صیانت به زبان ساده
جواد شاملو
عبارت «طرح صیانت» دوباره بر سر زبانها افتاده است. آنچه باعث طرح دوباره آن شده نیز ابلاغیهای است مربوط به شورای عالی فضای مجازی که گفته میشود در آن، لب کلام طرح صیانت تصویب شده است. طرح صیانت مواد گوناگون و متنوعی داشت، اما آنچه آن را طرح صیانت میکرد و این ابلاغیه شورای عالی را در راستای آن میگرداند، قانونی کردن فیلترینگ پلتفرمها است. بیشتر دعواها بر سر این است و چالش اصلی، محدودیت پلتفرمهای خارجی است که گروهی مدافع آن و گروهی منتقد آن هستند یا در مورد شیوه اجرای آن، حرفهایی دارند. منظور از این محدودیت هم صرف قانونگذاری برای آنها نیست، بلکه ایجاد محدودیت پهنای باند و یا به کل فیلتر کردن آنهاست.
چرا این میل در دستگاه حاکمیت وجود دارد؟ علت اصلی ساده است. وجود تریبون خارجی با تعداد مخاطب بسیار زیاد، چالشآفرین و غیر قابل مهار است. پدیدهای مانند اینستاگرام، قدرت مطلق دارد و هر طور که دلش بخواهد با کاربران ایرانی رفتار میکند و چهل میلیون کاربر ایرانی هم دارد. چهل میلیون، پای رسانهای هستند که نظام هیچ کنترلی روی آن ندارد. فرض کنیم کشور ما نه در چهارراه جهان، نه نوک پیکان ستیز با جهانخواران و نه امالقرای جهان اسلام، بلکه کشورکی بود مدفون و مخفی زیر پونز نقشهها، باز هم قابل قبول نبود میلیونها تن از مردم این کشور در فضایی مطلقا بیقید و بند و حتی با قید و بندهایی خلاف ارزشها و آرمانهای آن ملت، زندگی کنند. عمدا نوشتیم زندگی، چراکه اینستاگرام بخش بزرگی از زیستجهان مجازی ایرانیها را تشکیل میدهد.
پس نگرانی دستگاه حاکمه چندان غیرقابل درک نیست. همچنین مشخص است جریانهای مختلفی در میان حاکمیت، ذاتا با اینستاگرام و احیانا پلتفرمهای خارجی جایگزین آن، مشکل جدی داشته باشند. هم از نظر محتوایی نگرانی وجود دارد و هم از نظر اطلاعاتی و امنیتی؛ چراکه اینستاگرام با مختصات کنونی، میتواند ذرهبینی باشد بر نقشه فکری و فرهنگی مردم ایران. راهحل این جریانها، از جمله جریانی که در مجلس مهمترین جریان پیگیر صیانت بود، این است که این پلتفرمها نباید این تعداد کاربر داشته باشند. یک احتمال ضعیف وجود دارد که بتوانیم آنها را همانند بسیاری از دیگر کشورها، تا حد زیادی تابع قوانین و توقعات خودمان کنیم، یک احتمال قوی هم وجود دارد که آنها با ایران راه نیایند، پس آنها را با محدودیت پهنای باند و یا فیلترینگ از زیستجهان مجازی مردم اخراج میکنیم.
راه سومی هم وجود دارد که ما طرفدار آنیم و آن عبارت است از مقابله هوشمندانه همهجانبه با پلتفرمها. سازماندهی تحرکات مردمی، مواجهه با پلتفرمها در سطح فنی و تکنیکی علوم سایبری، مواجهه حقوقی (که نیازمند قانون است) و دیپلماسی پلتفرمی. راهی بسیار سخت و نیازمند برنامهریزی و خلاقیت. راهحلی که برآمده از تجربیات دیگر کشورها، به علاوه لحاظ شرایط بومی ایران است. حکمرانی فضای مجازی باید همچون هر سیاستی، با شرایط اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و سیاسی هر کشور در تناسب باشد.
آنچه از شواهد امر در مییابیم، این است که راه حل فیلترینگ و اعمال محدودیتهای ترافیکی در اولویت جریانهای پیگیر حکمرانی فضای مجازی قرار دارد. مسدود شدن سرویس پیامک پلتفرمهای فیلتر شده، فیلترینگ پلتفرم استریمینگ توییچ، فشار به سرویس گیم آپارات که منجر به تعطیلی آن شد، فیترینگ پلتفرمهای نه چندان شلوغ اما با احتمال محبوبیت بالا در آینده، همه نشاندهنده روح فیلترینگ و رویکرد امنیتی در تصمیمگیران این عرصه است. فضای مجازی اما پدیدهای فرهنگی است و باید در تعامل با آن، رویکرد فرهنگی اتخاذ کرد. اتخاذ رویکرد مبتنی بر فیلترینگ و اعمال محدودیت، در درجه اول استبداد است و مخالف خواست مردم. استبداد شرعا حرام است، مخالف نظر امام و رهبری است و در شرایط اقتصادی و معیشتی فعلی، خطرآفرین است. همچنین پاک کردن صورتمسئله است و حذف ایرانیها از فضایی هرچند پرمخاطره، اما پرفرصت. دیگر اینکه منجر به بدبین شدن افکاری عمومی نسبت به مقوله ضروری حکمرانی فضای مجازی است که با هرچه هولناکتر و هارتر شدن تکنولوژی در آینده، به آن نیازمندتر میشویم. ما در جهان دیپفیک و بلاکچین و متاورس، نیاز داریم به حکمرانی فضای مجازی، نباید امروز این مقوله را خرج فیلترینگ کنیم.
اگر روح و رویکرد امنیتی و محدودیتی نسبت به اینترنت اصلاح شود، باکی از طرح صیانت و امثالهم نیست. اما اگر این روح وجود داشته باشد، محدودیتها وجود خواهد داشت، چه به صورت اعمالی و چه به صورت اعلامی.
اینترنت , جواد شاملو , طرح صیانت از فضای مجازی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.