حراج هنر و عدالت - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 59320
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۰۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۶:۰۸ |
حراج تهران به قماری می‌ماند که هر چیز دیگری غیر از هنرهای تجسمی نیز می‌توانست جایگزین کالاهای آن شود

حراج هنر و عدالت

در برنامه «هفت» هفته گذشته، تیغ نقد منتقدان این برنامه پر عبای حراج تهران را گرفت. البته اگر عبایی باشد و این حراج هنری، پادشاهی نباشد که لخت و عور می‌گردد و کسی از ترس صفرهای متعدد ارقام قیمت‌های آثارش، جرئت فاش کردن عریانی آن را ندارد
حراج هنر و عدالت

گروه فرهنگی
در برنامه «هفت» هفته گذشته، تیغ نقد منتقدان این برنامه پر عبای حراج تهران را گرفت. البته اگر عبایی باشد و این حراج هنری، پادشاهی نباشد که لخت و عور می‌گردد و کسی از ترس صفرهای متعدد ارقام قیمت‌های آثارش، جرئت فاش کردن عریانی آن را ندارد. این انتقادات، واکنش‌های بسیاری برانگیخت و صداهای متعددی از درون این رویداد سرمایه‌داری، به دفاع از آن برخاستند. حراج، یک رویداد سرمایه‌داری است که در آن آثار هنری به مثابه کالاهای سرمایه‌ای توسط سرمایه‌داران خریداری می‌شود. یک بورس است که در آن سرمایه‌داران برای حفظ و افزایش پول خود، روی آثار هنری سرمایه‌گذاری می‌کنند. در جریان این زد و خورد رسانه‌ای، مسعود فراستی که با وجود تیغ برهنه انتقادش، کمتر کسی به خود اجازه می‌دهد او را بی‌سواد بخواند، به انتقاد از حوزه‌ای که در تخصصش نیست متهم شد. این در حالی است که انتقاد منتقدان برنامه هفت، در درجه نخست اصلا معطوف به خود آثار نبود؛ بلکه ماهیت این حراج را در جامعه‌ای که بخش بزرگی از آن با مشکلات جدی معیشتی مواجه است و زیر خط فقر تعریف می‌گردد، زیر سؤال می‌برد. این در حالی است که برگزارکنندگان این حراج، بر ماهیت سرمایه‌دارانه آن صحه می‌گذارند. محمد نورایی در نشستی موسوم به «تحلیل و بررسی حراج تهران از منظر هنر و اقتصاد (!)» می‌گوید: «بر فرض مثال امروز هرکسی که یک سرمایه کوچکی داشته باشد، فکر می‌کند باید از آن درآمد داشته باشد و اولین کاری که می‌کند این است که به سراغ کالاهای تورمی می‌رود و مثلا دلار خریداری می‌کند. برگردیم به جایگاه هنر. امروز اگر شما یک اثر هنری خریداری کنید، پولی که بابت آن پرداخت می‌کنید هیچ تأثیر منفی‌ای بر اقتصاد جامعه ندارد؛ بلکه یک سرمایه‌گذاری مطمئن است. آدم سرمایه‌دار می‌تواند به جای خرید دلار به قیمت ۱۴ میلیارد تومان مجسمه پرویز تناولی را بخرد.» بر مبنای این اظهار نظر، اثر هنری، کالایی بر امرار معاش هنرمند نیست. بلکه کالایی است برای کسی که می‌خواهد از پول، پول در بیاورد؛ یعنی سرمایه‌دار. اقتصاد فرهنگ و هنر همواره مورد تأیید است و اینکه هنرمندی بتواند از اثر خود پول در بیاورد، بسیار مطلوب است. اما این بازی سرمایه‌دارانه، هم هنر را  از معنای حقیقی خود خارج می‌کند و هم هنرمند را.  هنر اگر در خدمت قدرت باشد، به سمت توده‌ای شدن رفته و مدام نازل‌تر می‌گردد. اما خصوصا هنرهای تجسمی اگر در خدمت سرمایه‌داری باشند، به سمت بی‌معنا شدن می‌روند؛ چراکه از این طریق می‌توانند برای خود عقبه روشنفکری فراهم کرده و مبالغ هنگفت را برای قیمت خود توجیه‌پذیر کنند. در هنر همواره جریانی وجود داشته که خلق بی‌معنایی، سعی کرده چیزی را به عنوان اثر هنری به مخاطب بیندازد. حال آنکه هنر واقعی، با اینکه یک پدیده عقلی معنامند نیست، اما حسی است و اگر از معنای حسی برخوردار نباشد، یعنی حسی انسانی و ملموس و مطابق با معیارهای زیبایی‌شناختی ساطع نکند، شایسته عنوان اثر هنری نیست. آنچه در آثار ارائه شده در حراج تهران می‌بینیم، بی‌معنا است و نه همچون هنر راستین، فرامعنا. صحبت البته بر سر اغلب آثار است. در این حراج آثار فاخر نیز به چشم می‌خورد. یکی از زیباترین آثار این حراج، تابلوی حسن روح‌الأمین حاکی از رخش، مرکب رستم در چاه شغاد است و یکی از زیباترین تصویرسازی‌ها حول شاهنامه به شمار می‌آید. امید است که این تابلو نویدبخش آثار بیشتری در این سبک با موضوع داستان‌های شاهنامه باشد که تا به امروز، بیشتر دستمایه آثار مینیاتوری بوده است. اما اصل سفره حراج تهران برای این آثار نیست. شهرت و روشنفکری، دو متاع ارزشمند این بازار هستند که برا ی سرمایه‌داران، جذاب‌اند. به طوری که در حراج امسال عکسی سه لتی از رضا کیانیان  در حال دویدن گرفته شده بود، صد و پنجاه میلیون تومان به فروش گذاشته شد. حال آنکه تابلوی مذکور روح‌الأمین، با ارزش هنری کاملا غیر قابل قیاس، با مبلغ دویست و هشتاد میلیون تومان به فروش رفت. همچنین عکس‌هایی از مرحوم عباس کیارستمی که خالی از زیبایی نیست اما یک عکاس معمولی نیز می‌تواند آن‌ها را ثبت کند با قیمتی همچون چهارصد و بیست میلیون تومان فروخته شد. در پانزدهمین مراسم حراج تهران عنوان گران ترین اثر، به پرویز تناولی اختصاص پیدا کرد که مجسمه اش به رقم ۱۴ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان به فروش رسید.
پرویز تناولی اگرچه عنوان گران‌ترین اثر حراج را به خود اختصاص داد، اما به‌غیر از این هنرمند به ترتیب طراحی روی شیشه‌  منیر فرمانفرماییان با ۱۳ میلیارد و اثری بدون عنوان از سهراب سپهری به قیمت ۱۱ میلیارد و ۸۰۰ تومان و همچنین اثری از حسین زنده‌رودی به قیمت ۱۱ میلیارد پس از تناولی به عنوان گران‌ترین آثار فروخته شده‌  این دوره از حراج شناخته می‌شوند. این یعنی تنها مجموع چهار اثر گران‌قیمت این حراج، پنجاه میلیارد و چهارصد میلیون تومان به فروش رفته‌اند. به غیر از این آثار بیست و پنج هنرمند دیگر بالای یک میلیارد تومان به فروش رفته است. 
  در هفت چه گذشت؟
در برنامه هفت هفته گذشته، ابتدا مسعود فراستی بحث حراج تهران را مطرح کرد. فراستی گفت: «من ‌نمی‌دانم دارم در چه مملکتی زندگی می‌کنم! در مملکتی که به قول مسئولین خط فقرش ۹ یا ۱۰ میلیون است؟ در شرایطی که این‌همه آدم در شرایط بد معیشتی هستند، یعنی چه که صد و پنجاه میلیارد تومان پول در یک سالن کوچک، رد و بدل شود برای آثاری مثلا هنری که هیچ‌کدام هنری نیستند؟ اینجا کجاست؟ و چه آثاری! یکی سال‌ها است دارد می‌نویسد: «هیچ!» کوچک، بزرگ، متوسط، آشغال! و می‌فروشد و پولش را هم کسان دیگری می‌خورند و خودش هم تبدیل شده به آلت دست و از یک هنرمند تبدیل شده به یک… خیلی متأسفم. این یعنی دلالی. کسانی که آن را رهبری می‌کنند و در رأسش یک دلال بزرگ است که در داستان تجسمی نفر اول این دلالی است. به موزه هنرهای معاصر هم رحم نکردند. از جوانان خوش‌فکر و با استعداد شهرستانی کار را می‌خرند هشت میلیون، ۱۰میلیون، سپس دویست میلیون می‌فروشند و پولش را چندتایی تقسیم می‌کنند. یک جا باید می‌گفتیم بس است این مسخره‌بازی! نه این سیستم حراج برای ما است و نه این آثار، آثار هنری‌اند.» در ادامه، محمدتقی فهیم اضافه کرد: «در این حراج بحث رقم‌ها یک مسئله است، بحث قوانین حاضر بر این حراج‌ها معضلی دیگر است. این حراج‌ها در دنیا نیز وجود دارد و هنرهای تجسمی و عتیقه‌بازی، مورد استفاده‌های کلان‌سرمایه‌داری است. اما دولت‌ها به نفع مردم، مالیات‌های سنگین از این معامله‌ها می‌گیرند. من نمی‌دانم آیا در اینجا چنین ساز و کاری وجود دارد؟ (فراستی در میان کلام فهیم می‌گوید: «ندارد!») آیا مردم سهمی از این معاملات دارند و آیا وزارت دارایی به سمت آن‌ها می‌رود؟ شنیده‌ام در دنیا از برخی از این معاملات، مثلا مربوط به تمبرها، تا هفتاد درصد مالیات گرفته می‌شود.»
مطالبه این منتقدان بحق است. اتفاقی که در حراج تهران رخ می‌دهد، بسیار سرمایه‌سالارانه و شدیدا ضد عدالت است. نه آثار نسبتی با مردم دارند و نه از پول‌های کلانی که از بستر بیت‌المال این مملکت رشد کرده، چیزی عاید آن‌ها می‌شود. تازه کشورهای مورد نظر آقای فهیم، کشورهای سرمایه‌داری هستند که نسبت به مردم احساس مسئولیت کرده و از معاملات این بازار مالیات می‌گیرند. ما که اساسا سرمایه‌داری نیستیم و این مدل معاملات، باید مورد بررسی بیشتری نیز قرار گیرد. تازه اگر این‌چنین بازاری، بستر اعمال غیر قانونی نباشد. به گزارش فرهیختگان: «چه چیز باعث می‌شود عده‌ای از افراد ثروتمند که بعضی از آنها شناخته شده هستند و می‌دانیم که هیچ‌نسبت وثیقی میان آنها و هنر وجود ندارد، تا این اندازه پای تابلوهایی که اکثریت مطلق‌شان پوچ و بی‌معنی هستند، رقم‌هایی سنگین و شگفت‌انگیز خرج کنند؟ چرا این معامله‌گران عموما ثابت هستند؟ چرا تابلویی که یکبار با  رقمی بسیار بالا معامله شده، مدتی بعد در همان حراجی باز هم فروخته می‌شود و این بار با رقمی بالاتر از قبل؟ حتی یک بار عباس ایروانی که کلان‌ترین متهم اقتصادی ایران تا به حال محسوب می‌شود، تابلویی را در حراج تهران به فروش گذاشت و دقایقی بعد خودش آن را به نرخی بالاتر از خودش خرید. به‌طور مشخص این خلق پول است و تابلوهای عکس یا نقاشی بهانه‌ای برای موجه کردن این عملیات هستند. بهانه کردن آثار تجسمی برای گم کردن منشأ خلق پول هم نامی ندارد جز پولشویی. می‌توان به‌عنوان نمونه‌ای دیگر از رفتارهای منجر به خلق پول به حراج تهران توجه کرد.یک بانک مشهور خصوصی به یکی از شرکت‌های زیرمجموعه‌اش وام می‌دهد تا از حراج تهران خرید کند. منابع این وام از کجا تأمین شده است؟ آیا سپرده‌های سپرده‌گذاران دیگر، به‌عنوان وام برای این اقدام صرف می‌شود؟ این‌طور نیست و منابع این وام توسط خلق پول تامین شده‌ و در یک چرخه پولشویی به اسم حراج تهران قرار می‌گیرد. این یکی دیگر از ترفندهایی است که در حراج تهران به کار می‌رود.»
حراج تهران، بی‌شباهت به یک قمار نیست. قماری که در آن اثری هنری را همچون اسبی هی می‌کنند، تا قرعه به نام که بیفتد. این بستر پول‌سازی بدون نظارت دولت، پوزخند زدن به بیت‌المال. هر چیز دیگری به غیر از هنرهای تجسمی نیز می‌توانست جایگزین اشیای مورد معامله در این حراج شود. چراکه به نظر می‌رسد برگزارکنندگان این حراج، به دنبال بهانه‌ای برای خرید و فروش‌های نجومی هستند.

|
برچسب ها
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.