اخبار ویژه »
شناسه خبر : 71319
پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه
تاریخ انتشار : 01 شهریور 1401 - 6:35 |
غم امام حسین(ع)، اندوهی است که در نهایت کلبه احزان دنیا را گلستان خواهد ساخت
زینالعابدین(ع) میراثدار بزرگترین حزن
نزار قبانی، شاعر معاصر عرب سوریتبار، در میان تمام اشعار و جملات قصارش جملهای دارد که بابت آن باید از او تشکر کرد. جملهای که پرده از حقیقت بزرگی بر میدارد. او باری در جواب یک خبرنگار که چرا اشعار او اینهمه حزن دارد، میگوید: «حزن، میراث قوم ماست.» منظور او از این قوم تنها اعراب نیستند، بلکه گویی به مسلمینی اشاره میکند که در یک محدوده جغرافیایی نسبتا معین زندگی میکنند و در فرهنگ و هنر آنان، حزنی نهادینه شده است که ریشه آن مبهم است.
جواد شاملو
نزار قبانی، شاعر معاصر عرب سوریتبار، در میان تمام اشعار و جملات قصارش جملهای دارد که بابت آن باید از او تشکر کرد. جملهای که پرده از حقیقت بزرگی بر میدارد. او باری در جواب یک خبرنگار که چرا اشعار او اینهمه حزن دارد، میگوید: «حزن، میراث قوم ماست.» منظور او از این قوم تنها اعراب نیستند، بلکه گویی به مسلمینی اشاره میکند که در یک محدوده جغرافیایی نسبتا معین زندگی میکنند و در فرهنگ و هنر آنان، حزنی نهادینه شده است که ریشه آن مبهم است. این حزن خصوصا در شعر و موسیقی فارس و عرب موج میزند. مدتها پیش در مورد ریشه غمگین بودن موسیقی سنتی فارسی در جستجوی جواب بودم. تأثیر ادبیات غنایی و عاشقانه که از عشق فراقآلود و غمآگین ایرانی مایه گرفته و در سوز عرفان به اوج میرسد در این غم روشن است. همچنین سازهای موسیقی سنتی، اصوات و الحانی غمآلود تولید میکنند. علاوهبر همه اینها و شاید مهمتر از اینها، جایی به تأثیر یک حادثه در غمآلود شدن موسیقی سنتی اشاره کرده بود. موسیقی سنتی ایران البته ربطی به آن حادثه ندارد، اما فرهنگ روحی دارد که حادثه دردناک تأثیر خودش را در آن روح میگذارد. نزار قبانی شخصا سنیمذهب است و در جملهای که بالاتر ذکر شد، در مورد خودش سخن نمیگوید؛ در مورد یک قوم سخن میگوید: حزن، میراث قوم ما است. او سپس ریشه این حزن را بازگو میکند و این ریشه همان اتفاقی است که نویسنده مقاله آن با حزن موجود در موسیقی سنتی مرتبط میداند. نزار میگوید: «من إیام کربلا إلی الیوم، نحن حزین». او سپس ادامه میدهد این حزن در عشق ما، در وصال ما و حتی در فرح و شادی ما ریشه دوانده. بنا بر سخن نزار قبانی این حزن، تمام فرهنگ ما را به خود آغشته ساخته است. کربلا، انفجار حزن بود. این حزن خصوصا در منطقهای که اکنون آن را غرب آسیا مینامیم، تبدیل به یک پیرنگ فرهنگی شد. حزن کربلا، در حال انبساط است تا تمام جهان را بگیرد. این حزن را امام مهدی در کنار کعبه فریاد خواهد زد و میراثی است که در نهایت به کل جهانیان خواهد رسید؛ اما ما آن را زودتر به ارث بردهایم. این انبساط حزن، انقباض خلق حول کربلا را رقم خواهد زد و این انقباض خود انفجار دیگری در پی خواهد داشت که قیام بقیةالله خواهد بود.
مهمترین میراثدار این حزن، کسی نبود جز زینالعابدین، زین الباکین امام حسین. یوسفی که در فراق پدر، دنیا برایش تا سی سال کلبه احزان بود. اما اینبار، این غم نخوردن نبود که کلبه احزان دنیا را گلستان میکند، خود این غم است که در نهایت دنیا را سامان میدهد. امام سجاد علیهالسلام بر خلاف حضرت یعقوب، گریه خود را مخفی نمیکرد و در کنج کلبهای آن را دفن نمیساخت. حزنی که رخ داده یک انفجار است و این آتش باید سرایت پیدا کند. امام سجاد جلوی چشم همه گریه میکرد. او و تمام ائمه اطهار، مردم را به گریه کردن برای امام حسین دعوت میکنند. این گریه، بار امانتی است که امام سجاد سی سال آن را به تنهایی به دوش کشید و رفته رفته بسط پیدا کرد. این گریه بود که آسمان آن را تحمل نکرد. میگویند امام سجاد یکی از پنج نفری است که زیاد در عالم گریه کرد، مصیبتی که زینب کبری را پس از یک سال از پا درآورد، زین العابدین باید سیسال بر دوش بکشد و آن را همچون نهالی آبیاری کند. روضه امام حسین، فقط شنیدن روضه او در ظهر عاشورا در همین روزگار ما کشته میدهد. این روضهها چند سهمی از آن مصیبتی که به واقع رخ داده دارند؟ هم آنچه امام سجاد به چشم ظاهر و باطن دید. بعد از شنیدن روضههای عاشورا، به خدا التماس میکنیم آنچه شنیدهایم از یادمان برود… امام سجاد در پاسخ خدمتکار خود که از شدت گریستن و لب به غذا نزدن حضرت اظهار ترس میکرد؛ میفرمود من نمیتوانم قتلگاه فرزندان فاطمه را به یاد بیاورم و نگریم….
نزار قبانی، شاعر معاصر عرب سوریتبار، در میان تمام اشعار و جملات قصارش جملهای دارد که بابت آن باید از او تشکر کرد. جملهای که پرده از حقیقت بزرگی بر میدارد. او باری در جواب یک خبرنگار که چرا اشعار او اینهمه حزن دارد، میگوید: «حزن، میراث قوم ماست.» منظور او از این قوم تنها اعراب نیستند، بلکه گویی به مسلمینی اشاره میکند که در یک محدوده جغرافیایی نسبتا معین زندگی میکنند و در فرهنگ و هنر آنان، حزنی نهادینه شده است که ریشه آن مبهم است. این حزن خصوصا در شعر و موسیقی فارس و عرب موج میزند. مدتها پیش در مورد ریشه غمگین بودن موسیقی سنتی فارسی در جستجوی جواب بودم. تأثیر ادبیات غنایی و عاشقانه که از عشق فراقآلود و غمآگین ایرانی مایه گرفته و در سوز عرفان به اوج میرسد در این غم روشن است. همچنین سازهای موسیقی سنتی، اصوات و الحانی غمآلود تولید میکنند. علاوهبر همه اینها و شاید مهمتر از اینها، جایی به تأثیر یک حادثه در غمآلود شدن موسیقی سنتی اشاره کرده بود. موسیقی سنتی ایران البته ربطی به آن حادثه ندارد، اما فرهنگ روحی دارد که حادثه دردناک تأثیر خودش را در آن روح میگذارد. نزار قبانی شخصا سنیمذهب است و در جملهای که بالاتر ذکر شد، در مورد خودش سخن نمیگوید؛ در مورد یک قوم سخن میگوید: حزن، میراث قوم ما است. او سپس ریشه این حزن را بازگو میکند و این ریشه همان اتفاقی است که نویسنده مقاله آن با حزن موجود در موسیقی سنتی مرتبط میداند. نزار میگوید: «من إیام کربلا إلی الیوم، نحن حزین». او سپس ادامه میدهد این حزن در عشق ما، در وصال ما و حتی در فرح و شادی ما ریشه دوانده. بنا بر سخن نزار قبانی این حزن، تمام فرهنگ ما را به خود آغشته ساخته است. کربلا، انفجار حزن بود. این حزن خصوصا در منطقهای که اکنون آن را غرب آسیا مینامیم، تبدیل به یک پیرنگ فرهنگی شد. حزن کربلا، در حال انبساط است تا تمام جهان را بگیرد. این حزن را امام مهدی در کنار کعبه فریاد خواهد زد و میراثی است که در نهایت به کل جهانیان خواهد رسید؛ اما ما آن را زودتر به ارث بردهایم. این انبساط حزن، انقباض خلق حول کربلا را رقم خواهد زد و این انقباض خود انفجار دیگری در پی خواهد داشت که قیام بقیةالله خواهد بود.
مهمترین میراثدار این حزن، کسی نبود جز زینالعابدین، زین الباکین امام حسین. یوسفی که در فراق پدر، دنیا برایش تا سی سال کلبه احزان بود. اما اینبار، این غم نخوردن نبود که کلبه احزان دنیا را گلستان میکند، خود این غم است که در نهایت دنیا را سامان میدهد. امام سجاد علیهالسلام بر خلاف حضرت یعقوب، گریه خود را مخفی نمیکرد و در کنج کلبهای آن را دفن نمیساخت. حزنی که رخ داده یک انفجار است و این آتش باید سرایت پیدا کند. امام سجاد جلوی چشم همه گریه میکرد. او و تمام ائمه اطهار، مردم را به گریه کردن برای امام حسین دعوت میکنند. این گریه، بار امانتی است که امام سجاد سی سال آن را به تنهایی به دوش کشید و رفته رفته بسط پیدا کرد. این گریه بود که آسمان آن را تحمل نکرد. میگویند امام سجاد یکی از پنج نفری است که زیاد در عالم گریه کرد، مصیبتی که زینب کبری را پس از یک سال از پا درآورد، زین العابدین باید سیسال بر دوش بکشد و آن را همچون نهالی آبیاری کند. روضه امام حسین، فقط شنیدن روضه او در ظهر عاشورا در همین روزگار ما کشته میدهد. این روضهها چند سهمی از آن مصیبتی که به واقع رخ داده دارند؟ هم آنچه امام سجاد به چشم ظاهر و باطن دید. بعد از شنیدن روضههای عاشورا، به خدا التماس میکنیم آنچه شنیدهایم از یادمان برود… امام سجاد در پاسخ خدمتکار خود که از شدت گریستن و لب به غذا نزدن حضرت اظهار ترس میکرد؛ میفرمود من نمیتوانم قتلگاه فرزندان فاطمه را به یاد بیاورم و نگریم….
برچسب ها
جواد شاملو , زین العابدین
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=71319
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای زینالعابدین(ع) میراثدار بزرگترین حزن بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.