شاهچراغ علمدار خورشید هشتم
جواد شاملو
برای شناخت جایگاه زن در تاریخ اسلام و سیره اهل بیت سلام الله علیهم، میتوان سرفصلهای متعددی تعریف کرد و ذیل آنها شواهدی از رفعت جایگاه زن ذکر کرد. هرچند این قضیه بدیهی است اما رواج گرایشهای فمنیستی و تهمتهایی که از این حیث روانه اسلام میشود ضرورت طرح چنین بحثهایی را ایجاد کرده است. یکی از این سرفصلهای جالب که خیلی کم به آن پرداخته شده است، ودایع امامت است. به طور کلی میدانیم مجموعهای از اشیا و علوم و مکتوبات است که از زمان پیامبران میان ایشان دست به دست شده تا به رسول خاتم صلوات الله علیه و آله رسیده است. همچنین برخی علوم و اشیایی که از حضرت رسول، امیر مؤمنان و صدیقه کبری علیهم السلام مانده نیز مشمول ودایع امامت میشوند. این اشیا و علوم مختص مقام امامت است؛ به طوری که اگر دست کس دیگری بیفتد، او ممکن است بتواند ادعای امامت کند. این ودایع در اصل نشانه هر امام هستند. اشیا باارزشی همچون شمشیر، زره و انگشتر رسول خدا، الواح و عصای حضرت موسی، انگشتر حضرت سلیمان و کتابهایی همچون جامعه، مصحف فاطمه و چند رساله و کتاب دیگر. پیداست که این اشیا تا چه اندازه سری و حیاتی هستند و نگاه داشت آنها از دست افراد غیر امین، تا چه اندازه ضروری است. این امانات مهم سه بار به دست یک زن سپرده شدهاند. بار اول، زمانی است که امیرالمؤمنین علیهالسلام میخواستند برای برپایی حکومت از مدینه به کوفه بروند. ایشان نمیتوانند در این سفر این وسایل را با خود همراه کنند، پس آنها را به دست جناب ام سلمه میسپارند. این همسر پیامبر بعد از حضرت فاطمه و حضرت خدیجه در زمره بزرگترین زنان اسلام است. شخصیتی محترم و متنفذ که اهل بیت عصمت هم همواره حرمتش را پاس میداشتند. مرتبه بعدی زمانی است که حضرت سیدالشهدا علیه السلام عزم خروج از مدینه و آغاز آن سفر عجیب را دارند. سفری که منتهی به قیامت کربلا میشود. امام حسین باز هم ودایع امامت را به جناب ام سلمه میسپارند. یعنی از نظر ایشان در عرب و عجم و در زن و مرد، هیچ شخصیتی امانتدارتر، محترمتر، نزدیکتر و بهتر از ام سلمه نیست که ودایع به او سپرده شود. مرتبه سوم، زمانی است که امام هفتم حضرت موسیبن جعفر علیهما السلام قرار است به زندان هارونالرشید بروند.
کسی که سالهاست در میان مردم یک شهر، یک کشور و یک مذهب عزیز و محترم است، بیشک مادر بزرگ و بزرگواری داشته، هرچند که آن مادر ناشناخته باشد. ما حضرت احمد بن موسی علیهالسلام را به چه میشناسیم؟ بیش از همه به اینکه شاهچراغ برادر امام رضا علیه السلام است. در مرتبه بعد ایشان برای ما فرزند بلافصل اما موسی کاظم است. اما او علاوه بر اینها، فرزند مادری است که ودایع امامت به او سپرده شد؛ جناب ام احمد. این زن تنها کسی است که امام کاظم میتواند به او اعتماد کند. هیچ یک از مردان و زنان شیعه شخصیت ام احمد را ندارند. از کجا میفهمیم که این بانو آنهمه جلیلالقدر است که ودایع امامت برای سالها نزدش بماند؟ از آنجا که او فرزندی همچون شاهچراغ بزرگ کرد. امامزادهای که به نحوی میتوان او را فرمانده لشکر امام رضا علیهالسلام خواند.
سفر امام رضا از مدینه به مرو یک تبعید تمام عیار بود اما امام به کمک خواهران و برادران باوفای خود آن را تبدیل به یک نهضت تمام عیار کرد. همانگونه که سیدالشهدا علیهالسلام خروج خود از مدینه را تبدیل به قیام کربلا فرمود. آنچه امام رضا علیه السلام را در این راه یاری کرد، اول سفر قیامگونه حضرت معصومه سلام الله علیها به ایران بود. در این سفر که حضرت معصومه با خیل کثیری از شیعیان شهر و دیار محبوب خود را ترک میکند تا حکومت در جداسازی امام از امت و خانواده خویش ناکام بماند. درست عین این حرکت را برادر حضرت یعنی جناب شاهچراغ نیز انجام میدهد. فرجام هر دوی این امامزادگان ختم به شهادت شد. اما حضرت شاهچراغ بسیار پیشتر از این ماجراها نیز نقش مهمی ایفا کرد.
دوران به امامت رسیدن حضرت ثامن الحجج، زمانی بود که بنیهاشم از یکدستی خارج شده بود و برخی امامزادگان به قدرت و حرمت اجتماعی و فرهنگی امام حسادت کرده و به آن جایگاه چشم طمع دوختند. از این رو هر امام که میخواست به امامت برسد، با برخی از بنیهاشم و شیعیانی که به امام دروغین پیوسته بودند رو به رو میشد. این اتفاق در مورد امام رضا علیه السلام
نیز رخ داد. ایشان همانند جدشان امیرالمؤمنین علیه السلام، مورد خیانت و عدم پذیرش ولایت قرار گرفتند. برخی از شیعیان از دور ایشان متوقف شده و رو به امامزادگان دیگر آوردند. یکی از امامزادگانی که این فتنه را خواباند، حضرت شاهچراغ بود. آن زمانی بود که جمعی از شیعیان جلوی منزل احمد بن موسی جمع شده بودند تا با ایشان بیعت کنند. حضرت بیرون میآیند و میفرمایند: «آن چنان که شما در بیعت من هستید، من در بیعت برادرم علی بن موسی الرضا هستم و او ولی خدا، پیشوا و جانشین پس از پدرم است».
از آذرماه هزار و چهارصد و یک، خاطره پانزده چراغ جاویدان در حرم شاهچراغ نیز با آن سرا عجین شد. شهدایی که همچون حضرت شاهچراغ با خون خود، باعث عیان شدن ماهیت یک فتنه بزرگ شدند. چراغهایی که در شب تاریک فتنه درخشیدند، مثل همان چراغی که بالای مزار مخفی شاهچراغ میدرخشید.احمدبن موسی همچون حضرت عبدالعظیم از امامزادگان عارف به حق امام است و همچون ایشان، از علما و محدثان بزرگ. شاهچراغ در نهایت همچون عباس علمدار، در راه برادر و ولی خود به خون غلتید.
جواد شاملو , شاهچراغ
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.