حافظ؛ یلدای شعر فارسی
جواد شاملو
گمان من که شاید کمی هم خوشدلانه باشد، این است که شب یلدا را دیوان حافظ رونق داده و حفظ کرده است و الا این شب ظرفیت مناسبتی چندانی ندارد یا فرصتی برای مسافرت و دیدوبازدید و تفریح برای مردم پدید نمیآورد. در عوض تمام این کارها، بدون برنامهریزی برای سفر یا به جان خریدن خطر کرونا در دیدوبازدید، میتوان دستی انداخت به دیوان حافظی که در گوشهای از خانه افتاده و احتمالا مدتها است کسی لایش را باز نکرده؛ ولی حتما هست. حمد و سورهای میخوانی و شاید هم نمیخوانی، بلکه صرفا ناخنت را که بهتر است خیلی هم کوتاه نباشد، لای کاغذهای دیوان میاندازی. ممکن است فاز عرفانی خاصی برداری و چشمهایت را ببندی و در دلت التماسی هم به حافظ کنی که سر جدت یک شعر مرتبط بیاور و ممکن است تنها یک بسمالله بگویی. کتاب موقع فال گرفتن جوری در دستانت جا میگیرد که احتمالا صفحهای از میانه کتاب برایت باز میشود. کمی اضطراب میگیری، چون حافظ قرار است به یک سؤال بله یا خیر پاسخ بدهد: میشود یا نمیشود؟ به دنبال نشانهای میگردی از امید و اگر نیتت مربوط به یک گرفتاری جدی باشد، بهشدت سرخورده میشوی اگر تنها یک غزل عاشقانه برایت باز شود. نمیدانم دقیقا باید چه کرد تا غزل بازشده مرتبط باشد اما راهکاری میشناسم که ردخور ندارد و آن اضطرار است. وقتی به اینجایت رسیده باشد، یعنی درست در بالای گلویت، وقتی روزت بهراستی سیاه باشد و پناه ببری به شعر حافظ، آنوقت حتی لازم نیست آداب خاصی را هم رعایت کنی، بلکه نتیجه، اعجابآور خواهد بود. غزل، انطباق بینقصی دارد باحال و روزت. برای این ادعا، استدلالی ندارم جز تجربه شخصی. بارها شده نتیجه فال کاملا بیربط باشد و تنها یکی دو بار این انطباق عجیبوغریب رخداده اما همین یکی دو بار چنان از تعجب واماندهام که به فال حافظ ایمانی راسخ یافتهام و البته به خود حافظ. اینکه فال چقدر مرتبط باشد، بستگی به حال و احوال خودت دارد. ترکیب نیاز شدید و باور به حافظ، نتیجه حیرتآور را خواهد آفرید. در مواقع سختی اگر از خدا راهنمایی بخواهیم، درودیوار میتوانند نقش دیوان حافظ را برایمان بازی کنند و با سر حکمت بگویند.
چرا میشود به شعر حافظ تفأل زد و این خاصیت برای احدی از شاعران دیگر نیست؟ شعر حافظ انطباق معنایی خاصی دارد. کلیتی در آن هست که موارد و مصادیق جزئی گوناگونی را در خود جای میدهد. این معانی لایهلایه و قابل انطباق، گواه قرآنی بودن هنر حافظ است و مهمترین معجزه شعر حافظ. چنانکه ویژگی اصلی شعر حافظ را ایهام دانستهاند و چندمعنایی. قابلیت معناپذیری بینهایت و ارتباطی که بین شعر حافظ و کلامالله از دیرباز مورد اعتقاد مردم و حتی خود حافظ بوده (چنانکه خود میسراید: صبحخیزی و سلامت طلبی چون حافظ / هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم) ریشه تفأل است. بیان حافظ هم بهشدت پارادوکسی است تا آنجا که یک ادیبی چون احمد شاملو با تعصب او را ملحد میخواند و عالمی چون شهید مطهری با همان تعصب او را عارف میداند. نظریه سومی هم هست که میگوید او پیش از تمام اینها شاعر بود و در مقام شاعری سخن از احساس است و نه اعتقاد. این نظریه مورد اصرار استادی چون دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی است. این پارادوکس است که شعر حافظ را در مرز بیمعنایی و فرا معنایی نگاه میدارد. شعر حافظ آنهمه هنری و پرمعنا است که فاصلهای تا بیمعنا شدن ندارد و این درست نقطهای است که یک اثر هنری ناب میایستد. ترکیب هنر ناب و معارف عرفانی در شعر حافظ، خاصیت بیبدیل تفألپذیری را به دیوان او بخشیده است.
وقتی فال میگیریم و به دنبال یک پاسخ، یک راهنمایی، یک دلگرمی و یا دلداری و همزبانی به سراغ حافظ میرویم، بسیار شبیه تصویری میشویم که او خود در غزلی توصیف کرده است:
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو به تأیید نظر حل معما میکرد
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
و اندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد
گفتم این جام جهانبین به تو کی داد حکیم
گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد
بعید نیست در این غزل حافظ از زبان کسی سخن بگوید که به سراغ شعر او رفته و در آن شعر صد گونه معنا و پیام یافت میشود که هر کس بهتناسب موقعیت زندگانیاش، آن را صید میکند. سپس از گوهر هنر و ذوقی سخن میگوید که خداوند حکیم، روز ازل که روز خلقت تمام جهان است در وجود حافظ قرار داده است. اما از تجربه فالی بگویم که برای انتخابات ریاست جمهوری زدم و از مواقعی بود که حس کردم حافظ بادلم راه آمده و نتیجه مرتبط است:
عود بر آتش نه و منقل بسوز
غم مدار از شدت سرمای دی
آنکه بهر جرعهای جان میدهد
جامه زو بستان و جامی ده به وی
با تو زین پس اگر فلک خواری کند
بازگو در حضرت دارای ری
خسرو آفاق بخش آن کز سخاش
نامه حاتم ز نامش گشت طی
جام می پیش آر و چون حافظ مخور
غم که جم کِی (پادشاه) بُوَد یا کاووس کی
شب یلدا، شب حافظ است و حافظ تنها شاعری است که علاوه بر روز بزرگداشت، یکشب هم به نام و یاد خود دارد. حافظ خود، شب یلدای شعر فارسی است و باوجود حجم کم دیوانش، کهکشانی از معانی و ترکیبها و بدایع را در خود جایداده. اگر خواستیم فال بزنیم، خوب است سخنی که دوست داریم مرهم دلمان باشد را از خداوند طلب کنیم، چراکه او به حافظ سخن گفتن و حکمت آموخت و اسرار قلبمان را بهتر از حافظ میداند و خواجه شیراز، تنها زبانی واسط میان او و ما.
اینهمه آوازهها از شه بود
گرچه از حلقوم عبدالله بود
جواد شاملو , حافظ , شب یلدا , فال حافظ
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.