بیم و امید در مسیر وصال
جواد شاملو
در نگاه اول زیبا نیست. جماعت بزرگی از هموطنان در بیابانهای مرز سرگردانند. با چه ذوق و شوقی تمهیدات مفصل این سفر را تدارک دیدهاند. کارهای گذرنامه و خروج از کشور را به خوبی انجام دادهاند. از مرزها به راحتی و دل خوش گذشتهاند. رسیدهاند به آن سوی مرز و خرماند از اینکه بالأخره به سرزمین امام حسین پا گذاشتهاند. اما تا چشم کار میکند بیابان است. هیچ چیزی نمیبینند که بتواند آنها را راهی نجف، یا طریقالحسین یا کربلا کند. هیچ سرپناهی نیست. هیچ موکبی نیست. امکاناتی نیست. آبی نیست. غذایی نیست. تا مهمانی باشکوه و پذیرایی بینظیر عراقیها در نجف، در مشایه و در کربلا تنها چند ساعت راه است، اما عدم امکانات حمل و نقل، آنها را در این بیابان بلاتکلیف گذاشته. هوا گرم است. نه یک گرمای معمولی، گرمای تابستان بیابانهای جنوب ایران و عراق.
در نگاه اول زیبا نیست. خیل گرمازدگان. صفهای طولانی به انتظار سرویسهای بهداشتی. قیمتهای عجیب و غریب برای عبور و رسیدن به نجف و کربلا. ساعتهای متمادی بلاتکلیفی. بازگشتنی همراه با حسرت و سرخوردگی. گرسنگی وتشنگی. خبر از دنیا رفتن چند زائر. سالنهای مملو از جمعیت. ترافیکهای چندده کیلومتری بدون پیشرفت.
اتفاقاتی که امسال دم مرز برای زائران افتاد تلخ است و شایسته بررسی و رسیدگی و مدیریت سریع و برنامهریزی برای سالهای آینده و مطالعات آسیبشناسانه. اما در سفر اربعین، خیلی چیزها در نگاه نخست زیبا نیست. چند سال قبل خانمی از اعضای دولت سابق، عکس از انبوه زبالههای کنار مسیر پیادهروی منتشر کرد و آن را مورد مذمت قرار داد. آنچه که این خانم از دیدن آن عاجز بود، این بود که این زبالههای به ظاهر زشت، نشان از حضوری حماسی، پذیراییای سخاوتمندانه و مهمانیای بزرگ میدهند. این به ظاهر زشتیها، تبعات یک زیبایی بزرگاند. هر بنای بزرگ معماری، در خود راهپلههایی تنگ و پیچ در پیچ دارد! هر باران لطیفی، در مقدمهاش شلاق باد و غرش رعد دارد. خبر بسته شدن مرز و در سختی و اذیت قرار گرفتن آنهمه زائر تلخ بود و اعصابخردکن و استرسآور و نگرانکننده. اما مگر تمام این اتفاقات بیانگر عشق مردم به سیدالشهدا علیهالسلام نیست؟ یکی دو سال پیش، دسته معروف عزاداری طویریج که میخواست از بینالحرمین هرولهکنان وارد حرم حضرت اباعبدالله علیهالسلام شود، قسمتی از سقف یکی از درها فرو ریخت و چند نفر از آن دسته متراکم، جان باختند. این اتفاقات، همه از عظمت اتفاقی که دارد میافتد حکایت دارند. این مسئله البته همهجا صادق نیست. مثلا در مورد فاجعه منا، دولت سعودی قاصر و مقصر آن رخداد تلخ بود و آن فاجعه برآمده از متن حرکت عظیم حجاج نبود. اما مشکلات حاصل از شلوغی و ازدحام در اربعین ناگزیر است و مردم سالهای پیش هم با آن دست به گریبان بودند و هرگز با آن بیگانه نبودند. کمبود ماشین در مرز طرف عراق، اصلا اتفاق جدیدی نیست. آنچه جدید است تعداد بسیار بیشتر زوار و همچنین کاهش ماشین از سمت عراق است که دلایل مختلفی دارد و هنوز باید در مورد آن تحقیق کرد.
این دست اتفاقات، اصل ماجرا را تحتالشعاع قرار نمیدهد. اصل ماجرا حرکت مردم به سمت یک نقطه است. نقطهای که روزی قتلگاه بود و خدا امروز آن را قبلهگاه قرار داده است. نقطهای که در آن جسم مردی مدفون است که روحش و نامش هرگز مدفون نشد؛ بلکه در پیشانی جهان هر زمان بیش از گذشته درخشید. مردی که روزی خود را میان دههاهزار تن تنها دید، و امروز میلیونها تن بیقرار رسیدن به مزار اویند. امروز مردم در مرزهای عراق معطل رسیدن به حسیناند، اما وقتی مرزهای کوفه بسته شد، کسی به سمت کربلا نمیرفت.
هیچکس نمیتواند و نمیخواهد بگوید وضعیت زائران لب مرز مهم نیست یا اصلا سخت نیست. بحث این است که آدرس را گم نکنیم. اربعین اصلا سفر بیم و امید است و اجر بزرگی در انتظار کسانی است که در این مسیر به سختی میافتند، سختی که هیچ، تنها یک دانه عرق میریزند.
به نقل از خبرگزاری حوزه، مرحوم حر عاملی در كتاب شریف «وسایلالشیعه»، بابی با عنوان «بَابُ اسْتِحْبَابِ الْمَشْیِ إِلَی زِیَارَةِ الْحُسَیْنِ وَ غَیْرِهِ» دارد. در این باب، هفت روایت در فضیلت زیارت امام حسین با پای پیاده آورده است كه اهمیت اینگونه زیارت را میرساند. در روایاتی از امام صادق آمده كه فرمود: شخصی كه به زیارت قبر حسینبن علی میرود، پس زمانی كه از خانوادهاش جدا میشود، با اولین گامی كه برمیدارد، تمام گناهانش آمرزیده میشود. سپس به ازای هر قدمی كه برمیدارد، پیوسته تقدیس و تنزیه و پاک میشود، تا آنكه نزد حسینبن علی برسد. در این هنگام، خداوند با او بدینگونه مناجات میكند: «ای بنده من! از من بخواه، به تو میدهم؛ دعا كن، اجابت میكنم؛ درخواست كن، میبخشم؛ حاجت بخواه، روا میكنم».
در ابواب فضائل زیارت سیدالشهدا، بابی هست به نام زیارت خائفانه. یعنی زیارت کسی که سفرش توأم با ترس از جانش باشد. ابن بکیر به امام صادق(ع): من به شهر ارجان وارد شده ولى قلب و دلم آرزوى زیارت قبر مطهّر پدر بزرگوارتان را داشت لذا از شهر به قصد زیارت آن جناب خارج شدم امّا دلم ترسان و لرزان بود و از خوف و ترس سلطان و ساعیان و عمّال وى و مرزبانان تا زمان مراجعت در وحشت و دهشت بودم. حضرت فرمودند: اى پسر بکیر آیا دوست ندارى که خداوند تو را از کسانى که در راه ما ترسان و خائف مىباشند محسوب فرماید؟ آیا مىدانى کسى که به خاطر خوف ما خائف باشد حقتعالى او را در سایه عرش مکان دهد و هم صحبتش حضرت امام حسین(ع) در زیر عرش مىباشد و حقتعالى او را از فزعهاى روز قیامت در امان مىدارد، مردم به فزع و جزع آمده ولى او فزع نمىکند، پس اگر فزع کند فرشتگان آرامش کرده و بهواسطه بشارت دادن قلبش را ساکت و ساکن مىنمایند.
زراره نقل کرده که وى گفت: محضر مبارک حضرت ابى جعفر علیه السّلام عرضه داشتم: چه مىفرمایید درباره کسى که با خوف و هراس پدر شما را زیارت کند؟ حضرت فرمودند: در روزى که فزع اکبر است حقتعالى او را امان دهد و فرشتگان به وى بشارت داده و به او مىگویند: مترس و محزون مباش امروز روزى است که تو در آن رستگار مىشوى.
امام باقر(ع) به محمد ابن مسلم فرمودند: آیا به زیارت قبر حسین (ع) مىروى؟ عرض کردم: بلى ولى با ترس و هراس. فرمودند: هر قدر در زیارتت خوف بیشتر باشد ثواب در آن به مقدار خوف و هراس تو مىباشد و کسى که در زیارتش خائف و بیمناک باشد در روزى که مردم براى حساب پروردگار عالمیان به پا مىخیزند حقتعالى او را در امان قرار داده و خوف و وحشت او را برطرف مىکند و با آمرزش گناهان برگشته و فرشتگان بر او سلام میدهند و نبى اکرم(ص) به زیارتش آمده و براى او دعا مىفرمایند و به واسطه نعمت الهى حالش دگرگون شده و فضلى که هیچ مکروه و بدى با آن همراه نیست شاملش شده و بهدنبال آن رضوان خدا نصیبش مىگردد.
اربعین , امام حسین (ع) , جواد شاملو , کربلا , مرز مهران
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.