فروشگاه کتاب سخن میگوید
جواد شاملو
در اهمیت فضاهای شهری مدرن و روحی که آنها با خود به همراه میآورند در فضای علوم اجتماعی و مطالعات شهری آنهمه سخن به میان آمده که جای سادهانگاری در مورد آنان باقی نماند. فضا که برآمده از معماری و کاربرد است، اثر یک ذهن است و یک ذهن، اثر یک فرهنگ و یک فرهنگ اثر یک تاریخ و یک تمدن. روح ما با فضا ارتباط میگیرد و خود را در ظرف آنجا میدهد؛ بهاینترتیب که اگر ما در مورد یک فضا منفعل باشیم، امکان ندارد از آن تأثیر نپذیریم. تمدن غرب مدرن، مانند هر فرهنگ و تمدن دیگری فضاهای زیادی خلق میکند که روح آن را با خود دارد. برخی از این فضاها در دورههای جدیدتر به وجود میآیند همچون مالها و برخی سابقه بیشتری دارند، همچون کافهها.
یکی از این فضاهای غربی که خواهناخواه به کشورها و فرهنگهای دیگر صادر میشوند کتابفروشیها هستند. این نوع کتابفروشیها، فروشگاههایی هستند با ظاهری مدرن و با کالاهای متنوع فرهنگی که از سلیقه طبقه مدرن پیروی میکنند و میتوان در آنها وقت گذراند، کتاب خواند، بین قفسهها گشت، قهوه نوشید، دوستی را دید و ساعتی را آرام بود. فارغ از این نوع کتابفروشیها که بهسرعت فراگیر میشوند اصولا کتابفروشی در عصر ما معنایی دارد که شاید در دورههای پیشین نداشت. درست همانگونه که کافه امروزی، با قهوهخانه و چایخانههای دیروزی از زمین تا آسمان فرق میکند. چه کتابفروشی و چه کافه، بااینکه در این سرزمین از دیرباز معادلهای مشابه داشتهاند، اما در عصر دوران گذاری ما پدیدههایی غربی به شمار میروند که با نفس وجود خود، سبک زندگی، عقاید و روح غرب را حمل کرده و در جامعه پیاده میکنند. درست همانگونه که دانشگاه غربی، خواهناخواه علم و انسان غربی را بار میآورد و استحاله آن به نفع روح توحیدی و شرقی، امری دشوار و زمانبر اما بیشک قابل تحقق است. فضا، معماری و مکان، تأثیراتی جادویی دارند. فضای غربی، انسان غربی را طلب میکند و آن را میسازد. علم غربی حتی اگر تجربی باشد، با خود روح سکولار و غیردینی به همراه میآورد که ایمانهای ضعیف را تهدید میکند. در میان این پدیدههای غربی بازتولیدشده در ایران دوران گذار، کتابفروشیها هم بنگاهی برای سکولاریزه کردن جامعه بهحساب میآیند. ما در عصری زندگی میکنیم که میزان مصرف فرهنگی در ارتباط معکوس با سبک زندگی دینی است؛ به این معنا که هر چه مصرف فرهنگی، اعم از کتاب و فیلم و دانشگاه بیشتر، سبک زندگی دینی (مثلا حجاب) کمرنگتر. امروز اغلب کتابفروشیهای بزرگ و مشهور تهران روح فرهنگ غربی را نمایندگی میکنند و این اصلا مقوله پنهانی نیست. همانگونه که وقتی در مالهای بزرگ و مشهور تهران قدم میزنی، میتوانی خودت را در سرزمین دیگری تصور کنی، کتابفروشیهای مطرح را هم گویی از شهرهای اروپایی از ریشه درآورده و در تهران کاشتهاند. امکان ندارد در میان قفسههای شعب برخی کتابفروشیهای زنجیرهای معروف تهران قدم بزنیم و کتب مذهبی بهراحتی به چشممان بخورند. این کتاب رسما بایکوت شده و در گوشهای، باوجود تعداد و تنوع بهراستی کمترشان گویی پنهان میشوند. این کتابفروشیهای امتداد صنعت نشری هستند که درراه ترویج علوم انسانی غربی گام برمیدارد و هرگونه نقد غرب و مکاتب آن را باقوت سانسور میکند. این کتابفروشیها خود را مقر اندیشه خاصی میدانند، در سودای روشنفکری به سر میبرند و در میان چیدمانشان، هرگز نمیتوان عنوانی یافت که ارتباطی بافرهنگ شیعی_انقلابی داشته باشد. به این معنا که این عناوین هرگز باهنر چیدمان کتابفروشی تبلیغ و معرفی نمیشوند.
به همه این دلایل اگر در خیابان ببینم کافهای در ایام محرم یک پرچم کوچک برای عزای امام حسین آویزان کرده، از کنار آن ساده نمیگذرم و آن را اتفاقی جالب در نظر میگیرم. چه آن کافه از روح سکولار خود پیروی نکرده. کتابفروشی در عصر ما نهتنها امتداد صنعت چاپ (که سنگر فتح نشده و دستنخوردهای است و جبهه انقلاب جایی در آن ندارد) بلکه رسما یک رسانه است. برخوردهایی که با یک فروشگاه کتاب بزرگ در خیابان انقلاب بر سر قضیه قرار دادن یک عکس کوچک حاجقاسم در میان دکوراسیون فروشگاه رخ داد، این گزاره را تأیید میکند. همچنین خوشحالی متحجران غربزده از احتمال بسته شدن این فروشگاه. فروشگاهی که زیبایی دکورش، پای رهگذران را شل میکرد اما در موعد شهادت حاجقاسم، عکس قهرمان ملت و جوهره فرهنگ و تاریخ ملت را در این دکور زیبای خود جا داد. این اقدام بهظاهر ساده، واکنشهای بسیاری برانگیخت از سوی جامعه سکولار ایران. چرا؟ چون این فروشگاه یک کتابفروشی است نه یک سوپرمارکت یا یک بانک! کتابفروشی باید فرهنگ خاصی را پمپاژ کند. عکس کوچک سردار دلها در دکور خواستنی یک کتابفروشی، بیش از عکسهای باعظمتی که سازمانهای دولتی بر نمای آپارتمانهای خود نصب میکنند دیده شد، چراکه جامعه از کتابفروشی توقع دیگری دارد. اینکه یک کتابفروشی مدرن هم عکس سردار دلها را نصب کند یا پرچمهای امام حسین را بالا ببرد و یا در محل کتابفروشی زیارت عاشورا برپا سازد، همه نشانههایی جالب و دیدنی است. چراکه مدرن بودن، خنثی نیست و پذیرش نسبی مدرنیسم با نفی سکولاریسم موجود در آن و اصرار بر تعظیم شعائر، نشان از دورانهای تازه میدهد.
در روزگاری که قیمت کاغذ هرروز بالاتر میرود و هرروز ناشران و کتابفروشیهای زیادی به فکر رها کردن پیشه خود هستند، ضرورت حمایت از نهاد کتاب بدیهی مینماید. علاوه بر نجات صنعت نشر با چارهجویی برای مسئله کاغذ، باید به فکر چرخه توزیع و حمایت از کتابفروشیها هم بود.
جواد شاملو , کتاب , کتاب فروشی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.