وداع ملت با صید خدا
جواد شاملو
گرد و خاک است. هوا را غبار گرفته؛ چشم چشم را نمیبیند. برو بنشین در خانهات، یا به کارت برس. گرد و خاک است؛ گرد و خاک اخبار، گرد و خاک گرانی، گرد و خاک فتنه، گرد و خاک ساختمان ۱۰ طبقه آبادان. هزار تا بهانه هست. از زمین و آسمان دارد توجیه میبارد برای اینکه بی خیال شوی. اگر هم خیلی وطندوست و بااعتقادی، یک خدا رحمت کندی بگو و برو سر زندگی خودت. سر صبحی میدان امام حسین چه میکنی؟ برای که اشک میریزی؟ در فشار جمعیت، دوست داری دست بالا آمدهات را که ببیند؟ شما، با شما هستم خانم؛ کدام نیرو بچه به بغل تا اینجا کشانده تو را؟ تو آقا، چه چیزی در خونت جریان دارد که آرام و باشکوه آن پرچم را تکان میدهی؟ تو پسرجان، چرا عکس حاجقاسم را دست گرفتهای؟ چرا نمیگذارید عقیده زیر بار مشکلات، زیر این آسمان آلوده دفن شود؟ چیست این باور و این عشق که زور روزگار به آن نمیرسد؟ کرور کرور جمعیت آمده زیر جنازه شهید را بگیرد و بگوید شهادت برای این ملت یک اتفاق نیست؛ یک راه است و یک دستانداز نیست؛ یک مقصد است. اینکه ملت برای شهیدش بال و پر بزند؛ بزرگترین انتقام از تروریست است. گمان نکن دشمن دوست داشته باشد برای ملت قهرمان بتراشد. اینکه عیال و اولاد شهید در میان انبوه جمعیت اشک بریزند نه در تنهایی و غربت، یعنی تکثیر شهید. در ماجرای شهید صیاد خدایی، ما با چهره نابی از اعتقاد و باور و هویت مواجهیم. اولا با شهیدی مواجهیم که از سفره انقلاب تنها همین پنج گلوله سربی را سهم داشته. مستأجری در پایینشهر تهران که خودروی پرایدش حتی از آن خودش نیست. ثانیا با مردمی طرفیم که نه در روزگاری خوش، بلکه در روزهای ناخوش وطنشان شهیدپروری میکنند. این همان گل عقیده است که از لا به لای خاراسنگ میروید و بوییدنش شامه شرف میطلبد. این همان هسته ناب و پاک جمهوری اسلامی است که بسیاری از آن سر در نمیآورند و میپندارند دفاع از جمهوری اسلامی، دفاع از فلان مسئول بیکفایت یا فلان دستگاه پرخیانت است.
حمایت از جمهوری اسلامی حمایت از آرمانی است که یک نفر برایش خون میدهد و هزاران نفر برایش از خون او دفاع و پاسداری میکنند. این نظام گوهر درخشانی در خود دارد که صدقه سر آن شهید خدایی به دلیل عدم بهرهمندی مالی از موقعیت شغلی مهمی که داشته، از نثار جانش صرفنظر نمیکند و مردم نیز به بهانه انبوه گرفتاریها از بدرقه و تکریم و تعظیم شهیدشان چشمپوشی نمیکنند. گوهری که در همین روزهای دشوار، تجمعات درکنشدنی اجرای سرود سلام فرمانده را رقم میزند و از چشم بزرگ و کوچک اشک جاری میکند. سهلانگاری و کمفروشی ساختمانی ۱۰ طبقه را در آبادان روی سر مردم ویران کرد اما غیرت و حمیت شهدا، ساختمان هویت و باور مردم را آباد میکند. شهدا، پیمانکاران باور مردماند، کسانی که خونشان ملات ساختمان اعتقاد مردم را مستحکم میکند. شهید هرچند مستأجر باشد معمار امنیت و عزت ملت است. شهید میتواند مالک خانه نباشد اما خدا او را مالک دلها میگرداند. خانه مشتی گل و سنگ و گچ است، فتح ملک دل است که مرد میطلبد.
دشمن اشتباهات قدیمی را تکرار میکند و با جاری کردن خون شهید، خون تازه در کالبد فرهنگ و باور مردم جاری میکند. مردم نیز شاخه اصیل را از علف هرز تمییز میدهند و این واقعیتی است که هم دشمن باید آن را بداند و هم دوست. دشمن بداند مردم با وجود مشکلات، شهید خود را روی زمین رها نمیکنند و دوست بداند مردم با وجود شهدا، گلایهها، مطالبات و انتقادات خود را فراموش نمیکنند. برای مردم سؤال است که چرا دو کوچه پایینتر از مجلس شورای اسلامی، عضو نیروی قدس مملکت باید در روز روشن ترور شود. ملت همچنین مطالبه پاسخ قطعی و قاطع به دشمن دارد؛ چه عدم پاسخ، پهلوانان بیشتری از این ملت را صید دشمن خواهد ساخت. مبادا این حقیقت که هر شهید صید خدا و اهل بیت است ما را نسبت به خون امثال صیاد خداییها بیحس گرداند. ملت این مطالبه را دارد، در کنار مطالبات به حق و نه چندان معدود دیگر.
جواد شاملو , شهید صیاد خدایی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.