هزار روز بی تو شب شد
جواد شاملو
بعد از عاشورا، قتله کربلا به خود روی خوش ندیدند. قیام بعد از قیام و بلا بعد از بلا بود که بر سر آنها نازل میشد. نه تنها قاتلان یکی پس از دیگری کشته شدند و نه تنها یزید تنها سه سال پس از واقعه زنده بود، که حتی سلسله بنیامیه هم دیری نپایید. اگر انتقام خون حضرت سیدالشهدا علیه السلام با به درک واصل شدن قاتلان حرت محقق میشد؛ این اتفاق رخ داد. اگر انتقام خون خدا با مرگ یزید محقق میشد، او نیز به زاری و مصیبت سه سال بعد راهی قعر دوزخ شد. اگر خونخواهی اباعبدالله علیهالسلام با نابودی کل سلسله بنیامیه بود، این اتفاق هم رخ داد. بنیامیه در آن زمان بزرگترین که دستش به خون فرزند رسولالله آغشته بود. با همه اینها تا همین امروز کسی نمیگوید و نمیتواند بگوید انتقام شهادت امام حسین علیهالسلام گرفته شده است. واقعه اباعبدالله آن قدر بزرگ و عظیم بود که تا ریشه ظلم از جا کنده نشود، انتقام او ستانده نمیشود. این از آن روست که اباعبدالله و نهضت او ریشه حق بود. فرزند پیامبر که پناه به کعبه برده، با اهل و اولادش و در پاسخ به دعوت مردم راهی دیاری شده و سپس بیجرعهای آب و بیذرهای رحم به شهادت برسد. این بیغبارترین و شفافترین جلوه حق است که دشمن در پس سوزاندن آن برآمد. کربلا روزی بود که دشمن اراده کرد آن را از ریشه نابود کند و ضربهای که زد، ضربه به ریشهها بود. وقتی ریشه حق زده میشود نمیتوان با قطع شاخ و برگهای باطل انتقام گرفت. از آنجایی که حق هرگز به تمامی از بین نمیرود، درخت حق نیز بعد از عاشورا با تمام آسیبهایی که دیده بود سر پا ماند و با خون سالار شهیدان آبیاری شد، تا روزی که ریشه باطل زده شود.
حاجقاسم سلیمانی نیز برای درخت ما یک شاخه عادی نبود. حاجقاسم تنه ما بود. مردی دردانه و یکتا که هولناکترین اهریمن چند دهه اخیر را به خاک نشانده بود. سرداری حماسهآفرین که روح شورطلب ایرانی را سیراب میکرد. تجسمی از همه آرمانهای انقلاب و نشانی از کارآمدی و موفقیت نظام. قهرمانی ملی که هر کس میتوانست زیر در حلقه ملیت ایرانی قرار بگیرد، او را قبول داشت. چنین شخصیتی حمله به یک مسئول ایرانی نیست، حمله به ایرانی بودن است. برخی به درستی اشاره میکردند که شهادت حاجقاسم نه قتل، که قتال بود. حاجقاسم مهمترین نماد ایران قوی بود، ایرانی در حال طلوع که دارد از نیل تا فرات را فتح میکند و رؤیای صهیونیسم را دفن کرده است. کشتن حاجقاسم، اعلان جنگ به ایران قوی بود؛ اعلام این نکته بود که ایران نباید بیش از این جلو بیاید. کسی در قامت سلیمانی و پیشرفتهایی در قامت پیشرفتهای منطقهای ایران، از حدی که نظم امروز جهان اجازه آن را بدهد فراتر است. به همین دلیل است که رهبر انقلاب انتقام حاجقاسم را قوی شدن عنوان کردند. حاجقاسم یکی از علامتهای قوی شدن ایران بود و جرمش، قوت و اقتدارش بود. همانگونه که پس از شهادت سیدالشهدا علیهالسلام، شیعه باید قوی میشد تا زمینه قیام فراهم شود.
قصاص عاملان و قاتلان سردار نیز از این جهت ضرورت دارد که نشان و رکنی برای قوت و اقتدار است. حتی قصاص کسانی که دستشان به خون او آلوده است تنها یک گام برای انتقام نهایی او به شمار میآید. انتقام نهایی او را رهبر انقلاب خروج آمریکا از منطقه عنوان کردند. این اتفاق، معنایی جز تغییر نظم بینالمللی ندارد. خروج آمریکا از غرب آسیا به معنای افول نمایان هژمونی این دولت است و آینهای است از پایان حکومت آمریکا بر جهان. حاجقاسم خصوصا در نگاه دشمن، شیرازه ایران، جبهه مقاومت، جهان تشیع و به طور خلاصه راه حق بود و شهادت او هدفی جز از بین بردن این شیرازه و ویران کردن این نظم نداشت. وقتی دشمن نظم ما را هدف گرفته، ما هم باید نظم او را هدف بگیریم. همانگونه که دشمن ما را شکسته و فرو ریخته خواست، ما باید ویرانی او را دنبال کنیم. دشمن میتوانست حاجقاسم را با گلوله هدف بگیرد. وقتی در تهران شهید فخریزاده را با گلوله به شهادت رساندند، احتمالا در بغداد هم میتوانستند. چرا حاجقاسم را با راکت و موشک کشتند؟ چرا اصرار داشتند از سردار چیزی باقی نماند؟ چون او یک نماد بود نه یک نام. یک شخصیت بود نه یک شخص. یک رسم بود نه یک اسم. او یک مهره شطرنج نبود که فقط از سر راه برداشتنش مهم باشد؛ او بیش از آنکه یک جسم باشد، یک روح بود. جسم او باید به ایرانیان معنای نابودی، سوختگی و لهشدگی را میداد. این ترور باید به ایرانیان میفهماند اگر میخواهند به راهشان ادامه دهند، چیزی از آنها باقی نخواهد ماند؛ همانطور که چیزی از سلیمانی باقی نماند. اتفاقی که افتاد برعکس شد، تصویر اربا اربای حاجقاسم، شور حرکت به ایرانیان داد. از او دستی هم باقی ماند که نشانهای باشد برای ما؛ «دستتان را بدهید، بلند شوید»….
امام حسین اگر تنها یک رقیب در بحث خلافت بود، کشتنش کافی بود. دیگر عطش برای چه؟ دیگر گودال برای چه؟ دیگر اسبها برای چه؟ نه… سیدالأحرار، مولا اباعبدالله علیهالسلام تمام حق بود و تمام شر از زدن او سیر نمیشد؛ او تمام حق بود و انتقامش نابودی تمام شر است.
جواد شاملو , شهید سلیمانی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.