موسم اتحاد شور و شعور
در سالهای اخیر وقتی نوبت به نقد و آسیبشناسی هیئات و مجالس عزاداری میرسید، زیاد میشنیدیم که گفته میشد شور و شعور باید با همدیگر باشد. این حرف نقد برخی هیئات بود که ظاهرا به نظر میرسید تنها شور دارند و معرفت کافی در مورد سالار شهیدان و نهضت تاریخساز ایشان ندارند. مؤلفههای شور در نظر این دیدگاه، تند سینهزدن، برهنه شدن و از اساس توجه بیش از اندازه به بعد عاطفی عاشورا است و نه بعد عقلانی آن.
این دیدگاه شور را در کنار شعور میبیند. یعنی هم شور داریم و هم شعور و این از یکدیگر جدایند. ممکن است جوانان در هیئتی شور حسینی داشته باشند اما شعور و معرفت حسینی را نه. همچنین ممکن است در محفلی شعور و معرفت حسینی باشد اما خبری از شور نباشد. این بیان، هدف درستی دارد اما به شدت تقلیلگرایانه و سادهانگارانه است. چرا؟ چون کسی که اهل بیت و ماهیت محبت و عشق را بشناسد میداند شور از شعور، عاطفه از آگاهی و عقل از احساس جدا نیستند. تا آگاهی نباشد، عشق پدید نمیآید. اگر در هیئتی شور بود و شعور نبود، آن شور حسینی نیست.
جماعتی سعی در شناخت سیدالشهدا و قیام او داشتند اما به وجد نمیآمدند، شعورشان حسینی نیست. مگر میشود امام حسین را شناخت و به لرزه نیفتاد؟ در نگاه درست این دو در کنار یکدیگر نیستند بلکه از هم دیگر زاییده میشوند. شور حسینی مقدمه شعور حسینی است و شعور حسینی با شور حسینی تقویت میشود. اینگونه نیست که همهچیز را بتوان پای درس و منبر آموخت، برخی نکات را در دفتر عشق نوشتهاند و جز در حال محبت، دریافتی از آن نکات نخواهیم داشت. شور در بیان درست، همان جذبه و کشش و عشق است.
از اول تا آخر مجلس امام حسین باید سرشار از شور باشد، نه فقط دقایق آخر سینهزنی. در مجلسی که شور دارد از همان لحظات اول، وقتی قاری قرآن آیه «یا ایتها النفس المطمئنه» را قرائت میکند، صدای گریه جماعت بلند میشود. در مجلسی که شور دارد، شش دانگ حواسها به سخنران است و مستمع با روشهای گوناگون با سخنران ارتباط میگیرد. در مجلسی که شور دارد روضه، آتش به جانها میاندازد. مجلسی که شور دارد سینهزنیاش با حرارت است، نه الزاما بالا و پایین پریدن. در چنین مجلس، سلول به سلول تن مستمعین در هیجان است. شور اصلا خصلت ویژه امام حسین است، همان گوهری است که حضرت را تبدیل به کشتی نجات میکند. کشتیای سریعتر و بابی وسیعتر.
ما هر سال میبینیم این شور و شعور در میان عزاداران بیشتر به وحدت میرسد. هرچه معرفت بیشتر، هنر بیشتر. هرچه شناخت بیشتر، خلاقیت بیشتر و هرچه هنر و خلاقیت بیشتر، معرفت و شناخت بیشتر. امام شهیدان و ماجرای ایشان، معدن تمامنشدنی زیبایی است. شوق و عشق امام، خلق هنر میکند و هنر، باعث ماندگاری، معرفی و شناخت بیشتر امام میشود. اما در هر حال، این هنر است که مدیون زیبایی است. اگر زیبایی نبود، هنری خلق نمیشد که بخواهد باعث ماندگاری زیبایی شود. آینه میتواند آفتاب را بازتاب دهد، اما در همین حال مدیون آفتاب است چون بدون او هیچ نبود. هیئات امام حسین هم هر سال بیش از سال گذشته به سمت خلق هنری میروند.
یکی از مصادیق این خلق هنری، خیمهای است که هیئت رأیة العباس علیهالسلام در پادگان ۰۶ ارتش واقع در محله پاسداران تهران برپا کرد. این خیمه در محوطهای وسیع به همراه چهار خیمه کوچک دیگر در چهار طرف محوطه برپا شد و یادآور خیمهگاه امام حسین علیهالسلام و یاران ایشان بود. مستمع با ورود به آن احساس میکرد وارد خیمه امام حسین شده و به محضر امام رسیده. این احساس، البته که ناخودآگاه است. مستمعینی که در بیرون از خیمه مینشستند، در فضایی جدا از شهر بودند، گویی که در بیابانی بودند، در کربلا. این حالت، بیشتر این احساس را در بیننده ایجاد میکند که گروه زیادی از مردم به یاری امام برخاستهاند و دور خیمه او حلقه زدهاند. این ایده حاصل عشق است.
ماجرای امام حسین، زیبایی زیادی به این دنیا بخشید و عالم زیبایی به این کربلا خیلی مدیون است. از این دست خلاقیتهای مفهومی، باز هم در هیئات قابل مشاهده بود. مثل هیئت عبدالله بن حسن که در دکور هیئت، یک پرده کعبه کار کرده بود که گوشههايش بالا رفته بود و پارچهای به رنگ سرخ هویدا بود. روی پرده کعبه نوشته بود: «إن الله قد شاء أن اراک قتیلا». جملهای که پیامبر در یک رؤیا به سیدالشهدا فرمود. این دکور، تلمیحی است به ماجرای نیمهکار گذاشتن حج و تبدیل آن به حج عمره توسط امام حسین و سفر به حجی دیگر. حجی خونآلود. روز عاشورا این پرده بالا رفت و دیگر تنها پارچه سرخ قابل مشاهده بود. روی پارچه نوشته بود: «والله لا یسکن دمی».
همچنین در هیئات نوعی بازگشت به سنت مشاهده میشد. این توجه بیشتر به سنت میتواند به دلیل کجرویهای مدرنیسم و لطماتی که در سالهای اخیر بیشتر با آنها دست به گریبانیم باشد. بازگشت به سنت، رنگ و بوی بازگشت به اصول را دارد. سنت هرچند با اصول یکی نیست، اما اصول در سنت پررنگترند. حفظ سنت در کنار نوآوریهای روز، حفظ اصول را تضمین میکند.
در محرم امسال هم قابهای ماندگاری یه یادگار ماند. یکی از آنها همین خیمه است. این یکی از هزاران خیمه مردی است که در روز عرفه سالِ نمیدانم چندِ هجری قمری، از خدا نصرت و پیروزی خواسته بود. کمی بعد از آن دعا در سال ۶۱ خیمههایش سوخت. الان هزار و چهارصد و نمیدانم چند سال از آن اتفاق میگذرد و دعای مرد همچنان در حال استجابت است. خیمه پشت خیمه، پرچم پشت پرچم، نوحه پشت نوحه، آدم پشت آدم، سرباز پشت سرباز، سوگوار پشت سوگوار، زائر پشت زائر، اشک پشت اشک، سفره پشت سفره، خرج پشت خرج، نذر پشت نذر، روز پشت روز، سال پشت سال. خدا بامعرفت است. زیارتنامه آن مرد تنها زیارتنامهای است که سجده دارد. و در بهشت تنها کلاس درسی که برپاست به استادی اوست. موضوع درس توحید است.
این شبهای محرم شبهای قدرتنمایی خداست. هر شبش باید نماز آیات خواند و حیرت کرد از اینکه چگونه پس از هجوم سیاهی، ماه درخشانتر میشود و نور حق چگونه نه خسوفی دارد و نه کسوفی. چگونه زلزلههای شدید،عمارت حق را مستحکمتر میکند و چگونه رعد و برق ظلم مقدمه بارش رحمت حق است. باید نماز آیات خواند و سورهها را تکهتکه کرد، به یاد آیهای که تکهتکه… آه.
این مرد آیه سجدهدار خلقت است. «إقرأ باسم ربک الذی خَلَق». خَلَقَ الحسین….
آسیبشناسی مجالس عزاداری , آسیبشناسی هیئات , جواد شاملو
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.