مردم؛ شخصیت اصلی! - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 71761
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 09 شهریور 1401 - 6:21 |
مردم یکی از آرمان‌های انقلاب و از دال‌های محوری گفتمان امام و رهبری‌اند و نگاه منفی به آنان به‌مثابه عدول از آرمان انقلاب است

مردم؛ شخصیت اصلی!

ژان والژان، قهرمان رمان «بینوایان» است. این رمان شاخ و برگ‌های فراوانی دارد، اما درنهایت در مورد شخصیت والژان است؛ بااینکه کوزت و ماریوس هم شخصیت‌های مهمی در آن به‌حساب می‌آیند. پرنس آندره‌ بالکونسکی، قهرمان «جنگ و صلح» است؛ بااینکه پی‌یر بزوخف هم شخصیت برجسته‌ای در این رمان به شمار می‌رود.
مردم؛ شخصیت اصلی!

جواد شاملو
ژان والژان، قهرمان رمان «بینوایان» است. این رمان شاخ و برگ‌های فراوانی دارد، اما درنهایت در مورد شخصیت والژان است؛ بااینکه کوزت و ماریوس هم شخصیت‌های مهمی در آن به‌حساب می‌آیند. پرنس آندره‌ بالکونسکی، قهرمان «جنگ و صلح» است؛ بااینکه پی‌یر بزوخف هم شخصیت برجسته‌ای در این رمان به شمار می‌رود. جنگ و صلح رمان بسیار پرشخصیتی است، اما آنچه که تمام این شخصیت را در این داستان گرد هم جمع می‌کند و داستان آن‌ها را خواندنی می‌گرداند، شخصیت مرکزی پرنس آندره‌  است. راسکلونیکوف، قهرمان «جنایت و مکافات» است، اگر او نبود، جنایت و مکافاتی هم نبود، بااینکه این رمان شخصیت‌ها و اتفاقات گوناگونی دارد. همین‌گونه است پرنس میشکین در «ابله». در این رمان شخصیت مهم دیگری هم داریم به نام راگوژین، اما اگر میشکین نبود، داستایوسکی هرگز داستان راگوژین را هم نمی‌گفت.
شخصیت اصلی یک داستان، نوک پیکان یک داستان است. ستون خیمه آن داستان است و اگر کل قصه را درختی در نظر بگیریم، شخصیت اصلی میوه آن است. شخصیت اصلی بهانه به وجود آمدن یک قصه است. عنصری که اگر نبود، آن قصه به وجود نمی‌آمد و تمام ارکان و عناصر داستان، در خدمت آن است. همه شخصیت‌ها و رخدادها می‌آیند و می‌روند تا سرگذشت شخصیت اصلی روایت شود؛ این شخصیت مهم‌ترین پنجره‌ای است که از آن به دنیای داستان نگریسته می‌شود. درواقع داستان، چیزی نیست جز این شخصیت و آنچه که با او مرتبط است. او همانند شیرازه‌ای است که عناصر و ارکان داستان را گرد هم جمع کرده و به داستان، نظم بخشیده است. 
رهبر انقلاب، علاقه زیادی به رمان و داستان، این گوهر هنری بی‌مانند دارند. داستان طرز پیچیده و منحصربه‌فردی است برای انتقال و نهادینه کردن یک حقیقت، از طریق  ایجاد نظم و انسجامی زیبا از اطلاعات و وقایع گوناگون. آقا در موقعیت‌های گوناگون از مقوله رمان و رمان‌هایی که خوانده‌اند سخن گفته‌اند و اذعان کرده‌اند که در این حیطه، صاحب‌نظر به شمار می‌روند. ازاین‌رو اگر ایشان در سخنرانی دیدار با اعضای هیئت دولت می‌فرمایند: «مردم در همه حوادث و رویدادها «قهرمان اصلیِ سرگذشتِ انقلاب» بوده‌اند» باید دانست که مراد ایشان از واژه قهرمان، در وهله اول معنای هنری این واژه است که در جهان قصه کاربرد دارد. هر اثر داستانی، حول یک قهرمان می‌چرخد و مهم‌ترین سوژه آن، قهرمان آن است. یک‌وقتی می‌گوییم مردم ایران قهرمان‌اند و باری می‌گوییم مردم ایران، قهرمان داستان انقلاب‌اند. یعنی تاریخ انقلاب را به یک اثر داستانی تشبیه کرده‌ایم که علت به وجود آمدن آن و مهم‎‌ترین عنصر آن، مردم‌اند. کسی که با واژگان مرتبط باهنر داستان‌سرایی آشنا باشد، این جمله را این‌گونه ترجمه و تعبیر می‌کند: «مردم، همه‌چیز انقلاب‌اند». رابطه مردم با داستان انقلاب، رابطه رستم است با شاهنامه فردوسی؛ رابطه یوسف است با احسن‌القصص. این جمله، یعنی مردم خود انقلاب‌اند، معنای انقلاب‌اند و تمام پدیده‌های دیگری که در داستان انقلاب وجود دارد، طفیل قهرمان داستان یا همان مردم‌اند. مقصود رهبر گرامی و هنردوست و هنرمند انقلاب اسلامی این نیست که مردم ایران صرفا مردم قهرمانی‌اند، بلکه مقصود ایشان این است که مردم، محور، ریشه، میوه، عصاره، ستون خیمه و نوک پیکان این انقلاب‌اند. 
این مردم، همان عنصری‌اند که امام خمینی برای تبیین جایگاه آنان، به خود بی‌احترامی کرد. همان امامی که برای دنیا شاخ‌وشانه می‌کشید: «از ۱۵ خرداد تا حالا که آمدیم، خون دادیم یعنی شما خون دادید، من که نشسته‌ام اینجا. من هم هیچ حقی ندارم. شما خون دادید. شماها به میدان رفتید؛ شماها مبارزه‌ کردید؛ ماها هیچ حقی نداریم. ما باید برای شما خدمت کنیم. خودمان نباید استفاده کنیم. نه استفاده عنوانی. خاک‌برسر من که بخواهم استفاده عنوانی از شما بکنم! خاک‌برسر من که بخواهم خون شما ریخته بشود و من استفاده‌اش را ببرم!».
این مردم، همان عنصری‌اند که امیر مؤمنان علیه‌السلام در عهدنامه مالک اشتر در موردشان می‌فرماید: «ان عمادالدین و جماع المسلمین و العده علی الاعداء، الناس» و از این حدیث مولا درمی‌یابیم که نه‌تنها انقلاب، بلکه قهرمان داستان هر نهضت و نظام موفقی، مردم‌اند. جامعه کوفه مهم‌ترین مقصر عدم تحقق اهداف حکومت امیرالمؤمنین بود، جامعه ایران هم مهم‌ترین عنصر تحقق اهداف و آرمان‌های الهی امام بود. که امام در مورد این مردم گفت: «من باجرئت مدعى هستم که ملت ایران و توده میلیونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله- صلی‌الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن على- صلوات الله و سلامه علیهما- می‌باشند». واضح است که لفظ توده، به اقلیتی از مردم اطلاق نمی‌شود وانبوه آنان را مورداشاره دارد، ضمن اینکه امام به‌صراحت می‌فرماید توده میلیونی مردم، یعنی همه آن‌ها یا اکثر قریب به اتفاقشان. به‌طور خلاصه یعنی جامعه ایران برتر از جوامع صدر اسلام است. 
چرا در این دوره، اهمیت نقش مردم در انقلاب از سوی رهبر معظم انقلاب نیازمند تذکر و یادآوری است؟ واقعیت این است که مردم عزتمند، معتقد و متعهد ایران در سال‌های گذشته، تحقیر شدند و احترام آنان حفظ نشد. اولا با وعده‌های توخالی، مورد فریب قرار گرفتند و این خود بالاترین توهین‌هاست. سپس برای سال‌ها، نسبت به درد آن‌ها بی‌اعتنایی شد. تا جایی که شخص رئیس‌جمهور سابق نسبت به یکی از مهم‌ترین اتفاقات دوره مسئولیتش آن‌هم با آن نتایج فضاحت‌بار، ناراحت‌کننده و تکان‌دهنده، با خنده‌ای سرخوشانه اظهار بی‌اطلاعی کرد. مهم‌ترین اقدام دولت سیزدهم این بود که این روند توهین‌آمیز را پایان داد؛ اقدامی که مورد تحسین رهبر گرامی نیز قرار گرفت و انکار و نادیده گرفتن آن، بی‌انصافی است. 
امروز تمام ارکان نظام و عناصر متعهد نیز باید بدانند که حق، با مردم است و باید از آن‌ها دفاع کرد. مردم، مهم‌ترین حامیان ریشه و گوهر اصلی این نظام‌اند و گواه این سخن، حمایت‌های باشکوه مردم از عناصر دینی و انقلابی است که بارها مورداشاره رهبر انقلاب هم قرارگرفته است. مردم، یکی از آرمان‌های انقلاب و یکی از دال‌های محوری گفتمان امام و رهبری‌اند و هرگونه نگاه منفی به آنان، در حکم عدول از آرمان انقلاب است. این نگاه منفی شامل نگاه قیم‌مآبانه، برتری‌جویانه و متکبرانه نیز می‌شود. شامل این هم می‌شود که بگوییم مردم صلاح خود را نمی‌دانند یا مردم کوفی‌وار ولایت را تنها گذاشتند. امام و آقا، اعتقاد داشتند و دارند که مردم خوبند، حامی‌اند و قدرشناس‌اند و این مسئولان‌اند که باید هم  تلاش خود را معطوف به خدمت و قدرشناسی از آنان کنند. جایگاه ولی‌فقیه چه در زمان امام و چه در زمان رهبر انقلاب، همواره مهم‌ترین حامی مردم بوده‌ و این رابطه دوطرفه است؛ مردم نیز همواره مهم‌ترین پشتیبان جایگاه ولایت بوده و خواهند بود. در این میان، مسئولین در آزمایش‌اند و آن‌هایند که باید انتخاب کنند در خط امام و مردم خواهند بود یا نه. باید دانست که اغلب داستان‌ها،   به نفع قهرمانشان به اتمام می‌رسند و سرنوشت مردم در داستان انقلاب، همان سرنوشت یوسف خواهد بود در قرآن کریم.

نویسنده : جواد شاملو |
برچسب ها
,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای مردم؛ شخصیت اصلی! بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.