عباس؛ قائمه ولایت
جواد شاملو
گلهای ظریف و رونده، برای رشد و اشاعه و تکثیر شدن، باید به دور یک ستون یا جسم سفت و محکم حلقه شوند. خیمه برای سر پا بودن، محتاج یک ستون است. خیمه به ستون، مدیون است؟ نه الزاما. خیمه اصالت دارد، اما با یک ستون امکان برپایی مییابد. تابلوی نقاشی اصالت دارد، اما بدون قاب حفاظی ندارد. گل اصالت دارد، اما بدون قائمه، بیپناه است. چنین است رابطه امام و علمدار. ولی، خود علمدار نبی است. میدانیم که چون شقیترین مردمان در محراب مسجد کوفه ضربت خود را امیر مؤمنان فرود آورد، از آسمان ندا رسید: «تهدمت والله ارکان الهدی». هدایت همان نبوت بود، اما رکن آن ولایت بود. بدون ولایت، نبوت تبدیل میشود به خانهای ویران. ولی نیز علمدار میخواهد. نقشی که مالک اشتر و عمار یاسر برای امیرالمؤمنین ایفا میکردند اما نهایت آن را تنها باید در کربلا دید و در وجود مبارک قمر بنیهاشم. آنچه روضه عباس را زیبا میکند و حماسی و جانسوز و اشکآور و سنگین، بیش از مصیبت خود حضرت، مصیبت نبودن او برای امام است. مصیبت از دست رفتن و فرو ریختن قائمه گل. فرو ریختن ستون خیمه. شکستن قاب یک تابلو.
روضه تاسوعا، اساسا روضه یک خبر است. سالهاست جانسوزترین نوحه تاسوعا، بیتی است که همین خبر را در خود دارد: نیامد.
شهادت قمر بنی هاشم در عاشورا بیش از دیگر شهدا تبدیل به یک خبر شد. یک دلیلش این است که عباس علیهالسلام به میدان جنگ نرفت؛ رفت که مأموریتی را در دل سپاه دشمن به انجام برساند و بازگردد. کسی که برای جنگ میرفت معلوم بود در مصاف سیهزار نفر به شهادت میرسد. عباس اما برای جنگ نرفت، وداعی نکرد، شمشیری نزد. عباس در حالی «نیامد» که قرار بود بیاید. برعکس تمام شهدا او نرفته بود که باز نگردد.
دلیل دیگر این است که عباس علیهالسلام ترور شد و بر عکس دیگر شهدا، در یک جنگ دو طرفه شهید نشد. او را کمینهای نخلستان با تیر از پا انداختند. کسی که ترور میشود، شهادتش خبر است، شوک است. ای اهل حرم؛ نیامد!
دلیل دیگر این است که عباس پناه بود، ناممکنها را ممکن میکرد، برای شکست خوردن خلق نشده بود، کسی به شکست خوردنش عادت نداشت، شهادتش از فرط پهلوانی باورناپذیر بود. سیزدهم دیماه را یادت هست؟ از عباس تنها خبر فتح انتظار میرفت.
دلیل دیگر این بود که خبر نیامدن عباس یک خبر مجرد نبود، پیامد داشت، معناهای متعدد داشت. «یعنی پس حالا…».
آنچه روضه عباس را متفاوت میکند این است که پایان عباس، آغازی بود بر پایان حسین… پایان عباس، آغازی بود بر آغاز اسارت. پایان عباس، خبر از غروب عاشورا میداد… کار تمام شد: «نیامد…».
جواد شاملو , حضرت ابوالفضل(ع)
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.