اربعین مشق معیت با امام
جواد شاملو
اصلا فرق اربعین با دیگر زیارتها این است. همین که شیطان فرصت مییابد شک به دل آدم بیاندازد. یک سفر سهروز مشهد در آخر هفته، با هواپیما و در هتل درجه یک که تردیدی ندارد. نه نگران زن و بچه میشوی، نه نگران گرما و سرما، نه نگران آب و غذا. نه گذرنامهای میخواهد و نه اگر مشمول سربازی باشی، مجبور میشوی هفتخوان نظاموظیفه را طی کنی. در همچین سفری لازم نیست کفش مخصوص بخری، لازم نیست کولهات را وزن کنی، لازم نیست همهچیز را فشرده و مینیاتوری برداری. لازم نیست نگران این باشی که میرسی زیارت کنی. میتوانی وقتی بروی حرم که حرم خلوت باشد، بنشینی در گوشهای به زیارت جامعه خواندن، نماز جعفر خواندن، مفصل با امام رضا حرف زدن، در صحنها قدم زدن. نگران نیستی نکند تنها به یک سلام برسم. نکند نتوانم وارد حرم شوم. نکند نتوانم زیارتنامه بخوانم. نکند سرما بخورم و از ادامه مسیر باز بمانم. نکند گرمازده شوم و در راه بمانم. نکند ماشین گیرم نیاید. نکند نتوانم استحمام کنم. نکند برای خانوادهام مشکلی پیش بیاید، نکند… نکند…
اربعین البته امروز بعد از سالها، سفری است امن و راحت. تقریبا کسی مشکل غذا و اسکان ندارد و این به مدد حماسهای است که مردم عراق در مهماننوازی و به بیان بهتر زائرنوازی رقم زدهاند. یک مهمانی بینظیر و حیرتآور که در آن کسی گرسنه سر به زمین نمیگذارد یا در راه نمیماند. با اینهمه اربعین با اغلب سفرهای ما، تفاوت ساختاری دارد. یعنی تقریبا برنامهریزی صد در صد آن ممکن نیست. ساده بگوییم و فاش، درست است که سفر بین ایران و عراق ویزا لازم ندارد، اما ویزای سفر اربعین سختی است. این سختی به هیچوجه سختی غیرقابل تحملی نیست، اما حتما در سفر هست. حتی اگر به راحتترین وجه ممکن سفر کنی، امکان ندارد این سختی را نچشی. مهمترین پذیرایی این سفر سختی است، سختیهایی که همچون عرق از تنت بیرون میآید و جاری میشود.
برای این سفر باید حداکثر تلاشت را بکنی تا راحت و بدون آسیب بروی و بازگردی، اما قدری دشواری و مشقت در ذات آن هست. درست است که تو تا حد ممکن برنامهریزی میکنی تا سفرت معقول و همراه با آسایش باشد، اما اسمش رویش است: راهپیمایی میلیونی اربعین. قرار است قدری از سختی را در این سفر به جان بخریم. قرار است ببینیم میتوانیم از سختی کشیدن در راه امام لذت ببریم؟ اولین باری که پایت در مسیر مشایه درد میگیرد، باید ببینی چقدر لذتبخش است. قیمتپیدا کردن را حس میکنی. نشستن در موکب و در کردن خستگی را باید حس کنی که چقدر شیرین است. اصلا بنای زیارت اربعین به این است: آیا میتوانیم در راه امام اتفاقات پیشبینیناپذیر را به جان خریده و بگوییم: «میروم، باید بروم، خدا بزرگ است»؟ میتوانیم به گرما، هر چند درجه که باشد و به سرما، هر چه هم که سوز داشته باشد بیاعتنا باشیم و اصلا آن را نبینیم؟ آیا میتوانیم آسایش کامل مادی را در راه امام نادیده بگیریم و دور آن را خط بکشیم؟ وقتی امیرالمؤمنین علیهالسلام مردم را به جهاد دعوت میکرد، وضعیت هوا را بهانه میآوردند. حضرت در شکایت از این اخلاق مردم کوفه میفرمود: «وقتى در تابستان فرمان حركت به سوى دشمن مىدهم، مى گوييد هوا گرم است، مهلت ده تا سوز گرما بگذرد، و آنگاه كه در زمستان فرمان جنگ مىدهم، مى گوييد هوا خيلى سرد است بگذار سرما برود. همه اين بهانهها براى فرار از سرما و گرما بود. وقتى شما از گرما و سرما فرار مى كنيد، به خدا سوگند كه از شمشير بيشتر گريزانيد.» اربعین یک تمرین بینظیر است تا ببینیم میتوانیم در راه امام بیگدار به آب بزنیم؟ میتوانیم به رغم خطرات از مسیر نترسیم. آری، جنگیدن در گرما سخت است، اما معیت با امام سختیها را آسان میکند. همانگونه که زمستانهای استخوانسوز صحراهای عراق را بر زائران در سالهای گذشته آسان کرد و آنان را یاری داد تا از دل همین زمستان، گلستان انبوه زیارتالأربعین را هرچه بیشتر رشد داده و قوام بخشند.
اربعین , جواد شاملو
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.