یک آسمان غم - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 79661
  پرینتخانه » سیاسی, فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 18 دی 1401 - 6:21 |
بسترهای حادثه هواپیما را تجاوز دشمن و قصور داخل مهیا کرد

یک آسمان غم

غم هواپیما، غمی بود که تا به حال آن را تجربه نکرده بودیم. به قول آن یار، ما ملت شهادتیم؛ به شهید دادن هم عادت داشته و داریم، اما هواپیما از جنس دیگری بود. ماجرای هواپیما شاید مصداق دقیقی برای مفهوم تراژدی باشد. در  تراژدی، هیچ نوع  سروری نمی‌شود یافت. یک غم کامل و غلیظ؛ یک شب تام و تمام. در ادبیات کلاسیک ما، تنها یک مورد از این نوع تراژدی یافت می‌شود و آن داستان رستم و سهراب است.
یک آسمان غم
جواد شاملو
غم هواپیما، غمی بود که تا به حال آن را تجربه نکرده بودیم. به قول آن یار، ما ملت شهادتیم؛ به شهید دادن هم عادت داشته و داریم، اما هواپیما از جنس دیگری بود. ماجرای هواپیما شاید مصداق دقیقی برای مفهوم تراژدی باشد. در  تراژدی، هیچ نوع  سروری نمی‌شود یافت. یک غم کامل و غلیظ؛ یک شب تام و تمام. در ادبیات کلاسیک ما، تنها یک مورد از این نوع تراژدی یافت می‌شود و آن داستان رستم و سهراب است. قتل تلخ است؛ خیانت تلخ است؛ حتی شهادت در خود تلخی و حزن دارد؛ اما برای فاجعه‌ای مثل هواپیمای اوکراینی اسمی نمی‌توان گذاشت. رستم می‌توانست سهراب را بکشد؛ چون او در یک سپاه متخاصم قرار دارد. در این صورت هم برابر جنگ بین پدر و پسر بسیار تلخ بود. رستم می‌توانست سهراب را از دست بدهد در حالی که او همرزم خودش است و در سپاه خودش؛ در آن صورت هم نشستن پدر به سوگ پسر، بسیار غم‌آلود. اما این غم‌ها را می‌توان فهمید و حتی می‌توان در آن‌ها حماسه‌ای یافت که با تکیه بر آن، غم را تحمل کرد. اما رستم در حالی فرزند خود را کشت که نمی‌خواست او را بکشد. که قلبش یک دم از مهر او خالی نشده بود. این غمی است که با بهت تؤام است و نمی‌توان آن را پاسخ داد. نمی‌توان برای آن معنایی یافت و به پشتوانه آن معنا، زمستان غم را سر کرد. می‌توان حدس زد که رستم پس از سهراب در خودش فرو ریخت؛ هیچ‌کس را پیدا نمی‌کرد که بتواند از او انتقام پسرش را بستاند. رد خون سهراب را که می‌گرفت، به جایی جز دستان خودش نمی‌رسید. او حتی نمی‌توانست از دست خودش خشمگین نباشد؛ چون نمی‌دانست پهلوانی که جلوی او می‌جنگد؛ جگرگوشه‌اش سهراب است. وقتی نیروی غم نتواند بر سر کسی، ولو خود آدم رها شود؛ همچون یک انفجار عمل می‌کند و آدم را در خودش ویران می‌کند. 
شهدای هواپیما، جمعی سهراب و تهمینه بودند. آن‌ها کشته شده بودند؛ اما کسی نمی‌خواست کشته شوند. با این حال آن‌ها می‌توانستند کشته نشوند. درست است که کسی مستقیما اراده به قتل آنان نکرد؛ اما بسترهایی فراهم شد که این حادثه در آن بسترها رخ داد. اولین بستر؛ حمله ایالات متحده آمریکا به ایران بود. یک مسئول رسمی ایرانی، در یک سفر رسمی، توسط یک دولت رسمی و با اعلام رسمی آن دولت در فرودگاه یک کشور دیگر مورد هدف قرار گرفت و به شهادت رسید. این تنها یک ترور نیست؛ بلکه یک جنگ است. اگر هم جنگ باشد، شبیه به ترور حضرت حمزه علیه‌السلام در جنگ احد یا ترور حضرت عباس علیه‌السلام در کربلا است. این رخداد بود که روند طبیعی امور را از بین برد و یک شرایط جنگی حاکم کرد. ایران باید به این تجاوز رسمی جواب می‌داد و گرنه حاج‌قاسم شبیه به شهری سقوط کرده می‌شد که کسی برای آزادی آن تلاشی نکرده. پاسخ ایران، یک دفاع بود که آمادگی در دفاع از خود در صورت هرگونه اقدام بعدی را نشان می‌داد. عدم پاسخ، به معنای عدم آمادگی ایران و پررنگ شدن گزینه نظامی بود. پاسخ ایران اما خالی از ریسک هم نبود و نگرانی امنیتی نیروهای نظامی کشور، لاجرم چندبرابر شد. اینجا بستر دوم حادثه هواپیما فراهم شد که عدم کلییر کردن آسمان کشور بود.  
حادثه هواپیمای اوکراینی، برگ دیگری از مظلومیت ایران است. خشتی از تاریخ ماست که با ملات مظلومیت ساخته شده. نظام جمهوری اسلامی، نباید از شرمنده بودن برای این جوانان هراس داشته باشد؛ این شرمساری، در حقیقت سربلندی است و از قضا نشان عزت و حق‌محوری. همه ما شرمنده خون شهیدان پروازی هستیم که مقصدش آسمان بود؛ جز شرمساری کاری از دستمان بر نمی‌آید. سپاه پاسداران با گردن کج کردن و سر پایین انداختن، رستم بودن خود را ثابت کرد و پدر بودن خود را؛ در ادامه هم باید بدانیم که موضع اقتدار برای یک پدر داغدار؛ گاهی عذرخواهی و جلوی ملت زانو زدن است. همچنین رسیدگی به وضعیت و حقوق خانواده‌های این مظلومان، وظیفه‌ای است که می‌تواند تا حدی یاد آن روزهای سرد را تسکین دهد. 
در این میان بیشترین ظلم را کسانی به شهیدان حادثه هواپیما کردند و می‌کنند که خون آنان را به نفع اهداف سیاسی مصادره می‌کنند. آنان حتی اگر به دنبال دادخواهی و به قولی برپایی عدالتند؛ باید بدانند که اقدامات انتقام‌جویانه تنها از هدف دورشان می‌کند. 
نویسنده : جواد شاملو |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای یک آسمان غم بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.