داودهای عاشورا در «داود العاشور» - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 50091
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۱۳ شهریور ۱۴۰۰ - ۷:۰۱ |
بررسی انتقادات به مراسم باشکوه عزاداری حسینی در بصره از منظر ارتباطات بین‌فرهنگی

داودهای عاشورا در «داود العاشور»

حسینیه مرحوم حاج داود العاشور را پیش‌تر تنها از کلیپ‌های مداحی ملاباسم کربلایی در آن می‌شناختیم. حسینیه‌ای بزرگ با نخل‌هایی که به عنوان تزئین در آن قرار داده‌اند و نورپردازی قرمز و البته، جمعیت انبوه سینه‌زنان که به صورت صف‌های نماز جماعت در کنار هم ایستاده و سینه می‌زنند و دم می‌خوانند. سبکی از عزاداری که در این حسینیه ابداع می‌گردد و بعدها به سایر هیئات عراقی هم سرایت پیدا کرد.
داودهای عاشورا در «داود العاشور»

جواد شاملو
حسینیه مرحوم حاج داود العاشور را پیش‌تر تنها از کلیپ‌های مداحی ملاباسم کربلایی در آن می‌شناختیم. حسینیه‌ای بزرگ با نخل‌هایی که به عنوان تزئین در آن قرار داده‌اند و نورپردازی قرمز و البته، جمعیت انبوه سینه‌زنان که به صورت صف‌های نماز جماعت در کنار هم ایستاده و سینه می‌زنند و دم می‌خوانند. سبکی از عزاداری که در این حسینیه ابداع می‌گردد و بعدها به سایر هیئات عراقی هم سرایت پیدا کرد. در چند شب اخیر اما شاهد حضور سه تن از مشهورترین مادحین ایرانی اهل بیت در این حسینیه بوديم که یک رویداد «بین‌فرهنگی» به شمار می‌آید و سخنان و حواشی‌ای نیز پیرامون آن پیش آمد که مرور آن‌ها خالی از لطف نیست. 
 دولت حسینی، مثل کلمات یک شعر
مصیبت و محبت سالار شهیدان «جماعت‌ساز» است؛ در آدم‌ها میل به جمع شدن و گروه شدن پدید می‌آورد. همان‌گونه که انسان‌ها را بی‌قرار تحرک و خلاقیت می‌کند و این خاصیت هر غم گرمی است. این همان کیمیایی است که بین انسان‌ها محبت پدید می‌آورد و انسجام می‌آفریند. این نیز خاصیت دیگری است برای این غم؛ «نظم‌بخشی». منظور از این نظم، یک نظر صرفا جسمی وشکلی نیست، بلکه آن نظم عمیقی است که آن را «انسجام» می‌خوانند. در یک گروه منسجم، اجزا صرفا در کنار یکدیگر قرار نمی‌گیرند، بلکه یکدیگر را «حمایت» می‌کنند. مثل حمایتی که کلمات یک شعر از یکدیگر دارند! نظم‌بخشی عشق امام حسین علیه السلام همین است که می‌بینیم تا این اندازه در دستگاه سیدالشهدا خلق هنر می‌شود. از موسیقی گرفته تا نقاشی و طراحی و شعر و نثر. این جماعت‌سازی و نظم‌بخشی را می‌توان در مقیاس ملت‌ها نیز مشاهده کرد.
عراق، خود کشوری است که پیوستگی و انسجامش را شدیدا مدیون سیدالشهدا و مزار آن حضرت در آن سرزمین است. مرزهای این کشور را اروپایی‌ها به شکلی تصنعی بعد از جنگ جهانی اول کشیدند. مصنوعی بودن مرزها و ساختار قبیله‌ای جامعه به صورت طبیعی نباید اجازه دهد که در آن کشور یک ملت با تمام ویژگی‌های این کلمه تشکیل شود. هرچند هنوز هم نمی‌توان ادعا کرد در عراق ملت وجود دارد و تاریخ ملت‌سازی در عراق تاریخ پرفراز و نشیبی بوده است، اما به برکت حضور و ظهور حسینی در این کشور، در عراق گسستگی مردم را از آن جنس که در افغانستان می‌بینیم شاهد نیستیم. یکی از جلوه‌های این وحدت ملی در عراق همین مراسم اربعین است. راه‌پیمایی اربعین یک رسم شیعی است و نه یک رسم عراقی. چنان که پیاده به کربلا رفتن در میان برخی از مردم عادی در ایران از دیرباز مرسوم بوده است. اما میزبانی عظیم عراقی‌ها در سال‌های اخیر نشان دهنده پیوستگی خاص این مردم است. این میزبانی در درجه اول میزبانی خود مردم عراق از یکدیگر است و در درجه دوم میزبانی مردم عراق از ملت‌های دیگر. رفته رفته به این سمت می‌رود که در این مراسم، ملت‌ها از یکدیگر میزبانی کنند؛ هرچند که در هر حال بخش اعظم بار این میزبانی بر عهده مردم عراق است. این جماعت‌سازی اکنون خودش را هرچه بیشتر بین ایران و عراق نشان می‌دهد. اخیرا در اخبار دیدیم که سخن از حذف کامل روادید بین ایران و عراق می‌رود. کدام دست دارد مرزهایی را که روزگاری بر سر آن جنگ درگرفته محو می‌کند؟
 دو فرهنگ در اوج تبادل
فرهنگ عزاداری ایرانی  و عراقی به شدت از یکدیگر متأثر است. از یک طرف شکل سینه‌زنی منظم رسمی به شدت ایرانی است و حتی رگه‌هایی از آن در ایران پیش از اسلام وجود داشته. عراقی‌ها تمثال‌های ایرانی از ائمه‌ را هم دوست دارند و در سبک‌های مداحی نیز خصوصا در این دهه‌های اخیر از مداحان ایرانی متأثر بوده‌اند، آن‌ها را می‌شناسند و سبک‌های‌شان را تقلید می کنند. مادحین ایرانی نیز خاصه‌ آن‌هایی که اهل خلاقیت و نوآوری هستند اشعار عراقی و حتی لهجه آن‌ها را در سبک‌های مداحی خود وارد می کنند.
در این زمینه خود آقایان مداح خاطرات زیادی دارند. جایی در مصاحبه‌ای با حاج عبدالرضا هلالی می‌خواندم که بعضی عراقی‌ها وقتی او را می‌دیدند، نوع مداحی او را جلویش تقلید می‌کردند و پشت سر هم به اصطلاح خودمان «ذکر» می‌گفتند.
از طرفی استفاده از زبان عربی در نوحه‌ها هم لطف خودش را دارد. این زبان صرفا زبان یک کشور همسایه نیست. زبان دین و زبان خود اهل‌بیت و سید‌الشهداعلیهم السلام است. عربی زبان واقعه کربلا است و استفاده از آن به مراسم عزاداری جلوه خاصی می‌بخشد. در عراق هم کمابیش در نوحه‌خوانی‌ها از ادبیات فارسی استفاده می‌شود.  
با همه این ریشه‌ها است که حسینیه داود العاشور از سه مداح ایرانی دعوت می‌کند. این سه مداح هم شناخته‌شده و محبوب‌اند و هم هر سه در خود ایران و برای مخاطب ایرانی به زبان عربی نوحه می‌خوانند. 
 پاسخ به انتقادها
تا اینجای کار به صورت ضمنی برخی انتقادها را پاسخ داده‌ایم، اما از اینجا به بعد صرفا ریزتر و مصداقی‌تر انتقادها را پاسخ خواهیم گفت. برخی انتقادها که مربوط به مبحث کرونا و پروتکل‌های بهداشتی بود در اینجا جنبه پرداخته شدن ندارد چه به آن پاسخ گفته شده و از اساس چندان جدی نبوده است. پرواضح است که پروتکل‌های بهداشتی ارزش ذاتی ندارند و با توجه به قانون و عرف جامعه و نیز ترجیح هر شخص معنا پیدا می‌کنند. این پروتکل‌ها در بسیاری از جوامع یک شوخی به حساب می‌آیند و در عراق نیز به هیچ وجه زمینه پیاده‌سازی ندارند.اینکه برخی پایبندی سفت و سخت این مادحین در داخل کشور  را در مقابل پایبندی این سه بزرگوار به قانون و عرف کشور میزبان قرار می‌دهند و می‌خواهند از آن یک تناقض منطقی که باز هم ضرر و آسیب عملی‌ای در پی نخواهد داشت بیرون بکشند، جای تأسف دارد. اما مقصود اصلی ما از انتقادات، انتقاداتی است که ناظر بر وجوه ارتباطات بین فرهنگی این رویداد مطرح شده است. از این انتقادات باید استقبال کرد. چراکه این انتقادات یا باعث دیده شدن بیشتر درخشندگی  یک حرکت می‌شوند یا باعث عیان شدن ایرادات آن رویداد که در آن صورت هم به این رویدادها خدمت صورت گرفته. خیلی اوقات این مواجهه ما با انتقادات است که آن‌ها را تبدیل به چکش یا چراغ‌قوه می‌کند. برادر عزیز و دقیقی که این حرکت را زیر ذره‌بین نقد قرار داده، هشدارش این است که نکند تبادلات فرهنگی که از قدیم بین ایرانی‌ها و عراقی‌ها در مقوله عزاداری وجود داشته، سویه سیاسی پیدا کرده و تبدیل به تهاجم یا تخاصم فرهنگی شود. نویسنده متن انتقادی که محسن حسام مظاهری باشد به عنوان شاهد مثال از حرکتی که منجر به تخاصم فرهنگی شده، همراهی حاج‌منصور ارضی با محمود احمدی نژاد در سفر استانی به اردبیل را ذکر می‌کند. گویا مداحی حاج‌منصور ارضی در آن سفر انتقاداتی از سوی بدنه مداحان اردبیل را موجب می‌شود. نویسنده توضیح بیشتری نیز در خصوص نوع و حجم این انتقادات نمی‌دهد. با اینکه نویسنده به دعوت حسینیه داود العاشور از سه مداح ایرانی نیز اشاره می‌کند، اما وزن و اهمیت کافی به آن نمی‌دهد چراکه این دعوت بسیاری از انتقادات را بی‌محل می سازد. خاصه آنکه پیش از این، میثم مطیعی ۶ بار در این حسینیه حضور پیدا کرده بود و این جز به این سبب نیست که آقای مطیعی بیشتر و درست‌تر از دیگران به زبان عربی نوحه می‌خواند. در رتبه بعدی میثم مطیعی حاج‌محمود کریمی قرار دارد و ایشان نیز به مداحی عربی توجه ویژه‌ای دارد. با این زمینه‌ها نمی‌توان توقع داشت که این بزرگواران بروند در بصره و بنا کنند  از ابتدا تا انتها فارسی خواندن! هرچند که نوحه‌هایی به فارسی نیز خوانده شده. اتفاقا در کامنت‌های صفحه اینستاگرام حسینیه داود العاشور، به یک کامنت پرپاسخ برخوردم که کاربر عراقی گفته بود چرا آقای سیدمجید بنی‌فاطمه کم عربی می‌خواند و تعدادی نیز در پاسخ به او از حجم کم محتوای عربی در اشعار بنی‌فاطمه گلایه کرده بودند. 
اما پاسخ اصلی را باید در نظریه‌های ارتباطات بین‌فرهنگی جستجو کرد. جایی که عامل زبان و آداب و رسوم اتفاقا یک مانع برای ارتباطات بین‌فرهنگی به شمار می‌رود و از میان برداشتن آن نه یک آسیب، که یک ضرورت برای این نوع از ارتباطات است. ارتباطات بین‌فرهنگی، عرصه رویارویی دو هویت متفاوت است. این دو هویت هرچه نمود کمتری پیدا کنند، ارتباطات بین‌فرهنگی تسهیل خواهد شد. هویت نیز دربرگیرنده طیف وسیعی از خصوصیات فرهنگی و فردی یک شخص است. تا جایی که حتی میزان غلظت چای، هویت ایرانی و عراقی را از یکدیگر متمایز می سازد! موکب‌داران عراقی برای از میان بردن این مرز هویتی، در کنار چای عراقی یک کتری هم چای ایرانی دم می‌کنند. استفاده از مؤلفه‌های هویتی طرف مقابل، همواره راهی برای نشان دادن پذیرش و احترام به هویت طرف مقابل است. البته که ارتباطات بین‌فرهنگی مثل تمامی عرصه‌های ارتباطی بسیار ظریف و شکننده است و باید مراقب طرف مقابل باشيم كه احساس نکند ما فرهنگ او را کم‌ارزش و ساده تلقی می‌کنیم و یا حتی قصد تمسخر آن را داریم. اما نفس اینکه ما از زبان طرف مقابل یا طرز لباس پوشیدن او استفاده کنیم به هیچ وجه موجب «نقض حریم فرهنگی» طرف مقابل نمی‌شود و به عنوان یک دانشجوی کوچک ارتباطات، باید بگویم که این اصطلاح را به آن معنا که منظور نویسنده آن متن انتقادی در اینستاگرام است، در میان مباحث مربوط به ارتباط بین‌فرهنگی و میان‌فرهنگی ندیده بودم. کمااینکه وقتی مداح فوق محبوب و مشهور عراقی، حاج ملاباسم کربلایی در تهران حضور پیدا می کند نیز به زبان فارسی نوحه می‌خواند و مورد استقبال واقع می‌شود. آیا اگر این سه مداح در حسینیه‌ای در بصره حضور پیدا می‌کردند و تنها فارسی می‌خواندند و لباس ایرانی می‌پوشیدند، این شائبه پیش نمی‌آمد که آن‌ها قصد صدور فرهنگ ایرانی به عراق و تهاجم فرهنگی را دارند؟ اصلا کاربرد واژه تهاجم یا تخاصم در اینجا کاربرد اشتباهی است. چراکه این دو فرهنگ از اساس با یکدیگر تغایر و تضادی ندارند که رویارویی آن‌ها بخواهد جنبه تهاجم و تخاصم پیدا کند. تنها تفاوت‌هایی  دارند که نفس وجود تفاوت، دو فرهنگ را در جایگاه متخاصم قرار نمی‌دهد. اگر هم منظور از تخاصم فرهنگی، تخاصم با استفاده از ابزار فرهنگ باشد، یعنی بخواهیم با پوشش فرهنگ تأثیرات مد نظر خودمان را در فرهنگ عراقی بگذاریم، که باید گفت در این سه شب مراسم با هوشمندی محتوای خاصی غیر از معارف حسینی و اشعاری در مدح وحدت کشورهای منطقه بر محور اباعبدالله، محتوای دیگری خوانده نشده که بخواهد سویه سیاسی داشته باشد. 

نویسنده : جواد شاملو |
برچسب ها
,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.