یتیم‌نوازی در روز واقعه! - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 57875
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۴۰۰ - ۶:۰۶ |
مبادا نعمت عنصری هویت‌ساز و انسجام‌آفرین همچون سردار دل‌ها را با تفرقه و دودستگی کفران کنیم

یتیم‌نوازی در روز واقعه!

از فرط محبت، شهید سلیمانی را پدر خودمان خواندیم و چنان خود را به ایشان نزدیک یافتیم که او را شهیدی از جانب خود دانستیم. برای او عزادار شدیم تا آنجا که خودمان را اهل‌وعیال او فرض کردیم. حاج‌قاسم هرچقدر به ملت ایران تعلق داشته باشد، بیش از آن به خانواده خود تعلق دارد و بیش از آن نیز به اعتقاد خود.
یتیم‌نوازی در روز واقعه!

جواد شاملو
از فرط محبت، شهید سلیمانی را پدر خودمان خواندیم و چنان خود را به ایشان نزدیک یافتیم که او را شهیدی از جانب خود دانستیم. برای او عزادار شدیم تا آنجا که خودمان را اهل‌وعیال او فرض کردیم. حاج‌قاسم هرچقدر به ملت ایران تعلق داشته باشد، بیش از آن به خانواده خود تعلق دارد و بیش از آن نیز به اعتقاد خود. نکند فراموش کنیم عزت و احترامی که خانواده شهید به دلیل تقرب خود نسبت به شهید دارند را! هنوز چند روز نگذشته از بغض و هق و هق خاموش و در گلوی رهبر انقلاب در حین بیان خاطره‌ای در باب یتیم‌داری سردار شهیدمان. چگونه می‌توانیم و به خود اجازه می‌دهیم درباره خانواده شهیدی به‌تندی و بی‌احتیاط سخن بگوییم که خود بیش از همه به خانواده شهدا التفات داشت؟ یادمان رفته آن دیدار خانواده شهدای مدافع حرم را با سردار، که در حین سخنرانی ایشان خواستند دختر شهیدی را از صندلی‌های جلویی بلند کنند و به‌جای او یک مقام مسئول را بنشانند و سردار سخن خود قطع کرد و گفت: «بچه شهید را بلند نکن. با شما هستم بچه شهید را از جایش بلند نکنید. این آقای مسئول برود آن ردیف آخر یک صندلی پیدا کند و بنشیند چرا بچه شهید را بلند می‌کنید؟» اگر بخواهیم از غیرت سردار بر فرزندان و خانواده شهدا بگوییم خودش یک کتاب می‌شود. حال چه شده که با دیدن نهایتا یک «ترک اولی» از فرزند افتخارآفرین و غرورآفرین سردار، با ایشان ولو اندکی، نامهربان می‌شویم؟ یکی از معجزات خون سردار، اتحاد بی‌مانندی بود که در جامعه ملتهب و متأسفانه متفرق ایران به وجود آورد، آن‌وقت ما در روز شهادت حاج‌قاسم بین خود تفرقه می‌سازیم آن‌هم با تمسک به دختر خود سردار! دست فتنه‌انگیز شیاطین جن و انس را نمی‌بینیم؟ نه زمان می‌شناسیم و نه حد و حدود خودمان را! واقعیت این است که خانم زینب سلیمانی، هر جا ظاهرشده، همچون خطیبی با بصیرت و با پیروی از روش و منش زینب کبری سخن گفته و ملت را سربلند کرده است. ما به‌جای برجسته کردن ایشان به‌عنوان یک راوی، مانند معلم‌هایی شده‌ایم که مترصدیم ایشان دست از پا خطا نکند. چرا دشمن نباید از این خصلت ما نهایت بهره را ببرد و با ایجاد دودستگی، راه را برای بدخواهانی که با دیدن اتحاد عاشقان سلیمانی گرفتار مارپیچ سکوت شده و به گوشه‌ای خزیده بودند، برای بد گفتن به سردار و متهم کردن ایشان باز کند؟ حال نمی‌شد وظیفه خطیر اجتماعی خود را اندکی به تأخیر می‌انداختیم و مانور اتحادی که در روز سالگرد شهید سلیمانی به راه افتاده بود را ولو اندکی خدشه‌دار نمی‌کردیم و صدای انتقاد خود راکمی بعد و به طریق دیگری به گوش دختر بزرگوار سردار سلیمانی می‌رساندیم؟ هیچ حواسمان هست که با این عجله و ناپختگی، به برخی که تاکنون ساکت بودند اجازه اظهارنظرهای مضحک و مزخرف در مورد سردار دل‌ها دادیم؟ ترس از این است که قدر نعمت اتحادآفرین شهید سلیمانی راندانیم و با ایجاد دودستگی در مورد ایشان، این عنصر هویت‌ساز و انسجام‌آفرین و بی‌نظیر که آرزوی هر ملت و مسلک است را مخدوش کنیم. هرچند اعجاز خون سلیمانی که همچون نهری است منشعب از دریای خون سیدالشهدا صلوات‌الله‌علیه، قدرتمندتر از آن است که با این ناپختگی‌ها مخدوش شود، اما از کفران نعمت باید ترسید. فرزندان سلیمانی عزیز، فرزندان ملت‌اند همان‌طور که فرزندان شهدا، فرزندان سلیمانی بودند. 

نویسنده : جواد شاملو |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.