کلمه؛ عصاره فرهنگ ایرانی
جواد شاملو
زبان و فرهنگ ما پدیده مطلقا بینظیر کم ندارد؛ حالا شاید هم کم داشته باشد اما مهم آن است که دارد؛ پدیدههایی که تنها و تنها منحصر به هویتی هستند که ایران نام دارد و در فرهنگ دیگری نمیتوان مانندشان را پیدا کرد. مثلا ما در ایران هنرمند زنده داریم؛ منظورم از زنده این نیست که هنوز نامش برسر زبانها است و مردم با آثارش زندگی میکنند و او را میشناسند و دوست میدارند؛ بلکه منظور هنرمندی است که مردم با او همچون یک انسان زنده و در قید حیات ارتباط برقرار میکنند و با او سخن میگویند و با او درد دل میگویند. فرض کنید زبانم لال بیمار شدهاید و از غم بیماری به دیوان حافظ پناه میبرید. حافظ به شما میگوید: «با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش؛ بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی…» این بیت تنها یک نکته طلایی در مورد بیماری نیست؛ شما تنها یک حکمت تازه و لطیف نیاموختهاید بلکه تجربهای داشتهاید فراتر از اینها. این بیت میگوید بیماری با تمام مشقاتش، آدم را مثل نسیم میکند. آرام، بیصدا، بیآزار، لطیف. باید از آرامشی که بیماری لاجرم به ما میدهد استفاده کنیم. باید از آرام و باوقار راه رفتنمان هنگام بیماری و صدای نازک و لطیفمان که به فطرت انسانیمان نزدیکتر است بهره ببریم. مدتی از جریان تند و بیوقفه زندگی کنارهگیری کنیم؛ چه اشکالی دارد؟ باید همانگونه خودمان را تسلیم نسیم میکنیم، در معرض بیماری قرار دهیم و بدانیم که همانطور که نسیم دمی بیش نیست؛ بیماری هم میآید و میرود. نسیم ما را ناگهان از روزمره جدا میکند و همچون خلسهای در دل واقعیت تکرارشونده روزانه، گویی برای لحظهای ما را به جای دیگری میبرد. بیماری هم یک دستانداز است. وقفهای خلسهآلود که همانند یک قله از فراز آن میتوان سرتاسر زندگی را به تماشا نشست. بیماری ورای تمام این مواهب، میتواند ما را شاید پس از مدتها متوجه آسمان کند. بیماری هرچند شبی تاریک است؛ اما میتواند برای ما یک لیله القدر باشد. حافظ تمام اینها را در یک بیت درخشان به ما یادآوری میکند. او با کنار هم گذاشتن بیماری و نسیم، معدنی از معانی و درس و عبرت حول مسئله بیماری را برای ما ایجاد میکند تا با چراغ تفکر در این معدن بگردیم و معانی تازه بیابیم. او با استفاده از ظرفیتی که زبان فارسی برایش به ارمغان میآورد چند گزاره دقیق و بدیع را تنها در یک بیت میگنجاند؛ اما این تنها دلیل بینظیر بودن او نیست. چراکه شبیه اینها را ممکن است کنفسیوس هم به یک بیمار چینی بگوید. اما بیمار چینیای که این جمله را به نیت بیماری خودش ندیده؛ بلکه در یک مطالعه یا حتی به طور تصادفی با آن مواجه شده و در موسم بیماری از آن استفاده کرده. اما ایرانیای که حافظ را باز میکند؛ میبیند که حافظ این را به خود او گفته؛ به خودِ خودش. او حالا با یک نفر حرف زده و دیگر تنها نیست. او در این هنگام حافظ را مطالعه نکرده؛ بلکه با او همسخن شده است. تفأل یکی از امکانات پیچیده و اسرارآمیز ادبیات فارسی است که انحصار آن به شب یلدا هم خطایی فاحش است. حافظ را باید در یلداهای اضطراب و غم گشود. تفأل تنها ارمغان کلمات برای ما نیست؛ ما ایرانیها با کلمات نقاشی میکشیم. هنر خوشنویسی ایرانی که اخیرا هم ثبت جهانی شده، یکی دیگر از مواجهات بینظیر فرهنگ ایرانی است با کلمات و ادبیات. حروف و کلمات برای ما آنچنان اهمیت دارند که ما به آنها طرح و نقش میبخشیم و به انواع و اقسام اشکال، آرایش شان میدهیم. حتی نقاشی مینیاتوری ایرانی نیز غالبا با حاشیههایی از شعر همراه است. معماری ایرانی نیز با کلمات و آیات قرآن و اشعار درآمیخته است. فقط اینها نیست؛ ما با کلمات موسیقی میسازیم. آواز یعنی ملودی بخشیدن به تک تک واژه های یک واژه که این هم نسبتا بینظیر است. در واقع کلمات در فرهنگ ما، تنها در حاشیه موسیقی نیستند؛ بلکه خودشان تبدیل به موسیقی میشوند و پدیده آواز را خلق میکنند. کلمه عصاره فرهنگ و هویت ایرانی است و استفاده مطلقا بیدلیل از واژه بیگانه همچون تیرباران کردن این پیکره است. فرهنگ ایرانی، چیزی جز کلمات نیست و از همین جهت است که زبان برای فرهنگ ما اهمیتی مضاعف مییابد. ممکن است فرهنگی این وابستگی را به زبان نداشته باشد؛ آن فرهنگ هم باید در حفظ زبان خود بکوشد ولی از دست دادن زبان برایش به معنای از دست دادن فرهنگ نیست. اما زبان را از فرهنگ ما بگیری چه میماند؟ فرهنگ ما بدون سعدی و فردوسی و حافظ و نظامی چیست؟ما بدون رستم، بدون لیلی و مجنون، بدون عاشقانهها و عارفانههای سعدی و حافظ چیستیم؟ موسیقی ما غیر از تصنیفها و آوازها است؟ زبان ما معدن ضربالمثل و حکمت است و هر زبانی این قابلیت را ندارد که بتواند در جملهای مجمل، دریایی حرف و سخن جا بدهد. اگر اینها را در نظر بگیریم، آن وقت حس میکنیم وقتی همچون آب خوردن به جای کلمههای عادی زمان یا وقت یا ساعت از «تایم» استفاده میکنیم؛ چه سیلی محکمی بر گونه فرهنگ خودمان خواباندهایم!
جواد شاملو , زبان فارسی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.