رنــد پارســا
«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است، با دوستان مروت با دشمنان مدارا». این بیت معروفی است از یکی از غزلهای حافظ که کم و بیش همه آن را شنیدهاند. حافظ در این بیت نسخهای برای آسایش و آرامش ارائه میدهد. هم آرامش در این جهان و هم در آخرت. آرامش در آخرت به معنای رضای خداوند است. در اصل این آسایش دو گیتی به معنای آبادی دین و دنیاست و رضایت خدا و خلق.
این آرامش در تفکر حافظ حاصل نوع ارتباط ما با دیگر انسانهاست. در اصل حافظ سعادت دین و دنیا را در اخلاق آدم میجوید. اخلاق آدم چگونه باید باشد؟ حافظ برای پاسخ به این سؤال از یک حصر عقلی استفاده میکند. میگوید کسانی که ما با آنها ارتباط داریم از دو حال خارج نیستند، یا دوست مایند و یا دشمنمان. یا از آنها به ما خیر میرسد و یا شر. یا ما از آنها خوشمان میآید و یا چشم دیدنشان را نداریم. در چنین وضعیتی چه موضعی باید نسبت به هر یک از این دو گروه اتخاذ کنیم. حافظ میگوید نسبت به گروه اول باید «مروت» داشت. مروت در لغت یعنی جوانمردی. به بیان دقیقتر مروت به معنای یک خیرخواهی مطلق است. حالا که کسی خیرش به ما میرسد، ما به او شر نرسانیم.
ما او را از خود نرنجانیم و به او ظلمی نکنیم. در کنارش اگر او به گرفتاریای برخورد، دستگیرش باشیم، ما هم به او خیر برسانیم. مروت یعنی ظلم نکردن و در وقت لزوم، لطف کردن. «هل جزاء الإحسان إلا الإحسان»؟ مروت یعنی جواب احسان را با احسان دادن. این بخش، یعنی نحوه تعامل ما با دوستان، بیشتر روی آخرت ما تأثیر میگذارد. البته بیشک هر دوی این تعاملها هم بر دنیا و هم بر آخرت اثربخش است اما در تعامل با دوستان امکان گناه بیشتر است و در تعامل با دشمنان امکان ثواب. گناه نکردن واجب است و ثوابِ حاصل از صبر در برابر ظلم دشمن، مستحب. پس ما در نحوه تعامل با دوستان، باید بیشتر نگران آخرت خود باشیم. البته دوستان ما کسانی نیستند که از آنها هیچ گزندی به ما نمیرسد، بالأخره انسان است و عیوب و نواقص و محدودیتها و کاستیهایش. اما آنکه دوست ماست در مجموع موضعی مثبت نسبت به ما دارد، حتی اگر گاهی ما را ناراحت کند یا گاهی ما او را ناراحت کنیم. از جمله مصادیق مروت و جوانمردی این است که اگر گاهی او بنابر کاستیهایش ما را ناراحت کرد ما حرمت دوستی را نگه داریم. حرمت برادری را، حرمت خانوادگی را، حرمت قوم و خویشی را، حرمت نان و نمک را. مروت یعنی نه تنها احسان دوست یا خانوادهمان را با احسان جواب دهیم، بلکه حتی نقصان او را هم با احسان جواب دهیم و از خطایش درگذریم.
اما مدارا کردن با دشمن یعنی پرهیز از نزاع و دعوا و جدالهای بیهوده. منظور حافظ از دشمن در این مصرع، بهطور واضح دشمن خونی که جان و مال و ناموس و دین و وطن و عزت ما را نشانه گرفته باشد نیست؛ با چنین دشمنی که مدارا معنا ندارد. منظور حافظ از دشمن، کسی است که در محیط جامعه، به هر دلیل آبمان با او در یک جوب نمیرود. او فسادی در عقیده و اخلاقش دارد یا اینکه جفایی کرده یا اینکه ما را مورد حسد یا ظن و بدگمانی خویش قرار داده و به هر نحوی بنای آزار و اذیت ما را دارد. در چنین شرایطی بهتر است ما از نزاع و درگیری با او بپرهیزیم. این امر ارشادی قرآن کریم است که میفرماید: « وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ». در مقابل ناملایمات و ناحقیهایی که از مردم در جامعه میبینیم، قرآن به ما توصیه میکند که صبر پیشه کنیم و درگیر نشویم. چراکه در این صورت شکست میخوریم. شاید خودمان فکر کنیم طرف مقابل را شکست دادهایم اما در اصل شکست خوردهایم، چراکه وقتمان و اعصابمان و روحمان را برای یک امر بیهوده هدر دادهایم. از این بدتر، آبرو و وقار خود را هم زیر سؤال بردهایم. این مسلک خدا و پیامبر است. اگر صبر کردیم، آن موقع خدا هم با ماست و آن ناحقی را یا در دنیا یا در آخرت و یا در هر دو برای ما جبران میکند. اینگونه ما هم دنیا را بردهایم و هر آخرت را. آنچه نوشتیم، تفسیر محتوایی و درونمایهای یکی از ابیات دیوان حافظ بود. دیوانی که ۵۰۰ غزل دارد.
حافظ در میان شاعران مشهور و مطرح فارسی، لاغرترین دیوان را دارد و کمترین اشعار را با اینهمه او بیشترین تأثیر را در تاریخ ادبیات بعد از خود و همچنین فرهنگ ایران گذارده و با وجود تعداد کم شعرها، دیوان هیچ شاعری در سراسر پهنه جهان به اندازه دیوان این شاعر چاپ نشده و در دست و خانههای مردم نیست. حافظ شاعری است که مردم با او زندگی میکنند. اگر محزون باشند یا خائف و به دیوان خواجه پناه ببرند، لسانالغیب به مدد شعر الهی خود آنان را از خوف و حزن میرهاند. شبهای یلدا مردم حتی اگر هیچ چیز از زبان وزین حافظ نفهمند، به قول خودمان شکل کار را رعایت میکنند و دیوان را باز میکنند، او تنها شاعری است که در رسوم فرهنگی ما مناسک دارد. کودکان کار، سر چهارراهها اشعار او را به عنوان فال میفروشند.
عارفان با او مأنوسند و عالمان از شعرش نکتهها میآموزند. آری، از یک بیت حافظ میتوان اینهمه نکته آموخت اما علاوهبر تفسیر محتوایی در مورد نکات فنی بیت بالا نیز میتوان نکتهها گفت. این بیت موسیقی فوقالعادهای دارد. تکرار حروف «س» و «ت» در مصرع نخست و تکرار «م» و «ر» در مصرع دوم، این بیت را از انسجام آوایی بهرهمند ساختهاست. وزن و موسیقی بیت در حالی در اوج است که هیچیک از ارکان جمله جابهجا نشدهاند. این غزل، وزن ضربی و شادی دارد: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن. این برای شعری که درونمایه پند و اندرز دارد، بهترین انتخاب است. لحن شاد غزل، آن را خوشایند عموم مخاطبان میکند و باعث میشود حفظ آن را راحتتر باشد. در این غزل حافظ بیت دیگری هم دارد که در آن از گروهی سخن میگوید که خودش سردمدار آنهاست:
خوبان پارسیگو، بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را.
جواد شاملو , حافظ
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.