آن ۲۳ هزار نفر
نه. عادت نکردهایم. نه. فراموش نکردهایم. نه. خسته نشدهایم. نه. غافل نشدهایم. نسبت ما با غزه؛ شهر شهیدان، هیچکدام از اینها نیست. تعداد شهدای غزه از ۲۳ هزار نفر گذشت. حزبالله لبنان یک فرمانده دیگر خود را از دست داد، در ایران کرمان به خون نشست و این روزها هر طرف را که بنگریم خون میبینیم.
مستأصل نیستیم؛ افسرده نیستیم، نترسیدهایم. چون دشمنمان هم روزهای خوبی را نمیگذراند. در همین چند روز یکی از مهمترین پایگاههای رژیم غاصب در مرزهای شمالیاش نابود شد، کشتیهایش یکی پس از دیگری طعمه یمنیها میشود و آن مثلث قرمز دوستداشتنی دست از سر تجاوزگران به غزه بر نمیدارد.
جنگ غزه دیگر تمامی ندارد. فرض کنیم همین امروز هم آتشبس اعلام شود و دیگر کسی در غزه به شهادت نرسد، هیچ زندگی عادیای از سر گرفته نخواهد شد. قتلعام ۲۳ هزار نفر که اکثر آنان زنان و کودکان هستند در حکم یک ترومای شدید و سکته است که حیات روزمره را در خطه غزه حتی پس از خاتمه جنگ متفاوت خواهد ساخت و مقاومت فلسطین را هرچه بیشتر به فعالیت
وا خواهد داشت. مقاومت فلسطین امروز هیچ راهحلی جز جنگ با رژیم غاصب برای خود متصور نیست. برای او تنها جایگزین جنگ، مرگ است و همین اندیشه هم بود که طوفانالاقصی را پدید آورد. دشمن عاقل کاری نمیکند که مرگ و زندگی برای طرف مقابلش یکی شود و او دیگر چیزی برای از دست دادن نداشته باشد. وقتی انسانی همه هستی خود را در معرض نابودی ببیند، ظرفیتهای عظیمی از خود نشان میدهد. این نگرش انسانی را رژیم اشغالگر ندارد؛ به همین دلیل غافلگیر میشود و آن سیلی سهمگین را از مقاومت دریافت میکند. دیگر بازوهای مقاومت نیز دیگر آرام نخواهند گرفت. طرفحساب مقاومت یمن دیگر نه سعودی، که رژیم غاصب است و انصارالله هرچه بیشتر خود را برای مقابله با رژیم آماده میکند. مقاومت عراق تنش خود را با نیروهای آمریکایی افزایش داده و خواهد داد و این کشور برای حضور نیروهای اشغالگر ایالات متحده هرچه بیشتر ناامن میشود. اما مقاومت لبنان با از دست دادن دو سردارش تا اینجای جنگ هزینه گزافی پرداخته است و هر آن ممکن است وضعیت حزبالله و رژیم از تبادل آتش به یک جنگ تمامعیار ختم شود. جنگی که ممکن است برای حزبالله و لبنان پرهزینه باشد اما برای اسرائیل رسما نابودکننده است.
این شبها و روزهای غزه یک پایان نیست؛ آغازی است بر یک پایان. رژیم غاصب برای بعد از این جنگ چه برنامهای دارد؟ با وجود شکست رسانهای گسترده در سراسر جهان، چگونه میخواهد پروژههای احیای مشروعیت خود را دوباره از سر بگیرد؟ چگونه میخواهد در منطقهای تا این حد ستمدیده و داغدیده و متشنج و خشمگین امنیت خود را تضمین کند؟ چگونه میخواهد فعالیتهای سیاست خارجی خود را از سر بگیرد و پروژه عادیسازی را همچون گذشته پیش ببرد؟ چگونه میتواند سیاست داخلی خود را سامان ببخشد و افتضاح هفتم اکتبر را از ذهن مردم خود پاک کند؟ امروز غاصب با یک شکست بزرگ و یک جنایت بزرگ درگیر است. شکست بزرگ این رژیم را نزد افکار عمومی خودش بیآبرو ساخته و جنایت بزرگ او را نزد افکار عمومی جهان. نتانیاهو برای ترمیم چهره شکستخورده خود در داخل، از خود چهرهای خونآشام و سفاک در خارج ساخت؛ در حالی که چهرهاش در داخل هم ترمیم نشد. در حالی که هنوز دولتهای غربی و عربی از رژیم حمایت میکنند ملتها از او بیزاری میجویند و هزینه حمایت از او را افزایش میدهند. در نتیجه رژیم که در پی راندن ملتی از موطن خویش بود؛ اکنون خودش از داخل و خارج رانده میشود. از اینجا مانده و از آنجا رانده.
جواد شاملو , حزبالله , غزه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.