خورشید تمام خورشید ‌ها - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 52036
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۴۰۰ - ۶:۲۷ |
امام رضا (ع)نماد شیعه اثنی عشری است پس زیارتش جامعه کبیره زیارت‌ها است؛ کامل‌الزیارات است

خورشید تمام خورشید ‌ها

وقتی بخواهیم از امام رضا علیه‌السلام سخن بگوییم، اولین تصویری که به ذهن و دل‌مان می‌رسد حرم است و شیرینی زیارت و نام رواق‌ها و حال ‌و هوای صحن‌ها و خیابان‌های منتهی به حرم. نماد امام رضا برای ما زیارت است و سفرهای مشهدمان. ما، یعنی ما ایرانی‌ها. حرم خاطره خوب مشترک تمام ما ایرانی‌ها است.
خورشید تمام خورشید ‌ها

جواد شاملو
وقتی بخواهیم از امام رضا علیه‌السلام سخن بگوییم، اولین تصویری که به ذهن و دل‌مان می‌رسد حرم است و شیرینی زیارت و نام رواق‌ها و حال ‌و هوای صحن‌ها و خیابان‌های منتهی به حرم. نماد امام رضا برای ما زیارت است و سفرهای مشهدمان. ما، یعنی ما ایرانی‌ها. حرم خاطره خوب مشترک تمام ما ایرانی‌ها است. بعد از سیدالشهدا، امام رضا تنها امامی است که نوشتن و گفتن از او نیاز به دانش خاصی ندارد، صرف ایرانی بودن باعث می شود درباره خورشید تمام خورشیدها، شمس‌الشموس، کلی حرف برای گفتن داشته باشیم. حرم امام رضا برای‌مان از امام رضا کلی حرف زده. هربار گره دل‌مان یا گره زندگی‌مان باز شده، هر بار در حرم نوعی شیرینی دست‌نیافتنی و بهشتی را چشیده‌ایم که به گواه اذن دخول چیزی جزجواب سلام پسر پیامبر نیست، امام رضا را شناخته‌ایم و می‌توانیم درباره‌اش سخن بگوییم. 
از طرفی زیارت امام رضا نیز زیارت بی‌نظیری است. از هر جهت که نگاه کنی، این زیارت با همه زیارت‌ها فرق می‌کند و اصلا اهمیت دیگری دارد زیارت علی‌بن‌موسی‌الرضا و اگر وقتی قصد می‌کنیم از او بگوییم فوری از زیارتش می‌گوییم و نه از زندگی و زمانه‌اش، چندان جای گله هم نیست. حق داریم هرجا شنیدیم «زیارت» یاد زیارت امام رضا بیفتیم. کامل‌الزیارت به تألیف ابن قولویه قمی، یکی از متقن‌ترین کتب حدیثی شیعه است که خاصتا بر مسئله زیارت معصومین تکیه دارد. با اینکه این کتاب در مورد تمام معصومین نگاشته شده، اما لاجرم بخش اعظم آن به ثواب زیارت سید‌الشهدا اختصاص دارد. می‌گویم لاجرم، چون آنچه در مورد زیارت امام حسین علیه‌السلام در احادیث هست، به حیث کم و کیف قابل مقایسه با دیگر معصومین نیست. احادیث مربوط به ثواب زیارت امام حسین آن‌قدر پرتعداد و آن‌همه حیرت‌آورند که برای خواننده آن‌ها شکی باقی نمی‌ماند هیچ زیارتی به پای زیارت امام حسین نمی‌رسد. با این‌همه احادیثی می‌بینیم که زیارت حضرت رضا را افضل زیارات برشمرده. حتی در زمان معصومین هم این‌که ثواب عملی یا زیارتی به پای ثواب زیارت امام حسین برسد نفهمیدنی و معماگونه می‌آمده، تا جایی که از ائمه در این خصوص سؤال می‌شده است. مانند روایتی که مرحوم شیخ صدوق در کتاب شریف و صاحب‌نام «عیون اخبارالرضا» از امام جواد علیه‌السلام نقل کرده. در این روایت حضرت عبدالعظیم حسنی می‌فرماید: «به امام جواد عرض کردم درباره قبر امام حسین و قبر پدر بزرگوار شما در طوس تردید دارم؛ نمی دانم به طوس برای زیارت پدرتان مشرف گردم یا به کربلا روم برای زیارت امام حسین علیه‌السلام، آن حضرت فرمود: همین جا بمان. آن گاه از اتاق بیرون رفت و برگشت در حالی که اشک‌هایش بر دو گونه‌اش جاری بود. پس فرمود: «زائران قبر امام حسین فراوان و زوار قبر پدرم کم‌اند.» 
ممکن است از این بیان امام جواد اینگونه برداشت شود که حضرت صرفا از اینکه قبر پدرشان کم‌زائرتر است غصه‌دار شده و برای جبران این غربت ثواب زیارت امام رضا را بیشتر ذکر کرده‌اند؛ ولی ما که از وسعت بی‌نهایت شعاع فکری و حکمی ائمه آگاهیم باید بدانیم که قضیه چیز دیگری است. در همین کتاب از جوادالائمه روایت دیگری نقل است که مطلب را روشن‌تر می‌کند. جناب علی بن مهزیار می‌گوید: به امام جواد علیه‌السلام عرض کردم: آیا زیارت حضرت رضا فضیلت بیشتری دارد یا زیارت امام حسین؟ حضرت فرمود: «زیارت قبر پدرم با فضیلت‌تر است؛ زیرا همه مردم به زیارت امام حسین می‌روند، اما قبر پدرم را تنها شیعیان خاص زیارت می‌کنند». 
واقعیت آن است که زیارت امام حسین چه در زمان ائمه و چه در عصر ما، از عمومیت بالایی برخوردار است. قضیه امام حسین به‌واسطه مظلومیت بی‌نظیر حضرت می‌رود که علاوه‌بر یک ماجرای دینی، تبدیل به حماسه‌ای انسانی شود که زیبایی الهی آن غیر از شیعیان را نیز به خود بخواند. شواهد این سخن امروز فراوان است که عزاداری و زیارت اباعبدالله به شیعیان محدود نمی‌شود. اما اگر در بستر تاریخی دقیق شویم، پس از شهادت امام کاظم در مورد امام بعدی در میان شیعیان وحدت‌نظر وجود نداشت و امامت ثامن‌الحجج از سوی برخی شیعیان مورد تردید و یا حتی انکار قرار گرفت، اتفاقی که در مورد خود امام کاظم نیز روی داد. از این جهت امام نهم زیارت امام رضا علیه‌السلام را مخصوص شیعیان خاص عنوان فرمود. حجت‌الاسلام دکتر ناصر رفیعی در مجلس روضه رهبر معظم انقلاب در روز شهادت امام رضا، حدیثی از امام کاظم نقل کردند که ظلم به فرزندشان رامانند ظلم به علی‌بن‌ابی‌طالب عنوان کرده‌اند. از این همانندگیری امام کاظم می‌توان نوعی شباهت بین امام رضا و امیر‌المؤمنین را نتیجه گرفت. حجت‌الاسلام حامد کاشانی محقق ارجمند دیگر نیز کنیه واحد ایشان با حضرت امیر یعنی «ابالحسن» را به مثابه نشانه‌ای گرفته‌اند از یک تشابه میان آن دو. وجه شبه تلخ این تشبیه نیز عبارت است از انکار ولایت. اما فرق امام رضا با حضرت امیر آن‌جا است که ولایت و امامت امیرالمؤمنین را غیر شیعیان در سقیفه انکار کردند و لایت حضرت رضا را خود شیعیان. تفصیل این بحث که توسط محققین مورد بررسی قرار گرفته در حوصله این مطلب نیست، تنها در همین حد می‌توان گفت که شبکه وکلا در زمان امام کاظم از توان مالی بسیاری برخوردار شده بود. این پول زیاد نیز برنامه‌ریزی خود موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام بود، چراکه در آن دوران جز با ثروت فراوان نمی‌شد در برابر دستگاه ثروتمند هارون‌الرشید تاب آورد. از این جهت برخی از وکلا که جایگاه اجتماعی و مالی به خصوصی یافته بودند، نگران از دست دادن این جایگاه ویژه شدند. این البته یکی از دلایل انکار امامت امام رضا توسط برخی شیعیان بود و انحرافات فکری نیز در زمره این دلایل آورده شده است.  
از این جهت امام رضا را غریب‌الغربا خوانده‌اند که غربت ایشان در میان خود شیعیان بود و از این جهت ایشان را شمس‌الشموس خوانده‌اند که پذیرش امامت ایشان، پذیرش شیعه اثنی عشری به عنوان یگانه شریعت حقه در کارزار و معرکه افکار و عقاید است. امام رضا نماد شیعه اثنی عشری است. پس زیارتش جامعه کبیره زیارت‌ها است؛ کامل‌الزیارت است. 
 یوسف کاخ مأمون
ماجرای انتقال امامت امام رضا به هر نحو به پایان رسید. از آن‌جا که نور امامت و ولایت مستقیما از عرش الهی ساطع می‌شود و انکار و اقرار آدمیان کوچک‌ترین تأثیری در آن نور ندارد، امام رضا نیز همچون پدرانش در جامعه می‌درخشید و مردم را در مدار خود می‌چرخاند. مأمون لابد روزی با خود گفت:« چه کاری است که بچه‌های پیامبر را بکشیم یا به زندان‌شان بیفکنیم؟ نور این‌ها که با این‌ کارها خاموش نمی‌شود، بهتر است بیاوریمشان در دم و دستگاه قدرت. هیچ چیز مثل قدرت نمی‌تواند کسی را از مردم جدا کند». یک دمت گرم باید به آن ملعون گفت با این ایده! مأمون می‌دانست قدرت مستحکم‌ترین زندان‌ است. اگر مقصودت این است که مردم را از حول یک‌نفر برانی، یک نفر را بدنام کنی، او را بی‌تقدس کنی و از آسمان به زمینش بفرستی، کافی است او را بیاوری در دم و دستگاه قدرت. قدرت البته روی پسر پیامبر کوچک‌ترین تأثیری نخواهد داشت، اما مردم پسر پیامبر و پسر ابولهب نمی‌شناسند. آن‌ها اغلب اوقات با اهل قدرت بی‌رحم‌اند، همانگونه که اغلب اهل قدرت نیز با آن‌ها. اینجا حکمت شرط امام رضا برای پذیرش ولیعهدی رخ می‌نمایاند، ایشان شرط کرد در کارها دخالت نکند و امور حکومتی را به هیچ‌وجه نپذیرد. در واقع حضرت رضا می‌خواست همانگونه که مأمون در کنه ذهنش قصد زندانی کردن امام رضا را داشت، در کاخ او زندانی باشد تا به جای ولیعهد حاکم ظلم، ولی‌نعمت مردم باشد و چنین شد. امام رضا با آن شرط همچون یوسف از بند زلیخا گریخت و تن به قدرت نداد. خطبه ایشان در مجلس بیعت نیز خود ماجرایی است. یک خطبه دوخطه، که مقوله جمهوریت و مردم‌سالاری در نظام دینی را هم کاملا برای ما جا می‌اندازد. شهید مطهری در کتاب «ولایتعهدی امام رضا» این خطبه را اینگونه نقل می‌کند: «ما حقی داریم بر شما مردم به اینکه ولی امر شما باشیم و شما به عهده ما حقی دارید به اینکه شما را اداره کنیم… هرگاه شما حق ما را به ما دادید، بر ما لازم می‌شود وظیفه خودمان را درباره شما انجام دهیم». این خطبه کوتاه هم بی‌منطق و نامشروع بودن پیشنهاد مأمون را ثابت می‌کند و هم نکته مهمی را به ما می‌فهماند. اینکه بهره‌مندی مردم از حکومت معصوم حق آنان است، این آن‌ها هستند که تصمیم می‌گیرند از حق خود بهره‌مند شوند یا نه. امامت از سوی خدا به معصوم اعطا می‌شود، اما حکومت امام بر مردم حق مردم است و آن‌هایند که باید حق خود را بستانند تا مردم برای ستاندن این حق قیام نکرده و آن را به راستی طلب نکنند، بهره‌ای از آن نخواهند داشت.

نویسنده : جواد شاملو |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.