میدان گفتوگوی آتن وسط شهربازی!
جواد شاملو
یک لوگوی متفاوت و جذاب. خبری از علامت و نشانههای مرسوم اپلیکیشنهای پیامرسان و شبکههای اجتماعی نیست. تنها عکس سیاه و سفید یک مرد خندان با یک کلاه. تلاشی نشده تا در خلال این لوگو به کاربران فهمانده شود که: «این یک شبکه اجتماعی است. در این برنامه تنها گفتوگو جریان دارد.» اگر زیر این لوگوی متفاوت، عبارت Clubhouse نبود، از راه دیگری نمیشد هویت اپلیکیشن را حدس زد. کلاب هاوس ابتدا تنها برای سیستم عامل آیاواس و گوشیهای برند اپل عرضه میشود؛ یعنی معلوم نیست چرا،اما کلاس این برنامه قدری بالاست. همچنین این برنامه از آن اپلیکیشنهایی نیست که تنها با یک ایمیل، یک یوزرنیم و یک پسورد بتوانی واردش بشوی؛ این برنامه دعوتنامه میخواهد! چرا که باز هم به دلیلی نامعلوم جامعه این شبکه اجتماعی باید جامعه خاصی باشد. «گفتوگو» چیز باکلاسی شده انگار. گفتوگو که جزء ابتداییترین مهارتهای ارتباطی بشر بود، در عصر مدرن تبدیل شده به نشانه تمدن. از این هم بیشتر، یک رفتار اشرافی، خصیصه آدمهای روشنفکر و خلاصه از ما بهتران. این برنامه جای آدمهایی است که باید در جلسات چند ساعته در یک به اصطلاح «اتاق» دور هم جمع شوند و «گفتوگو» کنند. آدمهای مهم، معروف، چالشی و متضاد. آدمهایی که کسی فکرش را نمیکند به این راحتی دور هم جمع شوند. ساختار اتاقی این شبکه، ما را به یاد چترومهای قدیمی سایت یاهوو میاندازد که سالها است از رواج افتاده و خاطرات آن را باید از نسل اینترنت Dial Up پرسید. موضوع این جلسات یا اتاقها چیست؟ راستش چندان مهم نیست. می تواند جدی باشد؛ می تواند هم ظاهرا جدی باشد. بله، مهم این است که دستکم ظاهرا جدی باشد، چون این فضا برای گفتوگو ساخته شده و گفتوگو از اساس یک مقوله جدی است. اسم هر گفت و شنود لهوی را نمیتوان گفتوگو نهاد.
کلاب هاوس خوب است یا بد؟ بحث ما این نیست. تنها به عنوان اشارهای کوتاه، باید گفت هیچکدام از ابزارهای تکنولوژی صددرصد منفی یا مثبت نیستند. آنچه معلوم است، این است که گفتوگو به عنوان گمشده دنیای مدرن و بشر غربی قلمداد میشود. یونانیهای باستان در آتن که پایتخت دانش و فلسفه بود، میدانی داشتند که در آن تنها به بحث و گفتوگو درباره مباحث فکری میپرداختند. وجود چنین میدانی مستلزم سعه صدر بالای اعضای جامعه است که از جامعهای چون مردم آتن که شهر بزرگان و پدران فلسفه بود جز این هم انتظار نمیرود. این نوع سعه صدر بیشک در دنیای امروز کم دیده میشود و بیاغراق نادر است. یورگن هابرماس، فیلسوف آلمانی و جامعهشناس شهیر مکتب فرانکفورت، به خوبی این خلأ تمدن غرب را حس کرده و تبدیل به پرچمدار گفتوگو در میان فیلسوفان غرب شد. نظریه او به نام گفتوگوی آرمانی یا آزاد، تصویرگر گفتوگویی بدون قید مابین هویتهای مختلف و حتی متضاد و متعارض بر سر مسائل و معضلات جامعه بود. بدون قید در موضوع، بدون قید در اشخاص طرف گفتوگو و بدون هیچ قید دیگری که مانع از مسیر سازنده گفتوگو شود. او قائل بود در خلال این گفتوگوهای آزاد، مسائل و شکافهای جامعه قابل حل است. فضای گفتوگوهای کلاب هاوس نیز ما را به یاد گفتوگوی آرمانی هابرماسی میاندازد.
اما این نوع گفتوگو از دل تمدن اومانیستی و سکولار غرب برآمده که در آن حرمت انسان، از حرمت عقیدهها بیشتر است. در آن عقیدهها مزاحم انساناند؛ نه تنها انسان سرباز عقیدهاش نیست، بلکه عقیدهها سربار اویند. روح اومانیستی تمدن غرب، مرزهای اعتقادی را کمرنگ میکند تا جامعه بدون مشکل به سمت اهداف سرمایهداری پیش برود؛ اما عجیب آنجاست که در همین نظام، برای مرزهای جغرافیایی چه خونها که ریخته نمیشود! هنر اومانیسم محو عقیدهها ست و زدن ریشههای عمیق و به راه انداختن جنگهای امپریالیستی با استدلالهای سطحی و عوامفریب ناسیونالیستی. گفتوگوی بدون قاعده، همتراز، بیتوجه به شاخصههای هویتی و تفاوت و تغایر پارادایمها، دیگر نامش سعهصدر نیست، بلکه تنه به بیرگی و بیریشگی میزند. برای مثال، یک فرد روحانی چگونه با شخصیتی بیاعتقاد به اصول دینی و بدون کوچکترین زیست یا فعالیت علمی در هیچ زمینهای، میتواند بر سر مسائل اجتماعی گفتوگو داشته باشد؟ ما به هیچ وجه درصدد رد هرگونه تعامل مابین این دو شخصیت نیستیم، امر به معروف و نهی از منکر، نصیحت یا پرسش و پاسخ، وظیفه کسی است که لباس دین بر تن کرده اما گفتوگوی رفت و برگشتی استدلالی بدون در نظر گرفتن هویت و سطح به شدت مختلف این دو، قدری مضحک نموده و تنها برای سرگرمی مفید به نظر میرسد.ما تأثیر سحرگونه گفتوگو را رد نمیکنیم و به همین جهت پلتفرمی چون کلاب هاوس میتواند زمینه اتفاقات مبارکی باشد. برای درک اینکه گفتوگوی درست چه تأثیر شگرفی میتواند داشته باشد، میتوان به کتاب شبهای پیشاور که مشروح مناظرات سلطانالواعظین شیرازی با جمعی از علمای اهل سنت در شهر پیشاور هند میباشد اشاره کرد. در پایان این کتاب قطور که راوی ده شب مناظره چالشی و دقیق است، یکی از علمای سنی سخن بسیار در خور توجهی خطاب به سلطانالواعظین میگوید. او اینگونه اقرار می کند: «با اینکه ما شیعه نشدیم، اما آن آدم های قبل هم نیستیم.» این سخن عالم اهل سنت، یعنی سلطانالواعظین شیرازی در آن ده شب به هدف خود رسیده است. اینکه چند عالم متعصب سنی دیگر نگاه سابق را به تشیع نداشته باشند، اتفاق کوچکی نیست!این گفتوگو اولا همسطح است، یعنی دو طرف در مسلک خود عالماند و هدف آن نیز مشخص است. همچنین دو طرف تعهد دارند که به شیوه استدلالی گفتوگو پایبند باشند و از موضوع و هدف گفتوگو هم دور نشوند. خلاصه، گفتوگو آدابی دارد و نباید هویت خود را بیحرمت کنیم.
ادامه دارد…
جواد شاملو , شبکه هاي اجتماعي , کلاب هاوس
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.