روح خدا و ملت
جواد شاملو
آرزوهای بزرگ معمولا برای انسانها تحقق نایافتنی مینمایند. منظور از آرزوهای بزرگ، آرزوهایی است که بوی بهبود اوضاع جهان از آن برخیزد. آرزوهایی که تنها به زندگی یک نفر وابسته نباشد، بلکه همچون یک رستاخیز، پایانی بر بسیاری پایانها و آغازی بر بسیاری آغازها شود. آرزوهای بزرگ، از جنس آرزوهایی است که در پایان افسانهها و اسطورهها و داستانهای ابرقهرمانی رخ میدهد. این آرزوهای بزرگ، از جنس تاریخاند؛ وقتی رخ میدهند احساس میکنی یک برهه تاریخی را زیستهای و در یک صفحه از قضا شیرین از تاریخ نام تو هم آمده. از مثالهای کوچک آغاز کنیم. وقتی کرونا مزمن شد و حضورش با فراز و فرودهایی به طول انجامید، کم کم این حس زیر پوستمان رخنه کرد که دیگر باید با کرونا زندگی کنیم. کرونا به این راحتیها نمیرود و شاید واقعا ما نتوانیم پایان آن را ببینیم. کرونا رفت، ماسکها را کنار گذاشتیم و زندگی عادی دوباره آغاز شد. داعش، مثالی دیگر است. داعش با چنان سر و صدایی میتاخت که روزی حاجقاسم از پایان قریبالوقوع آن خبر داد، جا خوردیم. باطل، خود را ماندنی معرفی میکند. ارتش بعث وقتی وارد خرمشهر شد و آن را تمام و کمال تصرف کرد، روی دیوارهای آن نوشت جئنا لنبقی. آمدیم که بمانیم. باطل این کار را با قلبهای ما نیز میکند، روی دیوارهای قلبمان را پر میکند از این جمله. همین فتح خرمشهر، یکی دیگر از مثالهایی است که برای تحقق یک آرزوی بزرگ تاریخی میتوان نام برد. حزب بعث از خرمشهر فرار کرد، فراری که در آن صدام حسین، در یکقدمی اسارت بود. باطل خود را مانا معرفی میکند و قرآن آن را میرا و ذهوق. به بیان قرآن، باطل ذاتا ذهوق است، اینگونه نیست که گاهی برود و ازاله شود و گاهی هم سر جایش بماند، در ذات و در وجود باطل، رفتنی بودن گنجانده شده است.
یکی از مهمترین آرزوهای ملت ایران که شهد شیرین برآورده شدن آن به جان آنها نشست، بازگشت امام خمینی از تبعید ۱۴ ساله بود. تبعیدی که گویی تبعید آرزوهای ملت بود، تبعید آرمانها، اعتقادات و باورهای ملت . تبعیدی که تبعید ملت بود. وقتی امام تبعید شد، گویی نهضت تبعید شد؛ دستکم رژیم این را میخواست. رژیم شاه با تبعید امام، او را تبدیل به مظهر اراده ملت ساخت. این تبعید باعث شد بازگشت امام خمینی تبدیل به تیر خلاصی بر پیشانی پر چین و چروک شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله شود. این تبعید، امام را تبدیل به منجیای ساخت که در پرده غیبت است. فریدونی که ظهورش به معنای پایان ضحاک پیر است.
اما نقشی که مردم در سالهای تبعید امام ایفا کردند، به نحوی درخشان است که میتوان از آن برای تمهید و زمینهسازی ظهور شمس عظمی نیز الگو گرفت. مردم بازگشت امام را به راستی همچون یک آرزو مینگریستند. اینکه امام بار دیگر در ایران رؤیت شود، سخنرانی کند و مردم به دیدار او بروند، یک رؤیاپردازی شیرین بوده است نه بیشتر. اما ملت جز این رؤیاپردازی، کارهای دیگری هم کرد.
خون داد و شکنجه کشید تا عکس امام بر درو دیوارها بماند و دست به دست شود. زجر کشید تا اعلامیههای امام به دست پیروان روح خدا برسد. نام امام از منبر و محراب حذف نشد. ملت انقلاب را نیز رها نکرد. همچنین از کسانی که نایب امام به شمار میرفتند، امثال سیدعلی خامنهای و سیدمحمدحسین بهشتی و مرتضی مطهری و هاشمی رفسنجانی و محمود طالقانی، مجدانه حمایت کرد.با وجود اینکه امام در تبعید بود؛ ملت امیدوارانه جنگید. این امید، روحی خدایی و توحیدی میخواست. نتیجه آن شد که هرچند امام تبعید شد، اما نام امام و اهداف آن نه تنها تبعید نشد، بلکه روز به روز بر فروغش افزوده شد. پهلوی توانست امام را تبعید کند، اما نام امام هر لحظه در ظهور بود.
امام ما در غیبت است. ما نیز روز ظهور او را تصور میکنیم و نمیدانیم آیا عمرمان به آن روز قد میدهد یا نه. منتظران امام خمینی تا لحظه آخر، برای ظهور او تلاش میکردند. اگر نبودند مردم، بختیار اجازه فرود هواپیمای امام را نمیداد. ما نیز میتوانیم اگر حضرت حجت در غیبت است، ذکر او و انقلاب او را ظاهر کنیم و ظهور ببخشیم. ظهور خود حضرت با خداست، اما ظهور ولایت و اهداف او با ماست. اگر این ظهور رخ بدهد، طاغوت زمان کاری از پیش نخواهد برد و تیتر «امام آمد» بار دیگر صفحه روزنامهها را آزین خواهد بست.
امام خمینی(ره) , جواد شاملو , دهه فجر
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.