ضرورت نوسازی حکمرانی
جواد شاملو
نظامهای فرهنگی و اعتقادی مختلف از جمله نظامها و مکاتب دینی، با ظهور مدرنیسم و سر برآوردن تمدن غرب با همه مختصات آن، با یک سؤال مواجه شدند. این سؤال از آن جهت بود که زندگی مدرن، یک سبک زندگی پذیرفته شده بود و هر گونه تلاش برای زیستن متفاوت، غیرعقلانی و متحجرانه تلقی میشد؛ همانگونه که امروز هم میشود. در حقیقت غرب با رهایی از سلطه کلیسا، توانست از میراث علمی و فرهنگی مسلمانان و میراث تمدنی خود که از یونان و روم باستان به جا مانده بود و عوامل دیگر، سبک زندگی جدیدی بنا نهاد که در عرصههای مختلف زندگی به معنای رفاه و سلامتی و لذت بیشتر بود عدم استفاده از لوازم آن، مطلقا پذیرفتنی نبود. مثل استفاده از اسب به جای ماشین. سؤالی که فرهنگهای سنتی و ادیان با آن مواجه شدند، این بود که آیا سنت میتواند در دوران مدرن، همچنان کارآمد باشد؟ آیا میتوان یک بودایی یا مسیحی یا مسلمان یا شینتویی یا کنفوسیوسی بود و همچنان در جهان مدرن، یک زندگی موفق داشت؟
ناموس انقلاب و نظام
ایدهای که باعث شد در ایران، حوزه و نهاد دین به طور جدی دخالت خود در امور سیاسی را آغاز کند و از انفعال خارج شود، همین عقیده بود که اسلام با زندگی مدرن قابل جمع است و پایبندی به قواعد و قوانین اسلام و حفظ روح و آداب و فرهنگ اسلام، تنافری با زندگی کارآمد مدرن ندارد. لازم هم نیست در این قوانین تغییری صورت بگیرد، تنها کافی است لوازم زندگی امروز با اسلام تطبیق داده شود. به این ترتیب، میتوانست نوعی دینداری نو پدید بیاید که فرقی با اسلام هزار و چهارصد سال پیش نداشته باشد و تنها شیوه اجرای آن در برخی امور متفاوت شده باشد. از این جهت آنچه باعث شد انقلاب و نظامی به نام اسلام رقم بخورد، امکان، لزوم و فضیلت زندگی اسلامی در جهان مدرن بود و این گزاره که اسلام هنوز کارآمد است. این گزاره است که نمیگذارد مدرنیسم اسلام را به موزهها ببرد.
از همین رو کارآمدی، مهمترین دغدغهای است که نظام جمهوری اسلامی باید آن را در نظر داشته باشد. دغدغهای که از همان ابتدا ذهن بزرگان نظام را به خود مشغول ساخته است. کارآمدی اسلام، نظریهای است که جمهوری اسلامی بر آن بنا شده و از همین رو امام رحمت الله علیه، آبروی اسلام را در گرو نظام میدانست: «آبروی جمهوری اسلامی که آبروی اسلام است، حفظ کنید. جمهوری اسلامی امروز آبرویش بسته است به آبروی متصدیان امر و هر کس در هر مقامی که هست مسئولیت به اندازه حجم آن مقام دارد. توجه کنید مبادا کارهایی از شما سر بزند که با جمهوری اسلامی سازش نداشته باشد».
وقتی آبروی اسلام در گرو کارآمدی نظامی است که نام آن را یدک میکشد، بیراه نیست اگر مدعی شویم ناموس نظام مقوله کارآمدی است و آنچه در دهه اخیر بیش از همه فقدان آن حس میشود نیز کارآمدی است. کارآمدی، ارتباط تنگاتنگی هم با عدالت دارد؛ چراکه دریافت مردم از مفهوم کارآمدی، بستگی به دریافتشان از عدالت دارد. اگر مردم احساس عدالت کنند، کارآمدی را هم احساس میکنند؛ ولو توسعه و پیشرفت و حتی رفاه، از سطح بالایی برخوردار نباشد.
ضرورت حکمرانی نو
بعد از اتفاقات اخیر، نیاز به راه برونشو و راهکار عملی خارج شدن از وضعیت کنونی، بسیار بیشتر احساس شد. این احساس عمومی الزاما هم به این حوادث مرتبط نمیشود؛ بلکه سالها این احساس وجود داشت و این حوادث لزوم تسریع ارائه و عمل طبق راهکارهای برونرفت را یادآوری کرد. حوادث اخیر، چالشها و شکافها را دوباره برای ما به نمایش گذاشت؛ شکافهایی که وجود آنها را نمیتوان انکار کرد یا بیگانگان را مسبب آنها دانست. نوع اداره فعلی کشور برای مدیریت و رفع این شکافها کارآمد نبود و خلأ کارآمدی دوباره اذهان دغدغهمند مسئولین، نخبگان و مردم آگاه و دردمند را آزار داد. بعد از احساس این خلأ است که ضرورت حکمرانی نو آشکار میشود. حکمرانی نو مثل همان دینداری نوین است که کارآمدی اسلام را نشان داد. اسلام نه تنها در روزگار مدرن هم کارآمد است، بلکه نیاز انسانها به معارف اسلام هیچ گاه به اندازه این دوران نبوده است.
حکمرانی نو به معنای شکست و پذیرش ضعف نیست؛ بلکه به معنای وجود ظرفیتهای ضدزمان و ابدی در مبنا و بنیاد فکری و اعتقادی ماست. حکمرانی نو از جنس راهحل دادن و تجویز پاسخها و درمانهای کارآمد برای مسائل جدید و مستحدثه است. زمانی بود که نهاد دین میتوانست برای مسائل و دردهای جامعه، دارو تجویز کند. مثلا میرزای شیرازی فتوایی میداد؛ کالایی را تحریم میکرد و همه فرمانش را اطاعت میکردند و دردی از جامعه حل میشد. او مردم را میشناخت و مردم هم او را میفهمیدند؛ امروز نهاد دین برای دردهای جامعه چه دارویی دارد؟ این تجویزها در دوران ما بسیار کمتر شده است. هرچند هنوز نمونههایی از این تجویزهای کارآمد را میبینیم. وقتی کرونا وارد کشور شد، معیشت آسیبدیده و آزرده مردم باز هم مورد تهدید قرار گرفت. تجویز دین برای این در درجه اول پناه بردن به دعا و معنویت بود. در مراحل بعدی، کمکهای مؤمنانه و مواسات، تجویزی بود که از سوی رهبر انقلاب به داد مردم رسید. همچنین حضور مردم در اقدامات مؤثر جهت کنترل همهگیری به عنوان حرکتی خداپسندانه، راهکار دینی دیگری برای این مسئله بود. مفهوم کمکهای مؤمنانه و مواسات، نمونهای از حکمرانی نو در مورد یک پدیده بود؛ کار غلط اینجا بود که به جای این مفاهیم، بر طب سنتی و اسلامی تأکید میکردیم و آن را نه به عنوان یک راهکار کمکی و جانبی که به عنوان تجویز نهایی اسلام برای کرونا معرفی میکردیم.
حکمرانی نو به معنای استحاله و پشت کردن به بنیادها نیست. پس از انقلاب اسلامی، عدهای میخواستند دانشجویان دختر و پسر را در دانشگاهها جدا کنند. اما دانشگاه، مسجد نبود. مکان و فضای نوینی بود که تدابیر نوین هم میطلبید و این را رهبر انقلاب در آن زمان به خوبی میدانست و جلوی این کار را گرفت. حضور بانوان در استادیوم میشد به نحوی که با ارزشهای اسلام مطابقت داشته باشد انجام بگیرد و انجام گرفت. معنای اینها استحاله نیست بلکه نوآوری در پاسخ به مطالبات نوین است. وقتی مترو وارد کشور شد، میشد کسی ادعا کند که قطارهای زنانه و مردانه باید از هم جدا باشد. امروز اما با اختصاص دادن واگنی به بانوان، اغلب بانوان در فضایی امن و اختصاصیاند و برخی نیز در واگنهای همگانی و مشکلی هم در مترو پیش نمیآید. شیوه مواجهه با بدحجابی نیز میتواند و باید کمهزینهتر باشد، بیآنکه به قوانین و ارزشهای اسلامی بیاحترامی صورت گرفته باشد.
عدالت و جمهوریت
محورهای حکمرانی نو اتفاقا برآمده از بنیادهای اسلام و انقلاب است. یکی از مهمترین این محورها عدالت است. عدالت در معیشت، در مدیریت و مسئولیت، در فرهنگ و در باقی شئون زندگی اجتماعی. محور دیگر جمهوریت است به معنای تبلور بیشتر خواستههای مردم در نظام حکمرانی کشور. عدالت و جمهوریت را میتوان مثلا به معیشت یا رفاه و آزادی هم ترجمه کرد؛ اما بر طبق گفتمان ما عدالت و جمهوریت واژههای دقیقتری هستند. جمهوریت واژهای فراموششده نیست و همچنان در گفتمان انقلاب اسلامی از جایگاهی ویژه برخوردار است. رهبر انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال بنیانگذار انقلاب در سال هزار و چهارصد، بخش عمدهای از سخنرانی خود را به این مفهوم اختصاص دادند. جمهوریت به معنای تبلور خواست اکثریت مردم در تصمیمات نظام حکمرانی، نه در اسلام جدید است و نه در تاریخ پس از انقلاب. حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در ماجرای حکمیت به خواست اکثریت تن دادند و در ماجرای نصب جناب محمدبن ابیبکر به ولایت مصر نیز همینطور. همچنین ایشان طی دوره غارات، صراحتا به مردمی که از دستور ایشان مبنی بر جنگ با معاویه و جلوگیری از یاغیگریهای او تمرد میکردند؛ میفرمود میتوانم شما را با شمشیر به جنگ بفرستم اما این کار را نمیکنم. این جمهوریت البته به معنای دموکراسی امروزی نیست و ما هم ادعای این دموکراسی را نداریم؛ اما نمونه روشنی از انعکاس مطالبه مردم در رفتار حاکم است. رهبر انقلاب هم در ماجرای برجام، ابتدا صحنه را تبیین کردند؛ آمریکا را معرفی کردند و جایگاه کشور را توضیح دادند؛ وقتی مردم به رأی خود در انتخابات همچنان تمایلشان به مذاکره و توافق با آمریکا را نشان دادند، ایشان ضمن منطبق کردن خواست مردم با ضرورتهای شرعی و عقلی، به مذاکره و توافق اذن دادند. این رفتار رهبر انقلاب، نمونه پایبندی به جمهوریت به عنوان یک محور حکمرانی نو بود. ابتدای تبیین و گفتوگو با مردم با هدف اقناع و سپس عمل طبق خواست مردم با لحاظ بایستههای شرع و منطق.
هیچ نظامی بدون مبنا نیست. حتی اگر نظامی ادعا دارد بر مبنای رأی مردم حکمرانی میکند؛ این مبنا را از عقل و منطق به دست آورده و رأی مردم را عقلانی و منطقی میکند. اگر نظر مردم باز هم با عقل تطابق نداشت، با آنها گفتوگو میکند و در اقناع میکوشد و یا با تن دادن به خواست آنها، طعم یک تجربه را به آنها میچشاند. مبنای حکومت یا عقل و علم است، یا دین و یا سنت و یا ملغمهای از همه اینها. پس مسئله تطابق خواست مردم با بنیان حکومت، خواص حکومتهای دینی نیست. حکمرانی نو هم بدعت یا استحاله نیست؛ بلکه تنها روزآمدسازی روشهای حکمرانی بر اساس بنیادهاست.
انقلاب اسلامی , جواد شاملو , حکمرانی اسلامی , نظام اسلامی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.