سلام یک عهد است
مسعود پیرهادی
راغب اصفهانی در کتاب مفردات خود، ریشه سلام و لفظ آن را تعریف کرده است: السّلم و السّلامة یعنی از بيماری ظاهری و باطنی مصون بودن؛ در قرآن کریم خطاب به اهل بهشت داریم: «ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنين» يعنی با سلامتی و ايمنی، وارد بهشت شوید. سلامت حقيقی هم جز در بهشت نيست، زيرا در آنجا بقا هست بدون فنا و نيستی؛ بینيازی هست بدون فقر و نيازمندی؛ عزّت هست بدون ذلّت و خواری؛ و صحّت هست بدون بيماری. چنانكه خدای تعالی گويد: «لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِم». واژه «سلام» برای بهشتيان تنها با گفتن نيست بلكه هم با كردار است و هم گفتار و بر اين اساس خدای تعالی گويد: «فَسَلامٌ لَكَ مِن أَصحابِ اليَمِين» و اين گفتن سلام در حقيقت تقاضايی از خدا برای سلامت ماندن و ايمن بودن است.
وقتی به کسی سلام میکنیم یعنی از بابت من خیالت راحت باشد چراکه دیگر گزند و آسیبی از ناحیه من نخواهی دید. در حقیقت، سلام یک عهد است. سلام در نماز نیز همین مفهوم را دارد؛ اولین سلام به پیامبر است؛ ولی آیا مگر میشود از ما گزندی به رسولالله صلیاللهعلیهوآله برسد؟ امام صادق عليهالسلام پاسخ ما را فرمودند: «شما را چه میشود كه پيغمبر صلّیاللّهعليهوآله را ناخوش و اندوهگين ميكنيد؟ مردی گفت: ما او را ناخوش می کنیم؟! فرمود: مگر نمیدانید که اعمال شما بر آن حضرت عرضه میشود و چون گناهی در آن ببینند، ایشان را اندوهگین میکند؟ پس نسبت به پیغمبر بدی نکنید و او را (با عبادات و طاعات خویش) مسرور سازید.» دومین سلام نماز به منتظران مهدی موعود (عج) و عباد صالح خداست که «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» یعنی ای منتظران منجی و ای وارثان حقیقی زمین، عهد میبندم سد راه و مانع نشوم و با گناهان و خطاهایم عاملی برای تأخیر این واقعه عظیم نباشم و سلام سوم نیز افراد و مصادیق بیشتری را دربرمیگیرد و عهد عمومیتری بهشمار میرود. بر همین منوال است سلام بر حسین و اصحاب حسین علیهمالسلام که حاضر شدند خون خدا بر زمین کربلا ریخته شود تا صدای اذان از مأذنهها کماکان شنیده شود و راه هدایت و اسلام باقی بماند. هر سلام بر حسین اگر تجدید عهد باشد، جور دیگری قیمت پیدا میکند؛ البته که در امثال زیارت و قرائت، نفسِ لفظ نیز برخاسته از ادب و مأجور است اما کمال آن در زیارت به معرفت و در قرائت به تدبر و عمل است.
سلام در محاورات و مکالمات روزمره و بهمنظور تحیت نیز ممدوح و مثاب است اما برخی سلامها مثل آنچه گفته شد، نگاه والاتری در ورای خود دارد؛ یکی ازاین سلامهای بلندمرتبه سلام به صاحب و ولیِ عصر است. سلام فرمانده؛ تجدید عهد با امام زمان است. تشدید میثاق با امام حاضر و غایب از نظرهای امثال ماست. این فلسفه و نگاه، راجع به اصل مفهوم سلام و مخاطب حقیقی آن است و طبیعتا ارتباطی به کم و کاست احتمالی شعر یا سرود یا نشستهای مرتبط با آن ندارد. اما قطع و یقین هر اجتماع و وسیلهای که این مفهوم را احیا کند محترم و مبارک است و باید قدر آن را دانست. اینکه یک شعر و سرود بامضمون اینچنینی، فراگیر میشود و زمزمه آحاد مختلف مردم میشود، یک توفیق است که باید با استعانت از خدای متعال، دوام و روزافزونی آن را مسئلت کرد.
مسعود پیرهادی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.