نماز جمعه رسانه نظام اسلامی - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 55636
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۴۰۰ - ۶:۲۶ |
نماز جمعه شأن حاکم اسلامی است، چگونه می‌تواند صدای حاکمیت نباشد؟

نماز جمعه رسانه نظام اسلامی

نماز جمعه‌ این هفته تهران، حال و هوایی متفاوت داشت. این حال و هوا برآمده از سخنرانی دو دانشجو، پیش از شروع خطبه‌ها بود که با لهجه‌ای صریح و بی‌سابقه، درباره خود مراسم نماز جمعه و برخی دیگر از وقایع جاری کشور سخن گفتند و نه‌تنها نوای تکبیر حضار را بالا بردند، در فضای مجازی نیز فریادشان پژواکی گسترده پیدا کرد.
نماز جمعه رسانه نظام اسلامی

جواد شاملو
نماز جمعه‌ این هفته تهران، حال و هوایی متفاوت داشت. این حال و هوا برآمده از سخنرانی دو دانشجو، پیش از شروع خطبه‌ها بود که با لهجه‌ای صریح و بی‌سابقه، درباره خود مراسم نماز جمعه و برخی دیگر از وقایع جاری کشور سخن گفتند و نه‌تنها نوای تکبیر حضار را بالا بردند، در فضای مجازی نیز فریادشان پژواکی گسترده پیدا کرد. شکستن تابوها، دوری از کلیشه‌ها، به میدان آمدن جوان‌ها و بیان آنچه در بطن جامعه می‌گذرد آن‌هم در تریبونی شدیدا رسمی و عمومی همچون خطبه‌های نماز جمعه، در کل مبارک است و نویددهنده اتفاق‌های بهتر. این کار بالاتر از هر چیز، تکریم دانشجو ست. چراکه اگر دوستان دانشجوی ما حواسشان باشد، این جایگاه، جایگاه ایستادن حاکم اسلامی است که یا امام معصوم است و یا نایب او، ولی‌فقیه. نوشتم اگر حواسشان باشد، چراکه دراین‌باره با توجه به آنچه در سخنرانی‌ها بیان شد، نکاتی هست. نکاتی که پیش از بیانشان، لازم است بار دیگر از این حرکت ستاد نماز جمعه و حتی خود سخنرانان دانشجوی محترم تقدیر کرد. بی‌شک در جامعه‌ای که جوان از عدالت دم بزند، جا برای پیران فاسدی که به صندلی‌ها دوخته‌شده‌اند تنگ خواهد شد. دانشجویی که در بیان شهید بهشتی مؤذن جامعه است، چه مأذنه‌ای بهتر از نماز جمعه می‌تواند بیابد؟ انتقاداتی که در ادامه نسبت به سخنان غالبا صحیح و صریح دانشجویان می‌آید نیز از سر دلسوزی و علاقه به ادامه این‌گونه اقدامات مبارک است. همچنین سخنان مطرح‌شده، در میان قشر دانشجو و انقلابی کم‌بسامد نیز نیستند و پرداختن به آن، خالی از لطف نیست.
آنچه در سخنرانی سیدشایان ابهری، عضو شورای مرکزی اتحادیه انجمن اسلامی مطرح بود، انتقاداتی به موضع حجت‌الاسلام علی‌اکبری، رئیس ستاد نماز جمعه نسبت به جنس خطبه‌های نماز جمعه بود که ما در «رسالت» در گزارشی با عنوان از «توییتر تا مصلا» به آن پرداختیم. لب مطالب آقای علی‌اکبری این بود که نماز جمعه نه باید نسبت به چالش‌های هیجان‌آلود روز کاملا بی‌اعتنا باشد و نه باید آن‌چنان در سطح اخبار و ماجراهای روز بماند که ذات متعالی و معرفتی آن رفته‌رفته استحاله شود. این نه‌تنها درباره نماز جمعه، که در مورد فعالیت هنری و حتی خود نهاد دانشگاه نیز صدق می‌کند. هیچ فعالیت تخصصی‌ای نه باید نسبت به جامعه و سیاست روز بی‌تفاوت باشد و نه باید در آن مستحیل گردد. شاید پیش‌ازاین می‌شد گفت نماز جمعه در پرداخت خلاقانه، مؤثر و دقیق به مسائل روزکوتاهی‌هایی داشته، اما اصل این حرف را نباید زیر سؤال برد. نیز نوشتیم و دوباره می‌نویسیم زنده و پویا بودن نماز جمعه فقط به خطیب و صاحب‌سخن نیست، بلکه مستمع نیز مؤثر است و حداقل کاری که از جوان دغدغه‌مند برای نماز جمعه انتظار می‌رود این است که در این مراسم شرکت کند! خودمان را جای خطیبی بگذاریم که همواره در صف اول، ریش‌سپیدان عزیز امت را می‌بیند. بدیهی است که جنس سخن بسته به مخاطب تنظیم می‌گردد. همچنین نکاتی درباره جنس عدالت‌خواهی نیز مطرح شد. شرع اسلام و به‌تبع آن ولی محترم فقیه هرگز با عدالت‌خواهی مصداقی و عجولانه موافق نبوده و نیستند. این کار ظلم به خود عدالت است. چاقویی که بی‌هوا به این‌طرف و آن‌طرف بخورد، رفته‌رفته کند می‌شود و تیغی که می‌توانست دست دزد را قطع کند، تنها آن را می‌خاراند. نباید زیر چتر عدالت‌خواهی با آبروی افراد بازی کرد. در جامعه‌ای که آبرو محترم نباشد، عدالت دیگر محلی از اعراب ندارد.
 رهبر معظم انقلاب در برابر چه جریانی مجبور شدند در سخنرانی عمومی تذکر دهند مبارزه با برخی مفاسد درون قوه قضائیه، در زمان آیت‌الله آملی لاریجانی آغازشده است؟ مگر نه اینکه در برابر ما عدالت‌خواهانی که با صدور حکم اکبر طبری داشتیم قاضی‌گونه رئیس سابقه قوه را نیز محکوم می‌کردیم، لازم بود از مرزهای عدالت حفاظت شود؟ قضاوت‌هایی این‌گونه، ریشه‌دارتر از آن است که ما به‌راحتی ادعا کنیم از آن مبرا هستیم. باید روی خودمان کارکنیم!
در سخنان دانشجوی محترم دیگر سرکار خانم زهرا جوان دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت نیز پس از نقدهای جانانه به طرح صیانت و طراحان وقت‌نشناس آن، عنوان شد که نماز جمعه باید صدای مردم باشد، نه صدای حاکمیت. نماز جمعه در اسلام، مهم‌ترین رسانه حاکمیت است و خطیب نیز شخص حاکم اسلامی. چنانچه امروز نیز خطیب دائم نماز جمعه تهران، رهبر انقلاب می‌باشند. اگر مراسم نماز جمعه و خطبه‌های آن‌یک پدیده حاکمیتی نبود، چه نیازی بود خطیب حین سخنرانی سلاح به دست بگیرد؟ نماز جمعه شأن حاکم اسلامی است، چگونه می‌تواند صدای حاکمیت نباشد؟ از سوی دیگر مگر صدای حاکمیت جمهوری اسلامی با صدای مردم تغایر دارد؟ قبول این ادعا، یعنی زیر سؤال بردن مشروعیت نظام اسلامی. بارها از سوی همین منبر مسئولین نقد شده‌اند، اما مگر ما چه میزان مخاطب نماز جمعه بوده‌ایم که بخواهیم خبر داشته باشیم؟ نگارنده منکر ضعف نسبی این مراسم در این روزگار نیست، اما تقصیر اول را دراین‌باره متوجه خودش و خودمان می‌داند. همچنین ادعا شد اگر نماز جمعه نه صدای حاکمیت، که صدای مردم بود، مردم بیشتر به نماز جمعه می‌آمدند. در تحلیل استقبال کمتر مردم از نماز جمعه، باید تغییر بافت و ساخت اجتماعی نسبت به دوران‌هایی همچون دهه شصت و ابتدای انقلاب را نیز در نظر داشت. سبک زندگی مردم شهرنشین حتی در قشر مذهبی‌ هم تأثیرات مهمی گذاشته و شاهد افت شدید رفت‌وآمد به مساجد نیز هستیم. این را هم می‌توان گردن پیشنمازها و ائمه جماعات انداخت. در این صورت شانه خودمان را از یک کار سخت رهانیده‌ایم و آن بررسی سیر تطور جامعه سنتی در اثر مدرنیته و مدیریت شهری توسعه‌محور و عوامل متعدد دیگر است. ضمنا اگر بنا بود هرگاه که صدای حاکمیت از گلدسته‌های مصلا یا دانشگاه تهران پخش شود مردم کمتر استقبال کنند، نمازجمعه‌هایی که خطیب شان خود حضرت آقا است باید خلوت‌ترین هفته‌های نماز جمعه باشد. اگر می‌بینیم کاملا برعکس این اتفاق می‌افتد، باید کمی در فرضیه‌‌مان شک کنیم. اتفاقی خطبای محترم نماز جمعه آنجا صدای حاکمیت مقدس اسلامی نبوده‌اند، که به‌خوبی درد خلق خدا را پوشش نداده‌اند. 
اساسا وقتی می‌خواهیم در مورد مردم و حاکمیت سخن بگوییم خطر این وجود دارد که مرزهای گفتمانی را گم کنیم. یعنی بگوییم مردم، اما منظورمان ازمردم معنای غربی آن باشد و حاکمیت نیز به همین صورت. حال‌آنکه این واژگان در گفتمان‌های متفاوت، معانی متفاوت نیز دارند. حاکمیت در گفتمان دینی، مصدر امام و پیشوای جامعه است و کسی که  انسان کامل است و نزدیک‌ترین نمونه به او و وظیفه دارد جامعه را به‌پیش ببرد. اگر می‌گوییم عدالت نیز باید به ریشه‌های گفتمانی آن التفات داشته باشیم. طوری نگوییم عدالت که از واژه‌مان، بوی گفتمان کمونیستی برخیزد و طوری نگوییم مردم که زنگ این واژه را در ادبیات لیبرال دموکراسی داشته باشد. مردم در ادبیات دینی، خلق خدایند و خدمت به آنان بالاترین وظیفه و عبادت. حاکمیت نیز از سمت خدا است و مأموریتی الهی دارد.

نویسنده : جواد شاملو |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.