وحدت راهبرد دعوت
در ادبیات اسلامی وحدت و پایان تفرقه و جنگ و انشقاق، همواره یکی از ارمغانهای اسلام برای مردم جزیرة العرب و یکی از نعمات نجاتبخش خداوند معرفی شده است. اسلام که آمد، عرب را از جنگهای خونین قبیلهای که هیچ توجیه عقلانیای نداشتند نجات بخشید. عرب حجاز به هر بهانهای به اختلاف دامن میزد.
گذشته از تعصبات کور، اختلافات دیرینه و جنایتهایی که سببساز جنگها میشدند، این مردم از برخی بیماریهای اجتماعی تا سر حد جنون رنج میبردند. قرآن کریم در سوره تکاثر میفرماید: «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ / حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِر». یکی از این بیماریهای اختلافانگیز، تکاثر بود که به معنای تفاخر از راه به رخ کشیدن داشتههاست. این تفاخر و تکاثر در نهایت به آنجا رسید که قبایل تعداد قبور خود را هم به رخ یکدیگر میکشند و برای تفاخر، به قبرستانها متوسل میشدند! دیگر چیزی نمانده بود که به وسیله آن، به قول خودمان چشم همدیگر را در بیاورند مگر تعداد قبرها! چنین جامعهای سرتاپایش تفرقه، اختلاف، حسادت، جنایت و تجاوز بود. حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها در خطبه نازنین فدکیه وقتی به اوضاع زمان جاهلیت اشاره میکنند میفرمایند: «تَخافُونَ اَنْ یتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِكُمْ». یعنی «میترسیدید که مردمانی که در اطراف شما بودند شما را بربایند». این عبارت معنای تکاندهندهای دارد و به یک رسم جاهلی اشاره میکند. عرب جاهلی وقتی میخواست از کسی انتقام بگیرد یا به او آسیبی برساند، فرزند یا ناموس او را میدزدید تا آرامش روانی و آبروی او را به هم بریزد. طبق بیان حضرت أم ابیها صلوات الله علیها، این رخداد یک جنایت موردی نبوده است، بلکه مردم همواره ترس آن را در دل داشتهاند. جامعهای که درگیر اختلاف و تفرقه باشد، چنین وضعی پیدا میکند. تفرقه، نماد جاهلیت و جامعه جاهل است و وحدت، نماد عقلانیت و جامعه فاضل.
این گزاره را قرآن کریم نیز تأیید میفرماید. کتاب خدا در سوره مبارکه حشر میفرماید: «لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ». «همه آنان [به صورت متحد و یک پارچه] با شما
نمی جنگند مگر در آبادیهایی که دارای حصار و قلعه و دژ هستند، یا از پشت دیوارها، دلاوری آنان میان خودشان شدید است [ولی از رویارویی با شما می ترسند]، آنان را متحد و هم دست می پنداری در حالی که دل هایشان پراکنده است؛ زیرا آنان گروهی هستند که تعقّل نمی کنند». این آیه شرح حال منافقان و یهودیان و خصوصا، یهودیان بنینظیر است اما به کل باجریان باطل قابلیت انطباق دارد. میگوید این کفار هیچگاه با یکدیگر جمع نمیشوند، به این معنا که علیه شما با هم متحد نمیشوند، مگر اینکه خیالشان راحت باشد در پنهان قلعهها و دیوارهای غیر قابل نفوذ دارند. چراکه خیالشان از خودشان هم راحت نیست.
درست است که با یکدیگر یک جبهه را تشکیل دادهاند، اما در جبهه باطل هرکس به دنبال منافع خودش به یک جماعت میپیوندد و این جماعت، هرگز یک جمع هویتمند حقیقی را تشکیل نمیدهد که افراد در آن تا پای جان حامی یکدیگر باشند و در نهایت انسجام. چون منافع شخصی اصل است و نه یک منفعت حقیقی و قلبی بسیار بزرگتر، چه بسا که آنها خودشان به جان خودشان بیفتند.
در ادامه قرآن دلیل این تفرقه و تشتت را عدم عقلانیت معرفی میکند. آنچه انسانها و جوامع را به وحدت رهنمون میشود، عقلانیت است. از همین جهت است که امیر مؤمنان علیهالسلام به عنوان مظهر تام و تمام عقل، در حوادث بعد از سقیفه، سکوت میکنند تا وحدت جامعه حفظ شود. هرچه عقل بیشتر، تمایل به وحدت بیشتر. چنین شخصیتی جنگش هم برای حفظ وحدت جامعه است. چنانکه در زمان حکومت حضرت هرسه جنگ، جنگ با افراد و جریانهایی بود که در جامعه اسلامی تشتت و ناامنی ایجاد کرده بودند. همانطور که در آیات کریمه سوره حشر خواندیم، «جمیع» شدن، به معنای تشکیل یک جماعت متحد، از عقل بر میخیزد. این واژه و مفهوم «جمیع» را در جای دیگری از کلامالله هم میبینیم. آنجا که میفرماید: «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا». این آیه شعار وحدت اسلامی است. اینجا هم وقتی سخن از «جمیع» بودن در میان است، به گواه مفسران منظور تنها کلیت نیست. تنها نمیخواهد بگوید: «همگی به ریسان الهی چنگ بزنید». بلکه میگوید: «باهم به ریسمان الهی چنگ بزنید». یعنی تمسکتان به راه حق، تک به تک و متفرق نباشد بلکه دست در دست هم و با همکاری هم و با همدلی و اتحاد پیش بروید و ریسمان الهی را تبدیل به نخ تسبیحی کنید برای کنار هم بودن و با هم بودن. آنچه یهودیان بنینظیر که در سوره حشر ماجرای شکستشان بیان میشود از آن بیبهره بودند
عِده و عُده و جماعت کثیر نبود؛ همکاری و همدلی در مسیر هدف بود. مفهومی که علاوه بر سورههای قرآن، سیرههای اهل بیت نیز آن را تأیید میکند. امیرالمؤمنین علیهالسلام با افرادی که بیشترین ظلم را در حق ایشان روا داشته بودند در مواردی همکاری میکردند و خلفا را به جهت رعایت مصلحت جامعه از ژرفای بیکران علم و حکمت خویش مطلقا بیبهره نمیگذاشتند. به بیان مفسرانی همچون آیتالله جوادی آملی، قرآن وقتی میفرماید جمیع باشید منظورش این نیست که: «همهتان باشید»؛ میگوید: «با هم باشید».
با این تفاسیر وحدت نه اختصاص به این زمان دارد و نه در مسئله شیعه و سنی منحصر است. مسلمان از آنجا که گرایش به عقل دارد، گرایش به وحدت نیز دارد؛ در همهجا و بین همهکس. راستش را بخواهید جامعه خود ما شاید بیشتر از شیعه و سنی به احیای وحدت نیاز داشته باشد! و اگر بیشتر راستش را بخواهید زندگیهای خود ما، خانوادههای خود ما و روابط ما شاید از جامعه ما هم بیشتر به وحدت نیاز داشته باشد. وحدت ثمره تقوا و دینداری و ایثار است. امام خمینی رحمتالله علیه میفرمود: «دعواهای ما برای خدا نیست». نه دعواهای سیاسی ما، نه دعواهای اجتماعی ما. چراکه در نظر داشتن خدا، ما را هرچه بیشتر به سمت وحدت پیش میبرد. در عین اینکه در جای لازم، به ما غیرت و شجاعت و جدیت هم میبخشد. این مفاهیم همه از یک خانوادهاند و نه تنها تعارضی ندارند، بلکه از یکدیگر زاییده میشوند. وحدت هیچ تعارض و دوگانی با مفهوم برائت نیز ندارد. چراکه برائت باید از ظالمان باشد، نه با میلیونها انسان خوشطینت و درستکاری که از پس اینهمه قرن هیچ نقشی در شکلگیری اعتقاد خود نداشتهاند و مرتکب هیچ ظلمی به خدا و رسول خدا و اهل بیت ایشان نشدهاند. از قضا یکی از مهمترین اشکال برائت از ظالمان، دعوت مردمان نیکپنداری و سلیمالنفسی است که به ظلم آن ظالمان عالم نیستند.
دعوت، مهمترین نوع برائت است و جالب آنکه این مهمترین نوع برائت، تنها زیر سایه وحدت امکانپذیر میشود. تنها زیر سایه وحدت است که میتوان گفتوگو کرد، استدلال آورد، زیباییهای مکتب اهل بیت را نشان داد، ریزهکاریهای معارف را روشن ساخت و زمینه را برای قبول حرف حق مهیا ساخت. دعوت تنها با ارتباط موفق و مؤثر ممکن است و چنین ارتباطی تنها با همدلی و همکاری و همنشینی. نماد این نوع دعوت برخاسته از وحدت، مناظره مرحوم سلطان الواعظین است که مشروح آن را در کتاب «شبهای پیشاور» میخوانیم. کدام برائت بالاتر از دفاع مستدل از حقانیت مطلق امیرالمؤمنین و اهل بیت و تهاجم مستدل به ادعاهای ظالمان؟ نباید در برائت قناعت کرد. بد و بیراه گفتن به خلفا کجا و روشن ساختن انسانهای آزاده نسبت به ظلم آنها و پایان دادن به اعتبار و حیثیت آنها کجا؟ وحدت، راهبردی برای دعوت انسانها به ولایت عترت است. انسانهایی که اکثریت آنها نسبت به خاندان عترت، غرق در محبتاند.
جواد شاملو , وحدت
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.