نماد جمع اضداد - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 87674
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۶:۴۳ |
شهید چمران همانگونه که در برابر زیبایی یک گل تسلیم می‌شود نمی‌تواند در برابر زشتی ظلم تسلیم شود

نماد جمع اضداد

انگار هر شهیدی یک قاب از زندگی خودش به جا می‌گذارد. قابی که از زندگی شهید صیاد به جا ماند، همان لحظه‌ای بود که آقا بر تابوتش بوسه می‌زد. قابی که از حاج‌قاسم به جا ماند، همان قابی بود که سردار سر نماز بود و کودکی شاخه گلی به او می‌داد و او با حالتی که کمترین لطمه به حالت مؤدبانه نمازش وارد شود، آن را از دست پسربچه می‌گرفت.
نماد جمع اضداد
جواد شاملو
انگار هر شهیدی یک قاب از زندگی خودش به جا می‌گذارد. قابی که از زندگی شهید صیاد به جا ماند، همان لحظه‌ای بود که آقا بر تابوتش بوسه می‌زد. قابی که از حاج‌قاسم به جا ماند، همان قابی بود که سردار سر نماز بود و کودکی شاخه گلی به او می‌داد و او با حالتی که کمترین لطمه به حالت مؤدبانه نمازش وارد شود، آن را از دست پسربچه می‌گرفت. قابی که از سیدمرتضی آوینی به جا ماند، همان نگاه پرعمق اوست که پس‌زمینه‌اش بیابان است و لختی موهای جوگندمی‌اش گویی در یک نسیم به آرامی تکان می‌خورد. نگاهی که آدم را وادار به لحظه‌ای مکث می‌کند. از زندگی شهید چمران نیز قاب عجیبی به یادگار مانده است. یک دست شهید، سلاح کلاشینکف اوست و دست دیگرش، در حال نوازش گلی آفتاب‌گردان. نوازش گل آفتاب‌گردان؟ اگر بگوییم در یک عمارت شاهانه، یک دختر جوان سرشار از احساس دست بر گلبرگ‌های ظریف و زرد یک آفتاب‌گردان می‌کشد، ذهنمان تعجب نمی‌کند. اما یک مرد نظامی، چریکی کارکشته، در جبهه نبرد، در حالی که در دست دیگرش کلاشینکف است،؛ چه کار دارد با یک آفتاب‌گردان؟
این قاب نه تنها می‌تواند تمام شاکله شخصیت مصطفی چمران را به ما معرفی کند، بلکه می‌تواند مکتب اسلام ناب را هم نمایندگی کند. چراکه در آن هم «اشداء علی الکفار» را می‌بینیم و هم «رحماء بینهم» را. از جمع اضداد بودن شخصیت‌های بزرگ دینی و مکتبی، زیاد گفته شده است. از اینکه در شخصیت یکپارچه و هویت‌مند آن‌ها، روحیاتی وجود دارد که خیلی از هم دور به نظر می‌رسند. وقتی رسول خدا رحلت فرمودند، عده‌ای در مخالفت با امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌گفتند او زیاده اهل تبسم است و این حد از خوش‌خنده بودن، برای کسی که می‌خواهد حاکم جامعه‌ای شود مناسب نیست. عده‌ای نیز به آن‌ها پاسخ می‌دادند که علی هیبت چهره هم دارد در وقت خودش. عده‌ای دیگر از بهانه‌جویان در زمان حیات پیامبر اعظم، به ایشان می‌گفتند علی خشن است! ایشان نیز در پاسخ می‌فرمود: «علی خشن فی ذات الله». یعنی خشونت علی تنها در راه خداست.
ماجرا وقتی عجیب می‌شود که فکر کنیم این اضداد، در اصل عین یکدیگرند. بین کلاشینکف چمران و گل آفتاب‌گردانی که چمران آن را نوازش می‌کرد، هیچ فاصله‌ای نبود؛ حتی فاصله بین دو دست! اضدادی که در وجود مردان خدا هستند، از یکدیگر برآمده‌اند. این عطوفت شهید چمران بود که او را بی‌قرار جهاد و جنگ با دشمنان و جنایت‌کاران می‌کرد و این جهاد چمران بود که از او چنین شخصیت رئوفی ساخته بود. قلبی که در مقابل زیبایی یک گل تسلیم می‌شود، نمی‌تواند در برابر زشتی ظلم تسلیم شود. روحی که زیبایی یک گل او را وادار به توقف می‌سازد، زشتی ظلم او را وادار به حرکت می‌کند. رویکردهای ضدجنگ، از درک زیبایی شخصیتی چون چمران عاجزند.   
نویسنده : جواد شاملو |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.