نقدی بر جریان تحریف
مسعود پیرهادی
نقد جریانهای سیاسی باید فعالیتی مستمر و همهروزه باشد، اما اگر این روزها نقد یک جریان، اولویت بیشتری داشته باشد، بدون شک مربوط به همان گروهی است که در سالهای اخیر، بر صدر مناصب اجرایی و تقنینی نشسته و بخش عمدهای از وضعیت امروز، بر عهده آن است. ازآنجاکه در گفتوگو با برخی از دوستان اصلاحطلب، دریافتهام که مسئولیتپذیری، گمشده این جریان است و با بهانههایی همچون «دولت فعلی و مجلس دهم، گزینههای مطلوب ما نبودند و شورای نگهبان گزینه حداکثری ما را حذف کرد» از پذیرفتن بار مسئولیت شانه خالی میکنند، لازم میدانم همین ابتدا این نکته را یادآور شوم که عمده وزرا و چهرههای کلیدی دولت یازدهم و دوازدهم، همان اطرافیان، وزرا و حلقه اول دولتهای مرحوم هاشمی و سید محمد خاتمی و حتی میرحسین موسوی بودند. آقایان زنگنه، ربیعی، آخوندی، شریعتمداری، جهانگیری و نعمتزاده که همگی در مناصب کلیدی دولتهای یازدهم و دوازدهم نشستند را برای اثبات این موضوع و یادآوری آن به فراموشکاران ذکر میکنم. پس همین ابتدا بپذیریم که اگر گزینه بهاصطلاح حداکثری جریان اصلاحطلب هم بر صدر امور مینشست، آش همین بود و کاسه همین. اما موضوع نقد چیست؟
یک. همه باید نقد شوند و اصولگرا و اصلاحطلب هم ندارد، اما در شرایط فعلی اولویت با مقصرین وضع موجود است. اگر منصفانه بنگریم، عمده اشکالات دستگاه اجرایی کشور، در سه حوزه خلاصه میشود:
الف- سیاسی و بینالمللی: در عرصه بینالملل با پشتیبانی تمام ارکان نظام، فضای مثبتی برای پیشبرد سیاست خارجی با دستفرمان اصلاحطلبی و بهاصطلاح تنشزدایی شکل گرفت. عدم توفیق در این مذاکرات میتوانست تنها به رسوایی طرف مقابل و عبرتی برای خودیها بدل شود، اما خطای راهبردی دولت در حیثیتی کردن برجام و گرهزدن همه امور اساسی به آن، موجب شده شکست برجام، شکستی اساسی برای دولت در اغلب ایدههای حکمرانی جلوه کند. در حوزه سیاست داخلی هم دولت وعدههایی داد که یا نخواست و یا نتوانست به مرحله اجرا برساند.
ب- اقتصادی: دراینباره، بحث فراوان است و نیاز به ارائه دلیل و سند هم نیست. نگاهی گذرا به بیارزش شدن پول ملی، بیثباتی محیرالعقول در بازارهای مختلف ازجمله طلا، ارز، مسکن، خودرو، تلفن همراه و حتی اقلام خوراکی، تعطیلی و ورشکستگی بسیاری از کارخانهها و صنایع ریشهدار، بیکاری، واردات غیرضروری، ناهماهنگی در ارکان اقتصادی دولت، نرخ تورم و میزان رکود اقتصادی، گویای همهچیز است.
پ-اجتماعی: سرمایه اجتماعی دولت -بهعنوان یک نهاد و نه صرفا دولت آقای روحانی- در این سالها بهشدت آسیبپذیر شده و تبعات این واقعیت، متأسفانه دامن همه را گرفته و خواهد گرفت. نحوه تعامل دولت با مردم، کاهش حضور دولتیها در استانها، نوع تعامل با رسانهها، نحوه اطلاعرسانی ارکان دولت پیرامون مسائل مهم ازجمله اصلاح قیمت بنزین و دهها مورد دیگر، نهتنها به خود دولت ضربه زده بلکه «وعدههای بیعمل از سوی مسئولان» را بهعنوان یک گزاره قطعی در ذهن بخشی از جامعه تثبیت کرده است. بلاتکلیفی و تغییرات متعدد در امور جاری زندگی مردم همچون برگزاری یا عدم برگزاری کنکور، نحوه برگزاری بسیاری از اجتماعات کاری یا مذهبی، تصمیمات دولت پیرامون بورس و موارد دیگری ازایندست، فراواناند.
حال سؤال اصلی چیست؟ توصیه اینجانب بهعنوان یک برادر کوچک به همه منتقدان و برآشفتگان از این وضعیت آن است که برای آنکه مسیر اصلی گم نشود، دو محور را مدنظر قرار دهیم:
اول- ریشههای ساختاری این وضعیت چه بوده و چگونه باید اصلاح شود؟
دوم- چه افراد و مهمتر ازآنچه تفکری باعث تشدید این ناکارآمدی شده است؟
قصد من، نقد اصلاحطلبی نیست، اما حتما بهعنوان یک روزنامهنگار، در برابر جریان تحریف واقعیت در حد بضاعت قلم خود خواهم ایستاد. اخیرا دیدهام برخی روزنامهنگاران اصلاحطلب و بهویژه عباس عبدی که از فرط تناقض در عمل، از روزگار اشغال سفارت آمریکا، امروز به غرب پرستی رسیده، در مطالبی با اشاره به جلد کتاب ریاضی سوم دبستان و سخنرانی یک منبری معروف، نتیجه گرفتهاند که اصولگرایان از شدت تناقض به لکنت زبان افتادهاند و تا بازسازی نشوند، کشور اصلاح نمیشود! این توصیه بدی نیست که عینک سیاسی را کنار بگذارند و کمی بدون پیشفرضهای ذهنی خود، به دنبال واقعیتها باشند که در این صورت، به قول خودشان کمتر سرنا را از گشادش بنوازند.
عباس عبدی صریحا نوشته است اعضای داعش و طالبان کمتر از اصولگرایان دچار تناقضات رفتاری و فکری هستند. همین یک جمله عیار خوبی برای سنجش صحت سایر انتقادات اوست. هرچند ما شما را بهاندازه داعش در مقام حرف و عمل متناقض نمیدانیم، اما آنقدر متناقض عمل کردهاید که یک روز، از سران دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا باشید و روزی دیگر، با آخرین وابسته فرهنگی آمریکا در تهران که روزی در بند خودتان بود، دیدار کنید، تا جایی که لوموند بنویسد «آشتی گروگان و گروگانگیر»! رفتار امروزتان هم در ادامه همان تناقضات پیشین است؛ مردم را دعوت کردهاید به کسانی رأی دهند که ضعیفترین کارنامه دوران جمهوری اسلامی حاصل کار آنهاست، سپس در مقام نقد نشستید و از چند موضوع فرعی نتیجه گرفتید اصولگرایان متناقض عمل میکنند و تا اصلاح نشوند، کشور اصلاح نمیشود. خودتان باور میکنید؟!
تحریف , مسعود پیرهادی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.