پرنده آسمان بهشت
جواد شاملو
یکی از زیباترین تشبیهات از بهشت را از شهید آوینی شنیدهام. اگر بخواهیم بگوییم بهشت کجاست باید چه بگوییم؟ هرچه هم که از باغ و بر بهشت دم بزنیم؛ در تصور ذهن دنیایی، زیبایی بهشتی نمیگنجد. هرچه هم که از حوری و همصحبت و رفیق بگوییم، عمق روحافزایی این نعمات بهشتی جا نمیافتد که اگر جا میافتاد، شوقی دیگر به جانها میانداخت. اما سیدمرتضی آوینی با یک جمله عظمت و زیبایی بهشت را به تصویر میکشد: «اگر آسمان دنیا بهشت است، آسمان بهشت کجاست که عباس بن علی پرنده آن آسمان باشد؟» بالهای عباس، بال بابالحوائجی و حمایت است و مردم شیعه به نحو خاصی زیر سایه این بالهایند.
برای مردم ما نیز هیچکس عباس نمیشود. و هیچ روضهای روضه او و هیچ دستگیریای دستگیری او و هیچ سینهزدنی سینهزدن برای او نمیشود. شاید شنیده باشی قصه یا افسانه آن بنده خدا که خدا را نمیشناخت؛ اما بههرحال ایرانی بود و دلوجان پاک و خیرخواه، دعا کرد این خدایی که میگویند؛ هر که هست اباالفضل نگهدارش باشد! این پایین من و شما میخندیم، خدا آن بالا گریهاش میگیرد این را که بشنود. خداوند شاید بگوید بیراه نگفته، ازبسکه عباس را آفریده برای پناه بودن و نگاهداشتن. عرب،زبان غنیای دارد. کلماتش زحمت توصیف را میکشند خودشان. کلماتش بینیاز از مضافالیه و موصوفاند. کلمات باردارند و سنگیناند. همین پیچیده میکند ترجمه و تفسیر قرآن و نهجالبلاغه و صحیفه و دیگر متون را. اگر مردی عرب باش و شاعر باش تا اگر خواستی در شعرت واژه شتر بیاوری مجبور شوی بین بیش از هزار معنی که بر آن دلالت میکند، یکی را برگزینی! این را ازآنجهت میگویم که اعراب علاقه زیادی دارند که اسم پسرانشان را شیر بگذارند. طبیعی هم هست. عرب است و جنگاوری و افتخارات پهلوانیاش. پسر عرب به نامی پر ابهت
نیاز دارد. از همین جهت شیر هم در عربی معانی بسیاری دارد. لیث، اسد، حیدر، ضَیغَم، غضنفر و دهها کلمه دیگر که همه بر شیر دلالت دارند. اما گاهی میشود که شیر چنان نگاهی به شکارش میاندازد که شکار متحیر میشود! قفل میشود سر جایش! نه میتواند فرار کند و نه میتواند حمله کند و نه دفاع. میایستد تا شکار شود. صاحب این نگاه را عباس میخوانند. شیری که با نگاهش شکار را به دام میاندازد. اگر دیگران فرزندشان را به نامی مفتخر میکنند، حالا نام عباس به صاحب راستینش افتخار میکند. دستت را به دست خیالت بده و تا خانه امالبنین برو تا ببینی که از همان نوزادی چگونه ابروهایش بههمپیوستهاند. امان از نازی که ماه خشمگین دارد…گمانم خدا از بس روی دختر حیدر زینبکبری غیرت دارد که هرکه را مدافع حریم او میشود صاحب اینگونه نگاه میگرداند! مدافع حریم زینبکبری را در آسمانها عباس صدا میزنند؛ ولو در زمین نامش قاسم باشد. مینوشتم که برای مردم ما هیچکس عباس نمیشود. وقتی نام او را میبریم، در وهله نخست به یاد یک پهلوان میافتیم. مردی قدر قدرت که در جنگاوری چنین است و چنان. مردی قدبلند و زیبارو که البته به گرهگشایی و کرامت نیز شناخته میشود. این تصویر برای دلداده حضرت شدن کافی است اما آنچه در این تصویر که ممکن است به فراموشی سپرده شود، چهره عارفانه، عالمانه و با بصیرت قمر بنیهاشم است. چهرهای که در بیان مبارک حضرت صادق اینگونه ترسیم میشود: «كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی عَبدِاللَّهِ و أبلی بَلاءً حَسَناً و مَضی شَهیدَاً» قمر بنیهاشم شخصیتی است اولا عالم و مجتهد که در شریعت و عرفان و حکمت بهحداعلا است. ثانیا یک شخصیت سیاسی با بصیرت و آگاه و مؤثر است. بعد از اینها فرماندهای نظامی، مدیری لایق و جنگاوری بهراستی بیهمتا است. برای تصور او، نیاز داریم چند شخصیت را در کنار هم بگذاریم. مثلا باید شخصیت آیتالله بهجت را در کنار شخصیت علامه طباطبایی بگذاریم و سپس حاجقاسم سلیمانی را هم به این تصویر اضافه کنیم تا به تمثالی بازهم دور از آن حضرت برسیم. جمع این ویژگیها است که حضرت را تبدیل به شخصیتی میکند که امام سجاد دربارهاش میفرماید: «أنَّ لِلعَبّاسِ عِندَاللَّهِ مَنزِلَةٌ یَغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهداءِ یَومَ القیامَةِ؛ عباس را نزد خداوند منزلتی است که در روز قیامت همه شهیدان بر آن رشک میبرند» و امام حسین خطاب به او میگوید جانم به فدایت. حضرت، پهلوان ادب است و ادب راز بندگی خدا و اطاعت از مولا است. جمع این صفات است که او را پناه امامت میکند و نهتنها زور بازو و تیغ شمشیر و خشونت و شجاعت. پناه امامت شدن ایمان و ادب میخواهد؛ هرچند که ایشان ازنظر مواهب جسمانی هم در اوج بود. بنیهاشم خود قمر قبائل است، قبیله زیبارویان و بالابلندان است و عباس علیهالسلام در میان این قبیله بود که «قمر» لقب گرفته بود. بنیهاشم همچنین قبیله پهلوانان و جنگاوران است و عباس در میان همچنین قبیله «بطل» نامگرفته بود. شیرمرد ولایتپذیر و بابصیرتی که در دنیا و آخرت گرهگشا و کریم است و با به دنیا آمدنش، کمر کرب و غم را شکست.
جواد شاملو , حضرت عباس(ع) , قمر بنی هاشم
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.