مزاج‌شناسی صداوسیما! - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 51679
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 10 مهر 1400 - 6:50 |
خصلت های چهارگانه تعیین‌شده از سوی رهبر انقلاب برای رسانه ملی در نهایت به تلویزیونی سالم و معتدل ختم خواهد شد

مزاج‌شناسی صداوسیما!

پزشکی سنتی ایرانی بر یک نظام چهارگانه استوار است. این نظام، طبایع و مزاج‌های جهان هستی و به تبع آن بدن انسان را به چهار دسته تقسیم‌بندی می‌کند و سلامتی را حاصل اعتدال آن‌ها می‌داند.
مزاج‌شناسی صداوسیما!

جواد شاملو
پزشکی سنتی ایرانی بر یک نظام چهارگانه استوار است. این نظام، طبایع و مزاج‌های جهان هستی و به تبع آن بدن انسان را به چهار دسته تقسیم‌بندی می‌کند و سلامتی را حاصل اعتدال آن‌ها می‌داند. به همین ترتیب بیماری نیز حاصل غلبه یافتن یکی از این مزاج‌ها بر مزاج‌های دیگر است. این چهار طبیعت عبارت‌اند از: دم، بلغم، سودا و صفرا. اضلاع و زوایای این چهارگانه را گرمی و سردی از یک سو و تری و خشکی از سوی دیگر تشکیل می‌دهد؛ به این شکل که دم گرم و تر، بلغم سرد و تر، سودا گرم و تر و صفرا گرم و خشک است. هر یک از این مزاج‌ها ویژگی‌های فیزیکی و اخلاقی خود را دارا هستند. مزاج‌های گرم مثل دم و صفرا، موجب جنب‌وجوش و فعالیت‌اند با این تفاوت که مزاج صفرا می‌تواند خشونت و پرخاشگری را نیز افزایش دهد. مزاج‌های سرد کم‌تحرک و آرام‌اند با این تفاوت که بلغم‌مزاج‌ها تمایل بیشتری به خواب و بی تحرکی دارند اما این سکون در سوداوی‌ها بیشتر خود را در نظم و انظباط شخصیت نمایان‌گر می سازد. همان‌طور که از خصوصیات این مزاج‌ها پیدا است، این چهار مزاج باید همچون پازلی در کنار یکدیگر قرار گیرند؛ به‌خودی خود بد نیستند اما چنانچه هر کدام از آن‌ها غلبه پیدا کرد، خصوصیات خاصی بر ظاهر و باطن شخص غالب می‌شود که به شکل بیماری بروز می‌یابد. مانند چاقی بیش از اندازه در افراد دارای غلبه بلغم یا پرخاشگری و گُرگرفتگی در افرادی که غلبه صفرا دارند. 
 مزاج‌های چهارگانه رسانه ملی
آنچه در حکم انتصاب رهبر گرامی انقلاب برای ریاست جدید صداوسیما شاهدیم نیز نوعی دسته‌بندی مزاجی برای تلویزیون ملی ایران است که دستکم با این شکل و شمایل، پیشتر ارائه نشده است. این‌دسته‌بندی چهارگانه برای محتوای تلویزیون، برخاسته از فهمی عمیق نسبت به ماهیت این رسانه است و نیز نشان می‌دهد جایگاه تلویزیون، جایگاه خاصی است که رسانه دیگری نمی‌تواند جایش را پر کند؛ هرچند می‌تواند مخاطبش را محدود سازد. رهبر انقلاب در بند دوم این حکم می‌نویسند: «رسانه‌ ملی، دانشگاهی برای ارتقاء سطح آگاهی و معرفت عمومی، و آوردگاهی برای مقابله با امواج خصمانه‌ تحریف و تفتین، و آسایشگاهی برای بهره‌مندی چشم و دل همگان از جلوه‌های زیبایی و هنر، و قرارگاهی برای پراکندن امید و نشاط در فضای عمومی کشور است.» نظام چهارگانه «دانشگاه، آوردگاه، آسایشگاه، قرارگاه»، نظامی است که فعلا تنها بر رسانه‌ای چون تلویزیون می‌تواند حاکم باشد. این گزاره قدری نیاز به اثبات دارد و چندجمله‌ای برای آن عدله می‌آوریم، هر چند که بحث‌مان را طولانی می‌کند. این‌که چرا فضای مجازی و اینترنت نمی‌تواند این اسکلت‌بندی چهارگانه را به خود بپذیرد، باز می‌گردد به گستردگی و مهارناپذیری اینترنت که عملا امکان هرگونه نظام داشتن را از آن می‌گیرد و دیگر این‌که تلویزیون هنوز از عمومیت بیشتری برای بهره‌مندی از این نظام برخوردار است. شاید رفتن به سمت ایجاد شبکه ملی اطلاعات بتواند اینترنت را هم بیش از پیش بستر این چهار مؤلفه گرداند. همچنین این چهار مؤلفه نمی‌تواند بر یک رسانه خصوصی که پولش را از مخاطب می‌گیرد اتکا داشته باشد.  گذشته از این‌ها هر رسانه‌ای ماهیت خاص خودش را دارد و در کارکردش محدود نمی‌شود. ممکن است کتاب خواندن به روش الکترونیک همان مطالب یک کتاب کاغذی را به ما منتقل کند، اما هرگز تعامل با یک کتاب کاغذی را جبران نمی‌کند. ارتباطی که در کتاب کاغذی با متن گرفته می‌شود، هرگز در کتاب الکترونیک اتفاق نمی‌افتد. به همین‌ ترتیب باید ابعاد، سیستم شبکه‌ای و دیگر خصوصیات منحصر به فرد تلویزیون را در نظر داشت. نگاه ساده‌اندیشانه کارکردمحور، از مصائبی است که تفکر انسان مدرن یا مدرن‌زده دچارش می‌شود. قرآن وقتی دستور می‌فرماید: «فلینظر الأنسان ألی طعامه»، ما را بر آن می‌دارد که بر ماهیت تمام اشیاء نظر داشته باشیم. (چراکه هر چیز از آن جهت که می‌تواند وارد روح و دستگاه ادراک آدمی شود؛ غذای او است. هر کس به مقدار نسبتی که با ماهیت اشیا برقرار می‌سازد از آن‌ها بهره می‌گیرد: دیدن درختان برای آدمی که دل‌مشغول دنیا است هیچ لذتی در پی ندارد؛ برای کسی که می‌تواند اندکی خودش را از دنیا رها کند، زیبا و آرامش‌بخش است و برای کسی که تفکرش آزاد و رها است و مستعد بهره‌گیری حکمت، می‌تواند به قول سعدی هر ورقش دفتری باشد معرفت کردگار.) 
پس تلویزیون دستکم فعلا تنها رسانه‌ای است که می‌تواند این چهار وظیفه را همزمان بر دوش بکشد. این چهار مؤلفه هم مثل چهار مزاج می‌مانند که هر کدام بر دیگری غلبه پیدا کند، موجب بیماری رسانه ملی را فراهم می‌آورد.
این‌که رسانه ملی آوردگاه است، یعنی میدان نبرد است، اشاره به یک واقعیت میدانی است. رسانه امروز نه تنها ابزار تهاجم فرهنگی، که ابزار تمام تهاجمات ممکن است. رسانه امروز می‌تواند آدم‌ها را به خودکشی وادارد، می‌تواند بدبینی به «همه‌چیز» را افزایش دهد، می‌تواند تصویر وارونه‌ای از اوضاع مملکت و حتی کل دنیا در ذهن آدم‌ها جا بیندازد. از این نظر تلویزیون در یک میدان جنگ قرار گرفته است و اهمیتی امنیتی-دفاعی دارد. البته برای مقابله رسانه‌ای با کارزار رسانه‌ای دشمن رسانه ملی به تنهایی کافی نیست، تلویزیون ما در مقابل توانی که نظام سلطه پشت هجمه رسانه‌ای برای جهانی‌سازی گذاشته به تک‌درختی می‌ماند که می‌خواهد سد راه بهمنی شود. همان‌گونه که رهبر انقلاب هم روز اربعین اشاره کردند، این مقابله نیاز به یک جهاد تبیینی مردمی دارد که ان‌شاءالله بیشتر به آن خواهیم پرداخت. اما اگر این نگاه آوردگاهی و جنگی بر محتوای صداوسیما غالب شود، نقض غرض شده است. چون این نگاه نمی‌تواند جذابیت لازم برای جذب مخاطب را فراهم کند. ما معتقدیم این اتفاقی بود که در این سال‌ها افتاد؛ یعنی رسانه بیش و پیش از هر چیز یک آوردگاه بود، به همین دلیل خصلت مردمی تلویزیون تحت الشعاع خصلت امنیتی آن قرار گرفته بود. 
در راستای دانشگاه بودن صداوسیما در این سال‌ها با تحول روبه‌رو بودیم. شبکه چهارم سیما از شبکه مرده‌ای، که بود و نبود آن برای هیچ قشری تفاوتی نداشت، تبدیل به شبکه‌ای شد که از اهل دانشگاه مخاطب پیگیر دارد. اصلا اشکالی ندارد که مخاطب این شبکه خاص باشد، مهم این است که شبکه به معنای واقعی مخاطب داشته باشد. «شوکران»، «زاویه» و «سوره» رسما کلاس درس‌اند و جایگاه آمد و شد فرهیختگان و اساتید دانشگاه. هرچند این برنامه‌ها هر یک به نحوی با مشکلاتی روبه رو بوده‌اند، اما صرف وجود چنین برنامه‌هایی بعد از سال‌ها، امیدوارکننده است. تغییرات، آن هم تغییرات بنیادی، دفعتا اتفاق نمی‌افتند. در مورد آسایشگاه بودن تلویزیون، سازمان صداوسیما باید دست به تحول بزند. به آمارها دلخوش نکند و بداند که نرد جذابیت را از رقبا حسابی باخته و باید بشتابد.
مزاج آوردگاهی، شبیه همان مزاج صفرا است. جایگاه جوش و خروش و فعالیت دفاعی. مزاج دانشگاهی جایگاه سودا است. جایگاه آرامش توأم با نظم و تفکر. جایگاه قرارگاهی که قرار است مانند قلب، نشاط و امید را همچون خون تازه به جامعه پمپاژ کند، مزاج دم است. جایگاه آسایشگاهی تلویزیون نیز باید بستری باشد تا مخاطب بدون دغدغه خاطر خود را به آن بسپارد و روی امواج قصه و موسیقی و برنامه‌های سرگرم‌کننده مختلف سر بخورد. آسوده‌خاطر و بی‌دغدغه، مثل مزاج بلغم.
علاوه بر غلبه مزاج‌ها که بیماری‌آفرین است، باید مراقب اختلاط مزاج‌ها هم بود. برنامه‌ای که کارش سرگرمی است باید متمرکز بر حوزه سرگرمی باشد. ما هم نباید از آن توقع دانشگاه بودن داشته باشیم. برنامه‌ای که بخواهد هم آسایشگاه باشد هم دانشگاه، در نهایت هیچ‌کدام نخواهد بود. در ابتدای پخش برنامه «عصر جدید» احسان علیخانی، بسیاری صحنه‌های خاص تلنت‌شویی برنامه را دست می‌گرفتند و پرسیدند این است صداوسیمایی که به قول امام قرار بود دانشگاه باشد؟ حال با تقسیم‌بندی نوین حضرت آقا، می‌توان از برنامه‌های مانند این دفاع کرد و گفت این‌ها وظیفه آسایش‌گاه بودن تلویزیون را بر عهده دارند. 
اگر مزاج‌بندی رهبر گرامی انقلاب برای رسانه ملی رعایت شود، ما می‌توانیم به ایجاد یک تلویزیون معتدل و مردمی امیدوار باشیم. اعتدال و مردمی بودن، گمشده امروز رسانه ملی است. این در حالی است که رسانه در حالت آرمانی بیش از هر چیز به همین دو مؤلفه محتاج است.    

نویسنده : جواد شاملو |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای مزاج‌شناسی صداوسیما! بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.