جهان در انتظار روزگاری نو - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 83370
  پرینتخانه » اسلایدر, فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۰ |
زیبایی نوروز به نو بودن آن است و به بهارهایی که خود ما می‌توانیم رقم بزنیم

جهان در انتظار روزگاری نو

 نوروز واژه‌ای عام است، گرچه بین ما ایرانی‌ها به عیدی خاص تعلق دارد. خوب که ببینی، هر تولدی نوروز است و صدالبته، هر مرگی هم. بسا که مرگ بیش از هر نوروزی، روزی نو باشد و روزگاری نو. مرگ هم خودش نوروز است و هم یادش ما را از روزمرگی و روزمردگی باز می‌دارد.
جهان در انتظار روزگاری نو
جواد شاملو
 نوروز واژه‌ای عام است، گرچه بین ما ایرانی‌ها به عیدی خاص تعلق دارد. خوب که ببینی، هر تولدی نوروز است و صدالبته، هر مرگی هم. بسا که مرگ بیش از هر نوروزی، روزی نو باشد و روزگاری نو. مرگ هم خودش نوروز است و هم یادش ما را از روزمرگی و روزمردگی باز می‌دارد. مرگ هر روز ما را یک روز یکتا و بی‌همتا، یک روز تکرارنشدنی و روزی که شاید روز آخر باشد می‌گرداند. نوروز در ادبیات دینی ما هم مصادیق مختلفی دارد. هر توبه راستینی چنان به قلب ما پاکی و صفا و نوباوگی می‌بخشد که گویی دوباره کودکیم، دوباره زاده شده‌ایم، بهار شده‌ایم و نو شده‌ایم. نوروز برای خیلی‌ها در اصل یک شب است، شب قدر. سال هم برای خیلی‌ها وقتی تحویل می‌شود که قرآن‌ها روی سر می‌رود. نوروز برای خیلی‌ها روز عاشوراست. بعد از یک دهه ابراز عشق به سالار شهیدان، از او می‌خواهند طعم خوش محرم آن‌ها را تا محرم سال بعد تنها نگذارد. نوروز می‌تواند روز بعد کنکور باشد. روزی که یک دوران از زندگی به پایان می‌رسد و جوان‌ها بعد آن دیگر دانش‌آموز نیستند. نوروز، روز بعد عقد یا عروسی است. روزی که در آن همه‌چیز عوض می‌شود و به دنیا لاجرم، جوری دیگر نگاه می‌کنی. باز اگر برگردیم به ادبیات دینی، نوروز روز غدیر بود، چنانکه گویی تاریخ شمسی غدیر هم مصادف با روز نوروز است. روزی که در آن فصل ولایت آغاز شد. همچنان که گفته شده روزی که ابراهیم در آن بت‌ها را شکست، نوروز بوده است. از صحت و سقم تاریخی این گزاره‌ها که بگذریم، برای روزی که بت‌ها در آن شکسته می‌شود، چه وصفی بهتر از نوروز؟ نوروز، روزی بود که بت سلطنت توسط ابراهیم امت شکسته شد. نوروز، روزی است که در آن می‌توان از نو شروع کرد. فلسفه نوروز، صرفا اینکه بهار آمده پس شادی کنیم نیست. ما برای بهارهایی شادی می‌کنیم که خودمان می‌توانیم رقمشان بزنیم. زیبایی نوروز، در نو بودن آن است. همین نو بودن است که با رخصت،  فرصت خلق زیبایی را می‌دهد. شب قدر اگر فقط یک شب باشد، ارزشی ندارد. اما اگر یک آغاز باشد و یک پایان، یعنی به راستی در آن توبه کرده و آمرزیده شده‌ایم. روز عاشورا روز تلخی بود، تلخ‌ترین و غمبارترین روز عالم. اما عاشورا هم یک نوروز بود؛ روزی که مبدأ تاریخ ظلم‌ستیزی و آزادی‌خواهی توحیدی شد. 
اما در بین تمامی معناهایی که می‌توان برای نوروز جست، یک معنا از همه به آن نزدیک‌تر است. نوروز واقعی، روزی است آخرالزمانی و بزرگ که تاریخ دیگر آغاز می‌شود؛ همچون شب که تمام می‌شود و روز می‌آید. در نوروز فلکی، لحظه سال تحویل، لحظه‌ای است که زمین یک دور کامل دور خورشید می‌زند اما نوروز حقیقی، روزی است که در آن خورشید جدیدی ظهور می‌کند و زمین دیگری می‌سازد و آسمان دیگری. اوست بهار جان‌ها. در نوروز فلکی، جهان زیبا می‌شود و در نوروز حقیقی جان، جان که زیبا شود جهان را هم زیباتر می‌بیند. آن روز است که چشم‌ها شسته می‌شود و جهان جور دیگری دیده می‌شود. نوروز حقیقی روزی است که جهان در محور امام قرار می‌گیرد و دور آن می‌چرخد. در نوروزهای ما، شاید روزها نو باشد، اما روزگار کهنه است و بر پاشنه قدیم می‌چرخد. تا او نیست، بد به حال روزگار…
نویسنده : جواد شاملو |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.