سنجش یک آغاز - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 50233
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : 15 شهریور 1400 - 6:34 |
چند بیان در نقد نماهنگ «دهه هشتادیا»

سنجش یک آغاز

روز گذشته انتشار نماهنگ «دهه هشتادیا» از سوی مرکز مأوا وابسته به سازمان هنری رسانه‌ای اوج، واکنش‌های مختلفی را برانگیخت. نماهنگی که در آن چند نوجوان دهه هشتادی، سرودی که برای حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام آماده کرده‌اند را در فضای یک گیم‌نت، تمرین می‌کنند
سنجش یک آغاز

گروه فرهنگی
روز گذشته انتشار نماهنگ «دهه هشتادیا» از سوی مرکز مأوا وابسته به سازمان هنری رسانه‌ای اوج، واکنش‌های مختلفی را برانگیخت. نماهنگی که در آن چند نوجوان دهه هشتادی، سرودی که برای حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام آماده کرده‌اند را در فضای یک گیم‌نت، تمرین می‌کنند. بچه‌ها در آن سرود با مؤلفه‌های زبانی‌ای که بیشتر مورداستفاده این نسل قرار می‌گیرد، نسبت به امام حسین ابراز ارادت می‌کنند. واکنش‌ها به این کلیپ، شامل طیف‌های گسترده‌ای می‌شد. ما نیز با حفظ احترام نسبت به نیت سازندگان محترم و تکریم حرکت مقدس آنان در مسیر تولید محتوای فرهنگی برای قشر مغفول‌مانده نوجوان، سعی می‌کنیم موضع خود را نسبت به این اثر فرهنگی و هنری، تبیین نماییم. اما آنچه بسیار مهم است که با مخاطبان در میان بگذاریم، آن است که هدف ما از این نقد، محکومیت یا طرد نیست. به زبان روشن‌تر، ما معتقدیم وجود نماهنگ «دهه هشتادیا» با همین کیفیت فعلی بهتر از وجود نداشتن آن است! و اینکه ما آن را نقد می‌کنیم و نه طرد، به این معنا است که ما نماهنگ «دهه هشتادیا» را از خودمان می‌دانیم و نقدمان به معنای برائت‌جویی از آن نیست. مسئله اصلی آن است که جامعه، از اندیشه ها و سلایق مختلف تشکیل شده و اگر یک اثر فرهنگی ما را راضی نمی کند، معلوم نیست که در جامعه مخاطبان دیگری پیدا نکند. اتفاقا حرف اصلی نماهنگ هم همین است که همه نوجوان ها با سلایق و سبک زندگی های متفاوت، حول چند محور گرد می آیند که یکی از آن ها، مفهوم عالی محبت به سیدالشهدا و عشق به فرهنگ عاشوراست. «دهه هشتادیا» همانگونه که روابط عمومی مرکز مأوا نیز در بیانیه‌ای اعلام کرد، آغاز یک راه است. این نقطه آغاز طبعا «مطلوب» نیست اما «محکوم» هم نیست. باور کنیم اگر بچه‌های مأوا یا هر مؤسسه مذهبی-انقلابی دیگری بخواهند برای من و شمای بچه‌هیئتی کار تولید کنند، به سادگی می‌توانند. تولید محتوا برای مخاطب کم‌سنخیت با ماست که چالش‌آفرین است و هنر می‌خواهد. بی‌تردید به‌عنوان علاقه‌مندان به فرهنگ اسلامی-ایرانی و تولیدات انقلابی، ما نیز با آثار فاخر مرکز مأوا آشناییم و بیان انتقادات نسبت به این اثر، جز به جهت حفظ اصالت تولیدات این مرکز انقلابی نیست. پرونده حاضر علاوه بر شکافتن بحث‌های پیش‌آمده حول این نماهنگ، هدف دیگری را نیز دنبال می‌کند و آن برداشتن گامی در جهت احیای فرهنگ نقد درست و نقدپذیری درست می‌باشد. ما برآنیم تا با استفاده از موقعیت پیش‌آمده، در جهت ترویج نقد مستدل، ولو صریح و بی‌پرده، گام برداریم و به فعالان هنری و رسانه‌ای جبهه انقلاب، که خود نیز بخش کوچکی از آن به‌حساب می‌آییم، یادآور شویم که نقدپذیری جز جدایی‌ناپذیر کار فرهنگی تمیز و انقلابی می‌باشد.
مخاطب در ثانیه اول فاصله تبلیغ را از فرستنده‌اش درک می‌کند. یعنی می‌فهمد که کسی نشسته و با خودش فکر کرده چگونه مردم را به سمت «کالا»ی خودم جذب کنم. این پیام، ربطی به فرستنده ندارد، تماما معطوف به گیرنده است و به مخاطب. این بدترین حالت تبلیغ است، یعنی حواست را تماما معطوف به مخاطب کنی و برای خوشامد او مطالب یا حرکاتی را در تبلیغ کالایت ارائه بدهی. درست در مقابل این رویکرد، هنر ناب قرار می‌گیرد. ما وقتی شعری از حافظ می‌خوانیم، احساس نمی‌کنیم که این شعر کوچک‌ترین فاصله‌ای با حافظ داشته باشد، بلکه این شعر، خود خود خود حافظ است. حافظی است که به کلمات «ترجمه» شده! همین مسئله، می تواند نمونه ای برای کار هنری و فرهنگی باشد.
هنر زمانی که مخاطب‌گرا شود، از مرحله هنر نزول پیداکرده و تبدیل به «تبلیغات» می‌شود. آن‌هم نه از آن جنس تبلیغی که برای هدایت آدم‌ها به کار می‌رود، بلکه از آن جنس تبلیغی که برای «فروش» به کار می‌رود. 
این دوگانه تبلیغ دینی یا دنیایی، آسیبی است که می‌تواند گریبان گیر محتوای دینی شود. تبلیغ دنیایی همه‌چیز را تبدیل می‌کند به «کالا». نتیجه استفاده از شگردهای تبلیغاتی برای محتوای دینی، می‌شود اینکه در اثر ما چندان خبری از «جذابیت حسینی» نیست، بلکه ما برای امام حسین از جذابیت‌های دیگر بهره جسته‌ایم.
در همین موزیک_ویدئو یا نماهنگ ما حضور دو مداح محبوب و مشهور را شاهدیم. استفاده از حاج عبدالرضا هلالی و محمدحسین پویانفر، به علت جذابیت این دو مداح برای نسل جوان است. اما ما باید از خودمان بپرسیم این دو مداح برای چه محبوب‌اند؟ واقعیت این است که هلالی  و پویانفر در سبک مداحی، «خودشان» هستند. جوان‌پسندند اما نه به آن شکل که دیگر نتوان نام اثرشان را مداحی گذاشت. خطر اینجا است که ما به‌جای اینکه دین را به نسل کودک، نوجوان، جوان و یا دیگر گروه‌های سنی عرضه کنیم، آثاری که حال و حس دینی کافی در خود ندارند و صرفا برای تبلیغ دین ساخته‌شده‌اند را عرضه کنیم. این ازآن‌جهت خطرناک است که اولا دین کالا نیست و دکان باز نکرده و ثانیا دین خود منشأ تمام جذابیت‌ها است.
برای شاهد مثال از نماهنگ دینی فاخر و موفق، راه دوری لازم نیست برویم. در تولیدات همین مرکز مأوا، نماهنگی هست به نام «شور اربعین». در این نماهنگ فارسی-عربی علاوه بر یک خواننده بزرگسال که آقای محمد کاتب باشد، دو خواننده نوجوان هم حضور دارند: امیرعباس ناهیدی و محمدامین فراتی. این اثر چنان دلنشین است که خاطرم هست خواهرزاده خردسالم با آن آرام می‌شد، خودم که آن زمان بیست سال داشتم چندبار آن را گوش کردم و به‌شدت با سبک و لحنش همراه می‌شدم و احساس می‌کردم روح و شور خاص مراسم زیارت اربعین در این اثر تجلی‌یافته. این اثر تکه‌ای از اربعین بود، درست به همین علت بعد از سفر اربعین که آن را می‌شنیدی، دلتنگ آن سفر می‌شدی. 
شاهد مثال دیگر، شعری است از آقای محسن رضوانی که توسط حاج میثم مطیعی در هیئت میثاق با شهدا و در محرم سال نودونه اجرا شد. این شعر هم برای نوجوان است و تازه نوجوان دختر! چون نباید انکار کرد که اغلب وقتی می‌گوییم نوجوان، نوجوان پسر در ذهنمان می‌آید. پس دغدغه شعر آقای رضوانی هم بسیار نو و بکر است. حال دو فراز از این شعر را مرور کنیم و ببینیم که آیا واقعا نوجوان دختر این شعر را پس می‌زند؟
اگه تو دست‌وبالم، یه ماشین زمان بود/جمع ما دخترا هم ، تو بین كاروان بود
همه سوار ماشین زمان از لابه‌لای تقویم جهان/ رد می‌شدیم می‌رفتیم اون ورِ بیكران
یه جایی وسط كرب و بلا كنار خیمه‌ی خون خدا/محرم شصت‌ویک، تو روز عاشورا
«كاشكی بودیم كنارت یا حسین»
مدرسه‌های شهرو فوری صدا می‌کردیم/با سیل نوجوونا غوغا بپا می‌کردیم
باهمون روپوش مدرسه‌مون همه تا آخرین قطره خون/ وایمیسادیم پای دین همه بادل و جون
توو كیفامون یكی یه قمقمه همه نذر عزیز فاطمه /سقا دیگه نمی‌رفت كنار علقمه
«كاشكی بودیم كنارت یا حسین»
آیا کسی می‌پرسد چرا در این شعر از واژه «ماشین زمان» استفاده‌شده یا عبارت «روپوش مدرسه» در شأن امام حسین نیست؟ اگر هم کسانی باشند که از این جنس ایرادات بگیرند، صدای‌شان چندان پژواکی نخواهد یافت. در واقع مسئله، مسئله یکی دو کلمه و عبارت نیست. مجموع و ترکیب و انسجام کلی اثر است که انتقاد یا تحسین برمی‌انگیزاند. همان‌گونه در ترکیب شعر جناب رضوانی، نوعی وزن و حزن را شاهدیم. این شعر دقیقا از محسن رضوانی برخاسته و اول‌مخاطب آن‌هم خود محسن رضوانی است. بااینکه این شعر هم یک اثر سفارشی است از سوی هیئت میثاق با شهدا؛ اما این شعر هم درست مانند نماهنگ «شور اربعین»، یک اثر نوجوان قابل دفاع است.
نکته مهمتر از نقد آن است که تمام فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی که به برکت انقلاب اسلامی کم هم نیستند، این نکته را مورد توجه قرار دهند که نقد نماهنگ دهه هشتادیا و سایر آثار هنری، اولویت دوم است. اولویت اول انگیزه هنرمندان و فعالان هنری است که باید مراقبت کرد که با نقد ما،نه  تنها از آن کاسته نشود بلکه افزایش نیز بیابد.

|
برچسب ها
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای سنجش یک آغاز بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.