خطابه ذوالفقارگونه
جواد شاملو
با وجود تمام دستگاهها و متولیان رسانهای و فرهنگی نظام، با وجود خیل عظیم مردمی که دلداده نظام و انقلاباند و برای دفاع از نظام سخن میگویند و قلم میفرسایند و با وجود تمام تریبونهایی که در کشور برای دفاع از نظام وجود دارد، کماکان قدرتمندترین، مؤثرترین، پربسامدترین و حرفهایترین رسانه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران، رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای است. آقا در سخنرانی روز چهاردهم خرداد در مرقد حضرت امام، بیان امام را «ذوالفقارگونه» خواندند. هرچند که ایشان از سر تواضع فاصله خود با امام راحل را «نجومی» تعبیر کردند اما ما برای کلام خود رهبری گرامی نیز وصفی بهتر از ذوالفقارگونه نمییابیم. هر سخنرانی او یک رخداد است. اثری منسجم و خطابهای هنرمندانه که صف رسانهای دشمن را به هم میریزد. آمیزهای از منطق و جرئت، از تبیین و جدال، از تاریخ و از دین. ما در این مجال البته در کار شرح سخنان رهبر انقلاب نیستیم؛ چه شرح سخنان ایشان از وسع دانش و بیان ما فراتر است. تنها اینکه سخن گفتن حول بیان ایشان را دوست داریم و نوشتن حول بیان ایشان برایمان شیرین است. ما در این مقام در کار مرور سخنان ایشانیم، نه شرح.
سخنان مهم رهبر فرزانه انقلاب در چهاردهم خرداد امسال، چند شاهبیت داشت. کلیت خطابه بر طبق روال سخنرانیهای چهارده خرداد، بیان و تبیین ویژگیهای شخصیتی، مدیریتی و مکتبی امام راحل بود. در این سخنرانی نیز رهبر انقلاب به تبیین این میپردازند که امام به راستی که بود؟ وقتی میگویی رهبر انقلاب اسلامی ایران، دقیقا به چه اشاره داریم؟ انقلاب اسلامی ایران چه ویژگیهایی داشت و چرا رهبری این نهضت خصایص برجستهای میطلبد؟ سپس به بیان و تشریح خصایص برجسته امام روحالله پرداخته میشود؛ هم خصایص شخصیتی و هم ویژگیهای مکتبی و هویتی. در اینجا به «قیام لله» به عنوان ستون اصلی مکتب امام اشاره میشود و این یکی از شاهبیتهای سخنرانی بود. آنچه از مجموع سخنان آقا در این مورد برداشت میشود این است قیام لله یعنی تغییر در وضع موجود به نفع وضع مطلوب که همان تحقق حق است. قیام لله حرکتی است که به واسطه آن در روند پیشروی دنیا، تغییری حاصل میشود و مسیر حرکت قطار جامعه مایل به قبله توحید میشود. این قیام لله برای امام خمینی، مبارزه با طاغوت و استقرار نظام حق بود. مبارزه با طاغوت نیز بر اهداف دیگر اولویت دارد. ما در مسیر توحید ابتدا نفی داریم و سپس اثبات. ابتدا «لا اله» داریم و بعد «إلا الله». ابتدا بتهای کعبه با دست امیرالمومنین شکسته میشود و بعد صدای اذان بلال حبشی از فراز آن در مکه طنین میاندازد.
شاهبیت بعدی اشاره رهبر انقلاب به خصلت ضد دوگانه امام خمینی بود. یکی از شگردهای باطل این است که برای حق دوگانهها و دوراهیهای کاذب ایجاد کند تا موجب سرگردانی و انحراف آن شود. آقا در جای دیگری از همین سخنرانی اشاره میکنند که امام حماسه و عرفان را با هم جمع کرده بود. حماسه و عرفان، ظاهرا یک دوگانه است. عرفان معمولا با گوشهنشینی، فارغ بودن ازغوغای جهان، بیتوجهی به خلق و آنچه بر آنها میگذرد، حالات درویشانه و عاشقپیشگی مجنونوار شناخته میشود. مظهر عرفان در ادبیات ایران، مجنون نظامی است. مظهر حماسه اما رستم است که با قوت و قدرت، شجاعت، جنگاوری و ظفرمندی شناخته میشود. امام بیتوجهی به دنیا در عرفان را با شجاعت موجود در حماسه یکی کرد. اگر خیلی دنیا برایت کوچک است، پس این را در میدان جهاد نشان بده! امام دنیا را هیچ خواند، اما نه گوشه حجره، بلکه در هواپیمایی که میرفت تا بقایای حکومت پهلوی را در گورستان تاریخ مدفون کند. امام ذکر لا اله الا الله گفت اما نه تنها تسبیح به دست و با صدایی بیجوهره؛ بلکه با فریادی غرا در بهشت زهرا هنگامی که میگفت « من در دهن این دولت میزنم». امام خمینی خود عارفی اهل سحر بود اما حماسهسازی هم بود که شام تاریک ظلم را به سحر رساند. امام عرفان را پشتوانه حماسه کرد؛ عبادت را پشتوانه عبودیت ساخت، سلسله تسبیح را در کنار سلسله گلولههای مسلسلی آورد که در دستان شاگردانش، چمران و باکری و همت و خرازیها جا گرفت و دنیای ظلم را سرافکنده ساخت.
دوگانه دیگری که در بیان آقا، امام خمینی آن را مرهم گذاشت و ترمیم کرد، دوگانه اصل و مصلحت بود. در این سالها شاهد آنیم که مصلحت و مصلحتاندیشی، به عنوان واژهای منفی و مخرب به کار برده میشود و نوعی فساد در مدیریت به حساب میآید. این در حالی است که مصلحت جامعه و امت یکی از اولویتهای اسلام است. مصلحت جامعه بود که حضرت امیرالمومنین علیهالسلام را بیست و پنج سال خانهنشین کرد. مصلحت جامعه بود که امام مجتبی علیهالسلام را به صلح واداشت. مصلحت بود که باعث شد حضرت امیر کسی چون زیادبن ابیه را به مقام و منصب برساند. اسلام بدون مصلحت، اسلام بدون عقلانیت است. اما رهبر انقلاب تأکید میکنند که مصلحت اسلامی، مصلحت جامعه مسلمین است و نه مصلحت فرد.
شاهبیت دیگر سخنان رهبری معظم، آنجا بود که ایشان به نقض و رد این گزاره که مردم ایران از دین و روحانیت زده شدهاند میپردازند. مهمترین ردیه آقا بر این ادعا، تشییعجنازههای مکرر حاج قاسم بود. برای حاج قاسم سلیمانی در چند شهر تشییع جنازه برگزار شد و در چند شهر بدون اینکه جنازهای در کار باشد، تجمعاتی برای تعظیم و تکریم سردار دلها. گویی همانگونه که پیکر مرد میدان مقطع و اربا و اربا بود، تشییعجنازه او نیز باید مکرر و پراکنده میشد. کربلا، نجف، کاظمین، بغداد، اهواز، تبریز، مشهد، قم، تهران و کرمان شهرهاییاند که در آنها یا پیکر سردار تشییع شد و یا مردم خود به طور خودجوش در جهت تعظیم سردار به خیابان آمدند. میلیونها نفر که اگر در یک جا جمع میشدند رکورد بزرگترین تجمع در بدرقه و تشییع یک نفر را به خود اختصاص میدادند. وقتی ما به ویژگیهای حاجقاسم سلیمانی نگاه میکنیم، میبینیم علاقه مردم به او معنایی جز علاقه مردم به امام خمینی و انقلاب و آرمانهای نظام ندارد. علاوه بر اینکه حمایت از نظام و اطاعت از ولایت، نکتهای است که بارها توسط خود حاجقاسم مورد تأکید قرار گرفته و حتی شرط و شأن عاقبت به خیری شمرده شده است. او در کردار و گفتار یادآور امام خمینی و رهبر انقلاب است و حمایت از او، به معنای حمایت از چهره اصیل و ناب مکتب انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است. چهرهای که مردمداری، معنویت و تقوا، پاکدستی، شجاعت و تدبیر از ارکان آن است. نماینده مکتب امام و انقلاب، کسی مثل حاجقاسم است نه دیگرانی که دیرزمانی در دستگاه حاکمیت جاخوش کردهاند که اما با ماهیت نظام ربطی ندارند. همانگونه که نماینده مکتب رسول الله و امیرالمومنین، مالک اشتر و سلمان فارسیاند نه خالدبن ولید یا زیادبن ابیه. همچنین رهبر انقلاب به اجتماعات اجرای سرود سلام فرمانده اشاره کردند و ماهیت اعتقادی آن را مورد گوشزد قرار دادند. ماهیتی که تحت تأثیر جو سیاستزده این روزهای جامعه مورد غفلت قرار گرفته بود. اجتماعات سلام فرمانده بیش از هر چیز مراسمی دینی و مذهبی بود و ماهیت سیاسی آن هم ذیل ماهیت دینی آن بود. این خصلت رهبر انقلاب است که پدیدههای دینی جامعه را نادیده نمیگیرد. اجتماعات شبهای قدر، مراسم پرشکوه اعتکاف، حضور شورانگیز مردم در عزاداری ماه محرم و حماسه زیارت اربعین سیدالشهدا علیه السلام را میبیند و مورد تذکر قرار میدهد. این پدیدارهای اجتماعی با تمام عظمتی که دارند توسط جریانهای مختلف فکری نادیده گرفته میشوند و در عوض پدیدارهای اجتماعی بسیار کم اهمیتتر از آن پررنگ شده و مورد بحث و بررسی و مداقههای علمی و فکری قرار میگیرد. رهبر انقلاب نمیخواهد بگوید بر مبنای این پدیدارهای دینی، تمام مردم ایران سرتاپای وجودشان اعتقاد به دین و انقلاب است؛ حرف این است که بخش رو به رشد و بزرگی از مردم به دین و آرمانهای انقلاب، باوری زنده و جوشان دارند. باور به اسلام و ارزشهای مکتب تشیع در مردم زنده و پویا است، مادامی که جمهوری اسلامی در خط اسلام باشد میتواند به اتکای باور دینی مردم راه خود را ادامه دهد همانگونه که حضرت امام به اتکای همین باور دینی انقلاب اسلامی را محقق کرد.
این باور زنده و جوشان و قدرتمند، میتواند عمل صالح بیافریند. عملی که بدون چشمداشت مادی توسط خیل عظیمی از مردم انجام میشود و زیر سایه برکت خداوندی، باعث شکلگیری جریانهای نجاتبخشی میشود که مواسات و کمکهای مردمی دوران کرونا، نمونه این عمل صالح بر مبنای اعتقاد به حساب میآیند.
جواد شاملو , رهبر انقلاب
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.