میراث سید ابراهیم رئیسی
هرچند دفتر دولت سیزدهم، سهساله بسته شد، اما اگر بخواهیم بهتناسب راهی که پیموده شده و تلاشی که صورت گرفته، قضاوت کنیم، سید ابراهیم رئیسی خیلی بیشتر از هشتسالِ برخی افراد دوید و البته رسید. پیکر خادم ملت پس از تشییع کمنظیر در شهرهای مختلف کشور برای همیشه در آغوش مولا و صاحبش حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام آرام گرفت.
در این نوشته به گوشهای از آنچه سید ابراهیم رئیسی از خود به جا گذاشت اشاره میکنم.
اخلاق در سیاست
انگار بسیاری پذیرفتهاند که سیاست با اخلاق و ایدئولوژی جور درنمیآید. گویا سیاست ماکیاولیستی و منهای دیانت و اخلاق برای خیلی افراد، مزه کرده و پیروزی ظاهری، چشم بسیاری را از دیدن ذبح اخلاق، کور کرده است. در این وانفسا که «سیاست ما عین دیانت ماست» یا فراموش شده بود یا در حد کلیشه غیرقابل باور درآمده بود، شخصی به تبعیت از ساسة العباد، از کنار توهین و تخریب و تهمت با کرامت و بزرگواری عبور میکرد. یکنفر صندوقچه اسرارش را ابزاری برای تنظیمگری یا امتیازگیری از عمرو و زید قرار نداد. فردی وسط دعواهایی که برای خدا نبود از حقش میگذشت تا احدی خواسته یا ناخواسته کشتی نظام را سوراخ نکند. بنای آوردن مصداق و اطاله کلام ندارم وگرنه هم مصادیق، فراواناند و هم حرف، بسیار.
مردمداری
باید از اعماق وجود، هوای مردم را داشته باشی تا دل مردم را داشته باشی و ازآن خود کنی. نه کاری به محاسبات عجیب و غریب درباره جمعیت تشییعکنندگان دارم نه به اعداد اعلامی و احتمالی؛ ولی قدر متیقن آن است که خیلیها آمده بودند؛ آنقدری جمعیت آمده بود که بیبیسی هم نتواند آن را کتمان کند و این جز با مردمداری محقق نمیشد. حتی دوستانش هم با «ناهار خوردی» شوخی میکردند و مثل همیشه با لبخند شیرینش همراهی میکرد، اما عیبی ندارد هر که بغضی نداشت، فهمید که پدرانه و از روی دلسوزی و نگرانی پرسید که ناهار خوردند یا نه. ایرادی ندارد که با «خودم پشت فرمون مینشینم» کلیپ درست کنند و خندهای بر لب بیاورند؛ همگان دلهرهات برای آنکه کسی در این استقبالها آسیبی نبیند را دریافتند.
نمیدانم شاید در مراسم تشییع هم نگران بودی کسی اذیت نشود …
مدیریت میدانی
کسی که حتی یک جمع کوچک را مدیریت کرده باشد، میداند که حضور مدیر در میدان، چقدر حائز اهمیت و راهگشاست؛ چه رسد به یک جمع هشتاد و چند میلیون نفری. حتی غرضورزان، این نقطه قوت را هم به سخره میگرفتند؛ اما او هیچ گاه از طعن و کنایهها ملول و خسته نشد و سفرهای استانی را تا سفر آخرت پی گرفت. نگرانی و دغدغه مردم برایش مهمتر از حرف قشر همیشه مدعی و خارج گود نشسته و بیتفاوت نسبت به درد ملت بود. شک ندارم کارگران کارخانههای تعطیل و نیمهتعطیلی که به برکت پیگیری و اهتمام و حضور میدانی او دوباره به کار برگشتند در این چند روز جور دیگری غم داشتند. آنقدر خوزستان و سیستان و بلوچستان رفت تا بالاخره پروژههایی که سالیان طولانی روی زمین مانده بود را به اتمام رساند و اگر بود باز هم میرفت …
ولایتمداری
حرکت بر مدار ولایت و عدالت، فینفسه سخت و طاقتفرساست؛ حال اگر این التزام و اتباع از جانب کسی باشد که هم مجتهد باشد و هم دارای بدنه اجتماعی جدی، ارزش مضاعف پیدا میکند. از صدر انقلاب تا کنون، بودند کسانیکه در بدو امر، ولایتمدار بودند یا لااقل اینگونه نشان میدادند اما با چند استقبال و زنده باد، خود و جایگاهشان را گم کردند و عاقبتشان بخیر نشد. سید ابراهیم رئیسی بهمراتب از آنان جایگاه والاتری داشت اما خود را صرفا یک طلبه و سرباز ولایت معرفی میکرد و همین تواضع لله، رفعتش بخشید و اینگونه عاقبتش بخیر شد.
فارغ از همه این نکات که گفته شد، رئیسی عزیز، غم بزرگ و یاد نیکی در دلهای ما بر جای گذاشت. روحش شاد و یادش گرامی باد.
مسعود پیرهادی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.