هنر فاخر پاسخ وهن فاجر - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 79898
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۴۰۱ - ۶:۴۴ |
ابلیس‌نامه‌ای که ابتدا به پیامبر خاتم و سپس به رهبر انقلاب توهین کرد، یک داعش کاغذی است

هنر فاخر پاسخ وهن فاجر

نشریه‌ای که در کارنامه‌اش سابقه توهین به پیامبر خاتم را داشت، اکنون به آقا توهین کرده است. حق با این کفرنامه است. حتی شارلی ابدو هم فهمیده در صورت رهبر ما، لمحه‌ای از نور محمد مصطفی وجود دارد. شارلی ابدو با توهین به رسول خاتم، کاری کرد که به‌هیچ‌وجه در اروپا و در سرتاسر جهان غرب عمومیت و وجاهت ندارد. رسول‌الله صلوات‌الله‌علیه، پیام‌آور یکی از بزرگ‌ترین ادیان الهی و محبوب قلب یک میلیارد انسان مسلمان است و هیچ انسان عاقلی به چنین شخصیتی که حتی توسط بسیاری از مورخان نامسلمان ستوده شده است، این‌گونه برهنه و رکیک توهین نمی‌کند.
هنر فاخر پاسخ وهن فاجر

جواد شاملو
نشریه‌ای که در کارنامه‌اش سابقه توهین به پیامبر خاتم را داشت، اکنون به آقا توهین کرده است. حق با این کفرنامه است. حتی شارلی ابدو هم فهمیده در صورت رهبر ما، لمحه‌ای از نور محمد مصطفی وجود دارد. شارلی ابدو با توهین به رسول خاتم، کاری کرد که به‌هیچ‌وجه در اروپا و در سرتاسر جهان غرب عمومیت و وجاهت ندارد. رسول‌الله صلوات‌الله‌علیه، پیام‌آور یکی از بزرگ‌ترین ادیان الهی و محبوب قلب یک میلیارد انسان مسلمان است و هیچ انسان عاقلی به چنین شخصیتی که حتی توسط بسیاری از مورخان نامسلمان ستوده شده است، این‌گونه برهنه و رکیک توهین نمی‌کند.
 در همین روزگار نام زیبای محمد، دومین نام پرتکرار در هلند است. این نوعی سلفی‌گری رسانه‌ای است که ما را به یاد خشونت هار و عریان داعش می‌اندازد. حال وقتی این داعش کاغذی به شخصیتی توهین کند؛ باعث مدح او شده یا ذم او؟ ورق‌پاره نجسی که به رسول خدا توهین کند، هر که را در امتداد راه او ببیند هم مورد وهن قرار می‌دهد. این ابلیس‌نامه با شرارت خود، ناخواسته محمدی بودن رهبر ما را فریاد کرد. درمجموع اما هذیان‌گویی این جن‌زدگان چندان مهم نیست و اشتباه است به آن ضریب بیش‌ازاندازه دادن. کار درست را استاد حسن روح‌الامین انجام داد که در پاسخ به این زردنامه، با هنر فاخر خود تنها پرتره‌ای از رهبر انقلاب کشید. برای توهین به آقا باید کلی کاریکاتور کشید و چیزهایی مختلف به تصویر اضافه کرد، اما برای مدح آقا ترسیم چهره او کافی است و نیاز به رنگ و لعاب اضافه ندارد. حافظ فرمود: جمال چهره تو حجت موجه ماست. خیلی دردناک‌تر از کاریکاتور آن هرزه‌نامه، حرف‌هایی است که بعضا در درون کشور خودمان می‌شنویم. در مورد رهبری که وقتی می‌خواهد کسی را با امیرالمؤمنین علیه‌السلام مقایسه کند، خودش را مقایسه نمی‌کند، مردم را مقایسه می‌کند. می‌گوید مردم مثل مولایشان امیرالمؤمنین مظلوم اما مقتدرند. بااینکه علی حاکم بود و سیدعلی هم حاکم و حاکم بودن وجه شبه محکم‌تری است برای تشبیه. رهبری که در آبان نودوهشت جلوی استیضاح روحانی را می‌گیرد؛ به خاطر امنیت. در شهریور ۱۴۰۱ پشت پلیس می‌ایستد به خاطر امنیت. در هشتادودو و هشتادوهشت پای انتخابات ایستاد به خاطر جمهوریت. در نودودو به مذاکره تن داد به خاطر جمهوریت. جلوی سند ۲۰۳۰ و رها کردن بی‌حجابی ایستاد به خاطر اسلامیت. جلوی واردات واکسن آمریکایی و انگلیسی را گرفت به خاطر سلامت. وارد سوریه و عراق شد چون موجودیت ایران و منطقه درخطر بود. در جنگ اوکراین ضمن محکومیت اصل جنگ، پشت روسیه ایستاد چون جهان غرب با کمک سرطان ناتو به دنبال این جنگ بود و قصد پیشروی داشت. در زمان دست‌وپا زدن یک دولت برای جلب نظر غربی‌ها، به چین نزدیک شد چون طلوع شرق را می‌دید. این‌چنین ایران را به یکی از تکه‌های پازل تغییر نظم جهانی و انتقال قدرت به شرق قرار داد. در همه این تصمیم‌ها و انتخاب‌ها، انتخاب‌های دیگری هم ممکن بود که با اتخاذ آن‌ها، رهبری احتمالا از فوجی از سوءظن‌ها و انتقادات و اتهامات و هزینه‌ها دور می‌ماند. اما هم به جمهور وفادار ماندن، هم به اسلام و هم به ایران و هم به چیز دیگری به نام انقلاب، هزینه دارد. امروز مشکل اگر اقتصاد و معیشت است، تو سال‌هاست می‌گویی. مشکل اگر اشرافیت و عدالت است، تو سال‌هاست می‌گویی. اگر جمهوریت است، تو سال‌هاست می‌گویی. مشکل اگر فرهنگ و گسل‌های اجتماعی است، تو سال‌هاست می‌گویی. مشکل اگر حجاب و امربه‌معروف است، تو سال‌هاست می‌گویی. مشکل اگر رسانه و فضای مجازی است، تو سال‌هاست می‌‌گویی. مشکل اگر گفت‌وگو و آزاداندیشی است، تو سال‌هاست می‌گویی. مشکل اگر جذب حداکثری است، تو سال‌هاست می‌گویی. اگر جلوگیری از دوقطبی‌سازی است، اگر امیدواری جوان‌هاست، اگر امنیت و اشراف اطلاعاتی است، اگر دانشگاه است، اگر دبیرستان است، اگر خانواده است، اگر کتاب نخواندن است، اگر فاصله است، اگر بی‌اعتمادی است، اگر خواص است، اگر عوام است، اگر توسعه است، اگر پیشرفت است، تو پیش‌تر از این‌ها گفته بودی. صدایی که شنیده نشد صدای کیست؟ کدام مردم، کدام دغدغه‌مند، کدام نخبه، کدام جامعه‌شناس، کدام عدالت‌خواه، کدام طرفدار انقلاب درون انقلاب، کدام عاقل فرهیخته دانا چیزی گفته که در نگاه و بیان رهبر انقلاب نبوده؟ امروز، فردایی است که آقا از آن انذار می‌داد. 
می‌پندارند جامعه فرق کرده و آقا از تغییرات جامانده اما مهم‌ترین صدایی که شنیده نشد صدای حسینیه امام خمینی بود. امروز اما از جهت دیگر فردایی است که آقا نوید آن را می‌داد و قصه ایران امروز قصه دوجهان موازی است‌. اما رهبر انقلاب یک سری چیزها را هم بلد نیست. یکی از آن‌ها تسلیم شدن است. آنکه یاد شهادت اشکش را درمی‌آورد، کی وقت داشته تسلیم شدن را بیاموزد؟ خامنه‌ای همان مظلوم مقتدری است که بعد از شناختش یا باید عاشقش شد و یا باید از او ترسید. یاد کلیپ‌ مضحکی می‌افتم که در آن‌یک نفر پای آتشی که مناسب جوجه و سیب‌زمینی لای فویل فریاد می‌زد: «تسلیم شو دیگه خامنه‌ای؛ خامنه‌ای تسلیم شو!». این صدا اما حقیقتی دارد. گمانم این صدا با شباهتی بی‌نقص، فریاد عاصی‌شده و به‌ ستوه‌رسیده‌ای است که از حلقوم عالم کفر بیرون می‌زند.   

نویسنده : جواد شاملو |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.