رژه روی اعصاب مردم
گروه اجتماعی
قطعی برق گسترده و بیبرنامه، آنچنان کلافهکننده است که اعتراض مردم در شبکههای اجتماعی را به همراه داشته و دیگر در توانشان نیست که گرما و قرنطینه و بیپولی و تاریکی را یکجا تحمل کنند. مدیریت ناکارآمد دولت باعث شده، تا بیاعتمادی در جامعه ریشه بدواند و حرفهای دولتمردان و مسئولین را باور نکنند، بنابراین کاهش سرمایه اجتماعی قابل کتمان نیست و در اغلب مواقع هم پاسخهای مسئولان نمیتواند افکار عمومی را قانع کند. در همین قطعی برق و طی روزهای اخیر رضا اردکانیان وزیر نیرو فقط درباره وضعیت به وجود آمده عذرخواهی کرده و پاسخ مدیران صنعت برق هم به گلایهمندیها و عوامل خاموشی، نویدبخش حل مسئله نیست و صرفا به خشکسالی و بهتبع آن خروج نیروگاههای برقابی از مدار و نیاز برخی نیروگاهها به تعمیرات در شرایط کنونی اشاره دارند. قطعی برق در این روزها که موج پنجم کرونا هم از راه رسیده، گرفتاری شهروندان را مضاعف کرده و میتواند برای بیمارانی که به دلیل شدت آسیبهای ریوی زیر دستگاه ونتیلاتور هستند و یا از دستگاههای کمک تنفسی برقی استفاده میکنند، فاجعهآفرین باشد و قطع ناگهانی برق ضربه غیرقابل جبرانی به سلامت آنها زده و حتی به بهای جانشان تمام شود.
فیلمی در صفحه اینستاگرام محمدرضا هاشمیان، فوق تخصص آی سی یو بیمارستان مسیح دانشوری منتشر شده است که نشان میدهد در آیسییو برقها رفته و بیماران یکی،یکی در حال جان سپردناند و بخوانید از قول هاشمیان که گفته این بار فیلم این صحنه منتشر شده است اما ما با چنین صحنههایی بارها مواجه شدهایم. اکسیژن که قطع میشود بعضی از ونتیلاتورها دچار اختلال عملکرد میشوند. بعضی از ونتیلاتورها که توربینی هستند کاملااز کار میافتند. رفتوآمد اکسیژن بسیار اثر بدی بر بیمار دارد. وقتیکه چنین اتفاقی میافتد؛ تا کادر درمان بتوانند اکسیژن را تکمیل کنند گاها مشاهده شده که بیماران مبتلا به کووید جان میسپارند. هاشمیان بارها گفته است که متأسفانه وزارت بهداشت جزئیات مرگ بیماران کووید ۱۹ را منتشر نمیکند.
وی با گفتن اینکه افت اکسیژن بیمار کووید بسیار خطرناک است، تأکید کرده این مسئله بسیار حیاتی است و جان بیمار را به خطر میاندازد.
فوق تخصص آی سی یو در مورد اینکه چند درصد بیماران مبتلا به کرونا در ایران در حد فاصل قطع برق و اتصال دوباره به برق اضطراری دچار افت اکسیژن حیاتی شده و جان خود را از دست دادهاند چنین توضیح داد: نمیدانیم. وزارت بهداشت به صورت دقیق علت مرگ بیماران کووید را اعلام نکرده است. این جزو اسرار طبقهبندی شده وزارت بهداشت است که تحت هیچ شرایطی اعلام نمیشود. تیم جدید وزارت بهداشت شاید بتواند جزئیات فوت را یافته و اعلام کند و آمار دقیق مرگومیر کرونایی مشخص شود.
عذرخواهی همراه با درخواست صرفهجویی!
این روزها نهفقط بیماران کرونایی که مشاغل بسیاری از قطعی برق دچار ضرر و زیان شدهاند. صاحبان فروشگاهها میگویند، خاموشی یخچال، موجب شده همه بستنیهای موجود در یخچال آب شود و کیفیت خود را از دست بدهد و فاسدشدن مواد غذایی در خانهها و فروشگاهها را باید به لیست دردسرهای جامعه در روزهای بی برقی اضافه کرد. در برخی واحدهای صنفی و فروشگاهها این قطعی برق سبب سوختگی یخچالها شده است و با قطعی دستگاه کارتخوان، به علت اینکه مشتریها پول نقد همراه خود ندارند، فروشگاهها مجبور به فروش نسیه یا برگشت کالاهای فروخته شده هستند و حتی در ادارات نیز، کار اربابرجوع و ثبت نامههای اداری به تعویق افتاده است. باز نشدن در پارکینگها، از کار افتادن چراغهای ترافیکی و خطر تصادف در تقاطعها نیز مردم را از کوره به دربرده، آنگاه پاسخ رئیس دولت به مردم زیاندیده از قطعی برق، یک عذرخواهی خشک و خالی است، عذرخواهیهای که در ادامه از مردم خواسته میشود، «مقداری در مصرف برق صرفهجویی کنند.» رفتارهای غلط مسئولان و فشارهایی که در این سالها به مردم تحمیل کردهاند، وضعیت اعصاب مردم را بههمریخته و کاهش شاخص بردباری اجتماعی را به دنبال داشته و از همه مهمتر آنکه؛ اعتماد مردم به گفتارهای مسئولان بهشدت تنزل یافته است.
مدیریت ناکارآمد و بیاعتمادی مردم
در جامعهای که اعتماد مردم به مسئولان کمرنگ شود، نهادهای حقوقی و رسمی اثرگذاری خود را از دست خواهند داد و این بیاعتمادی در رفتارهایی مانند فرارهای مالیاتی، دوری از انجام وظایف شهروندی، پرهیز از سرمایهگذاریهای داخلی، مهاجرت و کاهش وحدت ملی، بیتوجهی به مصالح جمعی و سقوط قانونمداری بروز مییابد. در همین ماجرای قطعی برق، مسئولان وعده دادند که مطابق با جدول و طبق برنامهریزی، خاموشیها اتفاق میافتد اما قطعیهای چندباره در طول روز و برخلاف آنچه در جدول زمانبندی ذکرشده، باری دیگر مردم را نسبت به گفتار و رفتار مسئولان بدبین کرده است.
اعظم آهنگر- جامعهشناس و کارشناس مسائل اجتماعی، بر این عقیده است که دروغگویی و مدیریت ناکارآمد بسیاری از مسئولان و صاحب منصبان باعث شده تا ریشه بیاعتمادی در جامعه ایجاد شود و مردم به سبب دروغهای پیدرپی و ناکارآمدی، هیچکدام از حرفهای دولتمردان و مسئولین را باور نمیکنند. مدیریت ضعیف و ناکارآمد بر این بیاعتمادی دامن میزند و روزبهروز اعتماد مردم را فرسایش داده و آن را به ورطه نابودی میکشاند. مردم به مسئولان اعتماد کرده و رأی دادهاند، اما همیشه باید نگران اشتغال و معیشت باشند و حالا بی برقی هم به کلکسیون نگرانیهای مردم افزودهشده، مردمی که از دروغ و مدیریت ناکارآمد برخی مسئولین خسته شده و اعتمادشان را از دست دادهاند.
ضعف مدیریت باعث اختلال در نظام اجتماعی میشود
اردشیر گراوند- جامعهشناس دراینباره به «رسالت» میگوید: «شاید سالها پیش مردم سایر مسائل زندگیشان تا حدودی تأمین بود و فقط یک قطعی برق دردسرساز بود اما در حال حاضر میبینیم که سایر مسائل کشور هم مشکل دارد و حالا برق هم به این لیست اضافهشده، آن هم در اوج گرما و کرونا که بهاندازه کافی معیشت مردم را دچار مشکل کرده است و اکنون قطعی برق هم این مصائب را تشدید کرده و اگر بخواهیم از تبعات اجتماعی این مسئله بگوییم باید تأکید کنیم که انباشت این ناکارآمدیها و ضعف مدیریت باعث عواقب بسیار بد و انفجار در نظام اجتماعی میشود. تصور کنید که در شرایط حال حاضر هم قطعی برق است، هم موج پنجم کرونا آغاز شده و هم خبری از واکسیناسیون نیست و کسبوکار مردم روی هواست و در مسیر درآمدزایی اختلال ایجادشده و هزینه و درآمد مردم تنظیم نیست و در اینجا قطعی برق، یک خشت بیشتری روی نارضایتیهای مردم گذاشته و عجیب است که رئیسجمهور مملکت میگوید، وزارت نیرو مقصر نیست! معلوم است که وزارت نیرو متولی برق است و باید جواب مردم را بدهد، برق حکایت بازار نیست که بگوییم قاچاق مرزی و گمرکی، اختلال ایجاد میکند. برق دست یک متولی به نام وزارت نیروست. به نظرم در شرایط فعلی اگر کسی بخواهد وزارت نیرو را تبرئه کند، به این کشور خیانت میکند. نکته جدیتر آن است که یکسری شاخص داریم که این شاخصها کاملا بدیهیاند. مثل جمعیت و مصرف انرژی و سبک زندگی که این امور، نیاز آتی را قابل پیشبینی و بدیهی میکند اما مسئله این است که مسئولان ما مسائل قابل پیشبینی را پیشبینی نمیکنند و از طرفی مسئله اعتماد و شفافیت هم در میان است. تصور کنید که اگر مسئولان ما با مردم روراست بودند و از آنها خواهش میکردند که یک لامپ روشن کنند، حتما مردم با آنها همراهی میکردند اما وقتی با مردم روراست نیستند، مردم شنوای حرفها و درخواستهای آنها نیستند و به دلیل عملکرد آنان کاسه صبرشان لبریز شده است.»
قطعی برق، فقط قطعی برق نیست، خاموشی امید است
این جامعهشناس در ادامه میگوید: «دولت تدبیر و امید به خط پایان رسیده و حالا در آخرین روزهای فعالیت خود، خاموش و خلاص به پیش میرود و برای مجموعه دولت و وزرا، مشکل تاریکی ذرهای اهمیت ندارد اما غافلاند از اینکه همه ما در یک کشتی نشستهایم و ضرر و زیانش درنهایت متوجه کل جامعه است. برخیها معتقدند که فشار این خاموشیها صرفا روی مردم است، چون مسئولان در اتاقهای سرد و خنک نشستهاند و برقهایشان هم روشن است، البته به این دلیل که جمعیت مردم بیشتر از دولت است، باید صرفهجویی بیشتری از سوی مردم صورت بگیرد، ما ۲۴ میلیون خانوار داریم و اگر اینها دو لامپ کمتر روشن کنند، ۴۸ میلیون میشود اما حداقل این انتظار وجود دارد که مسئولان هم به صورت نمادین، تعداد لامپ کمتری روشن کنند تا یک همراهی اجتماعی شکل بگیرد. از سوی دیگر از این موضوع هم نباید غافل شد که عموم مسئولان ما زندگیهای فوق لاکچری دارند و قطعی برق بر زندگی آنها تأثیرگذار نیست اما بر چرخ زندگی و معیشت مردم حتما اثرگذار است. نمیتوان همه چیز را به مردم تحمیل کرد، در حال حاضر هزینه گرانی را توده مردم میپردازند و باز بهای خاموشی را نیز مردم باید بپردازند، مردمی که فرزند معلول دارند و باید در دمای ۵۰ درجه بندرعباس بی پنکه چند ساعت از روز را سپری کنند و حتی هزینه کرونا را هم این مردم میپردازند. ما باید منصفانه تعریفی از دولت و ملت داشته باشیم و ببینیم آیا این مردم، دولت را برای انجام خدماتشان به خدمت گرفتهاند؟ درحال حاضر جای این دو عوض شده و این مردماند که باید به دولت خدمت بدهند. مسئله این است که تعاریف ما قلب شده و در شرایط امروز کشور هرروز یک بحران داریم؛
یک روز برق، یک روز گاز و یک روز کرونا و روز دیگر واکسن و کرونا و مرغ و شکر است، اینها مجموعه عناصر انباشته بحراناند و در هر بخشی ناکارآمدی مشهود است و ما مدام این ناکارآمدی را به رخ میکشیم و اصلا فکر نمیکنیم با این کار بردباری مردم را به حداقل ممکن میرسانیم و یا نظام اجتماعی را ساقط میکنیم. اصلا کاری به حاکمیت و حکومت ندارم اما معتقدم با این اقدامات، نظام اجتماعی را مختل میکنیم و حتی جوانها را افسرده و ناامید کرده و کاری میکنیم که ازدواج جوانها به تعویق بیفتد و به دنبال فرزندآوری نباشند. قطعی برق فقط قطعی برق نیست، خاموشی امید است و اعتماد را بسیار مخدوش میکند. اعتماد مردم به دولت، ۸ یا ۹ درصد بود اما درحال حاضر اعتمادی در کار نیست.»
گراوند بر این مسئله تأکید میکند که دولت و ملت حرف هم را نمیفهمند و در این ۸ سال در جزایر جدا از همزیست کردهاند، به همین علت است که نرخ مشارکت مردم در انتخابات، ۵۰ درصد افت کرده و اینجا پرسش این است که آیا کلیت حاکمیت در معرض خطر است و یا فقط نظام اجتماعی و یا هر دو این موارد؟ هر کدام در معرض خطر قرار بگیرند، ضرر میکنیم و اگر حاکمیت آسیب ببیند همه جمعیت ۸۵ میلیون نفری در معرض خطر بوده و ضرر میکنند و اگر نظام اجتماعی ساقط شود، همه جمعیت ضرر خواهند کرد و اگر هر دو ساقط شوند، همه نظام اجتماعی کشور ضرر میکنند. لذا تلاش ما باید معطوف بر اصلاح روند موجود باشد. آن عناصری که در حال حاضر دچار اختلال شده، محصول ناکارآمدی مسئولان است.»
مسائلی قابل پیشبینی، قابلپیشگیری است
«علیرضا شریفی یزدی» هم از دیگر جامعهشناسانی است که در گفتوگو با «رسالت» تأکید میکند، «اگر در مواقع بحرانی، مدیریت بحرانی در کار باشد، به سرعت میتوانیم از کشورهای همسایه برق خریداری کنیم تا بیش از این بر سر مردم بلا نیاوریم و آنگاه در بلندمدت به سرمایهگذاری کلان فکر کنیم. نباید همه نقاط ضعف را به تحریم مربوط بدانیم، در همین شرایط تحریم باید مسئولان ما برنامهریزی درست داشته باشند، مسائلی که قابل پیشبینی است، قابلپیشگیری است اما متأسفانه مسئولان ما قدرت پیشبینی ندارند و کشور طی چندسال اخیر، شیبی نزولی را از جهات مختلف سپری میکند. از کوچک شدن سفره مردم، افزایش بیکاری و تورم تا رکود و نارضایتی عمومی و کاهش اعتماد عمومی مردم و کاهش سرمایه اجتماعی، ازجمله کاهش اعتماد عمومی افقی و عمودی بین مردم و مسئولین و سیاستگذاران و این از اوایل دولت نهم شروعشده و در دولت یازدهم و دوازدهم به اوج خود رسیده و اعتراضات نشانگر خشم غیرقابل توصیف مردم از دولت و بیاعتمادی شدید است. هرچند فاصله بین مسئولین و مردم و خشم جامعه از قبل وجود داشته اما طی سالهای اخیر اتفاقاتی افتاده که به مرور این خشم به سمت ناامیدی مردم در حال حرکت است و بهطورکلی مردم دل بریدهاند از مسئولین و سیستم اجرایی کشور و اینکه نیمی از مردم در انتخابات شرکت نکردهاند و رأی دوم رأی باطله است، پیام نارضایتی مردم را مخابره میکند اما مسئولان به این موارد توجه نمیکنند و باز در زمستان هم، مسئولین میگویند هوا سرد شده و بهاندازه کافی گاز نداریم و در مصرف صرفهجویی کنید و حالا هم در ماجرای قطعی برق از مردم خواستار صرفهجوییاند؛ این ادامه رویه همیشگی مسئولان است، در این چندسال تورم عجیبوغریبی در کشور حاکم بوده اما کسی پاسخگو نبوده و برای حل آن راهکاری ارائه نکرده است اما قطعی مکرر برق، خشم کوتاه مدت مردم را بهشدت بالاتر میبرد و در بلندمدت مشخص میشود که دولتمردان و مسئولین نه اراده دارند و نه امکان این را دارند که بتوانند معضلات ساده جامعه را حل کنند. البته این دولت که عمرش به پایان رسیده اما همین مسئله بیکفایتی و نارضایتی را باید به بحث کرونا و واکسیناسیون گره زد، حالآنکه معتقدند به خوبی کرونا را مدیریت کردهاند و هفت نوع مدل واکسن ساختهاند که در جای خود ارزشمند است ولی مردم میبینند که روزانه صدها نفر به خاطر کرونا و عدم تسریع در واکسیناسیون جان میدهند و ما فقط شعار میدهیم. بنا بود در تیرماه واکسیناسیون افراد بالای ۶۰ سال تمام شود اما اکنون تیرماه رو به پایان است و هنوز دوز دوم ۷۵سالهها را نتوانستیم تکمیل کنیم، بنابراین مردم ما دیگر به حرف مسئولین اعتماد ندارند، حتی اگر سخن راست بگویند. این خطر اجتماعی وجود دارد که وقتی مردم دچار یأس و ناامیدی و سرخوردگی میشوند، یک قشر، خشم و عصبانت خود را عریان به نمایش میگذارند و گروهی هم سر بر چنبره خود فرومیبرند و این باعث انواع آسیبهای اجتماعی مثل طلاق و اعتیاد و رواج پدیده سرقت اولی میشود. قطعی برق سوژه این روزهاست که دو ماه دیگر تمام میشود ولی خشم و بیاعتمادی مردم ماندگار خواهد بود و اگر این خشم و بیاعتمادی بخواهد خودش را به صورت عریان نشان دهد، دچار عدم امنیت خواهیم شد و امنیت اجتماعی به خطر میافتد و در چرخه باطلی میافتیم که خشونت، خشونت میآورد و فاصله بین مسئولان و مردم بیشتر و بیشتر میشود.»
المثنی اعتمادسازی، بسیار دیر اتفاق میافتد
شریفی یزدی میگوید: «نهفقط قطعی برق که موارد دیگری هم هست و ما باید تحلیل را وسیعتر ببینیم، در همین خاموشیها، مسئولان میگویند میزان مصرف بهشدت بالا رفته، اما اینکه کار مردم نیست، این کار مسئول است که باید پیشبینی کند طی ۵ سال آینده بناست میزان مصرف مردم تا چه حدی باشد و آنگاه نیروگاه تأسیس کند. وقتی این کار را نکنند باید دست به دامن مردم شوند. حتی سادهترین موضوعات هم در توان مدیریتی آقایان نیست. طی روزهای قبل به نانوایی مراجعه کردم، نانوا بهشدت ناراحت بود و میگفت نان را خمیر کردم، اما یکدفعه برق رفته و به دلیل گرمای هوا، خمیرم ترش شده و باید بیرون بریزم و چون مغازهام اجارهای است، این روزها ضرر میدهم. در کوتاه مدت مردم این میزان از خشم را در قالبهای مختلف بروز میدهند اما مشکل بزرگ این است که المثنی اعتمادسازی، هم بسیار کمرنگ است و هم بسیار دیر اتفاق میافتد. یعنی وقتی اعتماد بین مسئولان و مردم شکسته شود، مردم دیگر به مسئولانی که در حال حاضر سرکار هستند، کاری ندارند، یعنی وزیر نیروی بعدی هم که بیاید باز مردم این حس بیاعتمادی را دارند. موضوع دیگر قابلیت تعمیم است. یعنی اگر ایرادی در وزارت نیرو است، آن را به وزارت مسکن و کشاورزی و سایر وزارتخانهها تعمیم میدهند و کل سیستم را مورد قضاوت قرار میدهند.
در همین جریان قطعی برق، مردم میبینند که اولا هیچ حمایتی صورت نمیگیرد، دوم اینکه به خاطر شبکههای اجتماعی یک اتفاق مهم رخ داده و مردم در آن واحد میتوانند خودشان را با تمام دنیا مقایسه کنند. یعنی میبینند کشور بغل دست آنها، ترکیه که یکزمانی بسیار از ما عقبتر بود، قطعی برق ندارد و در واکسیناسیون هم درحال حاضر، افراد بالای ۲۳ سال را واکسن میزند و یا کشوری مثل عراق که دولت خیلی جمع و جوری هم ندارد، درزمینه خدماتی که در حوزه کرونا و واکسیناسیون به مردم خود ارائه میدهد با کشور ما قابل قیاس نیست. بنابراین این قیاس باعث شده که مردم به نارضایتیهایشان افزوده شود و برداشتشان این نیست که آقای ایکس که درحال حاضر وزیر نیرو است، ناتوان است، بلکه برداشتشان کل مجموعه دولت است و در شبکههای اجتماعی به شکل علنی، ناامیدی و بیاعتمادی خود را ابراز میکنند. این قضاوت ممکن است تند یا غلط باشد اما در حال حاضر قضاوت مردم همین است. از طرفی وقتی روزانه ۵ تا ۶ ساعت برق قطع میشود، مردم نمیتوانند درآمدزایی کنند، بنابراین هر سال طبقه متوسط لاغرتر شده و به قشر فقیر جامعه روزبهروز افزوده میشود. ما امیدواریم دولت جدیدی که بر سرکار میآید، با اتکا بر تجارب تلخ گذشته و درس عبرت گرفتن، بار سنگین فشارها را از دوش مردم بردارد.»
جدول قطع برق , قطع , قطعی برق , وزارت نیرو
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.