جنگی که دیگر سرد نیست
مسعود پیرهادی
خیلی از رمان ها و فیلم های ناب به جنگ جهانی اول و دوم مربوط است؛ اریک آرتور بلر با نامِ مستعار جُرج اوروِل، داستاننویس، روزنامهنگار، منتقدِ ادبی و شاعر انگلیسی در پایان جنگ جهانی دوم از اصطلاح «جنگ سرد» در مقاله «شما و بمب اتمی» که در ۱۹ اکتبر ۱۹۴۵ در روزنامه بریتانیایی تریبون منتشر شد، استفاده کرد. او دنیا را در سایه تهدید جنگ هستهای میدید و درباره «صلحی که صلح نیست» هشدار داد و آن را «جنگ سرد» نامید. این جنگ به عنوان درگیری ایدئولوژیک بین اتحاد جماهیر شوروی و قدرتهای غربی قلمداد میشد. علاوه بر این، اورول در ۱۰ مارس ۱۹۴۶ در روزنامه آبزرور نوشت: «پس از کنفرانس مسکو در دسامبر گذشته، روسیه شروع به ایجاد «جنگ سرد» در بریتانیا کردهاست.»
در جنگ سرد، کشورها درگیر فعالیت نظامی مستقیم نمیشوند اما با فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، رسانهای، تبلیغاتی، فرهنگی و اجتماعی به نبرد با کشور هدف میروند. آمریکا و شوروی تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دو کشور مهم در این زمینه بودند و پس از فروپاشی نیز روسیه سعی کرد این امر خطیر را امتداد بخشد و ژست ابرقدرتی را حفظ کند. موافقت ها و مخالفت ها در شورای امنیت و کلیه سازمانهای بینالمللی که این کشورها در آن عضویت و نقش آفرینی دارند با طراحی و حساب شده است و به گونهای شطرنج وار، این بازی را ادامه میدهند. چین، بازیگر کم سروصداتر این معادله است که با رویکرد حاکمیت آن تقریبا در نبردهای رسانهای و فرهنگی کم رنگ ولی در عرصههای اقتصادی و سیاسی پررنگ و اثرگذار است. مابقی کشورهای مدعی مثل آلمان، فرانسه و انگلیس نتوانستند در این قد و قواره ظاهر شده و اظهار فضل کنند و علت اصلی این امر، تابع بودن حداکثری این کشورها از ایالات متحده آمریکا بوده و از این رو شخصیتی تبعی و نه بالاصاله پیدا کردهاند. درباره نقش و جایگاه استقلال جمهوری اسلامی ایران و پیرامون ضرورت به حاشیه راندن نشدن و لزوم نقش آفرینی روزافزون کشور عزیزمان باید در نوشتهای جداگانه و به تفصیل سخن گفت.
اما با ذکر این مقدمه قصد دارم به تصویب بسته کمکی ۴۰ میلیارد دلاری آمریکا به اوکراین در کنگره آمریکا و شمشیری که آمریکا از رو برای روسیه و هر کشوری که منافع مادی و معنوی اش را به خطر می اندازد اشاره کنم. بسته حمایتی ۴۰ میلیارد دلاری آمریکا با موافقت حداکثری و قاطع مجلس نمایندگان و سنا تا چند روز دیگر به قطعیت می رسد و آماده ابلاغ توسط بایدن خواهد بود. این امر در حالی رخ می دهد که فقط کرونا در آمریکا بیش از یک میلیون نفر کشته برجاگذاشته است. مهاجران، رنگین پوست ها و بخش قابل اعتنایی از جمعیت آمریکا درگیر تبعیض ها و فقر و بیماری اند. اما آمریکا برای حفظ منافع خود نه در قاره آمریکا و نه در همسایگی خود بلکه در دورترین نقاط به خاک خود حضور پیدا می کند و بودجه اختصاص می دهد تا جایگاهش در نظم نوین جهانی که مدام در حال تغییر و تحول است را از دست ندهد. این تصمیم ها البته به نوعی گرم کردن تنور جنگ سرد است؛ تا آنجا که دیگر نشود نام آن را جنگ سرد، خفیف یا نیابتی گذاشت؛ جنگی که روزبه روز بیشتر به ابعاد نظامی نزدیک تر می شود تا هم با سلاح فروشی و
پایگاه سازی در اقصی نقاط دنیا محملی برای حضور یا بقا بیابند و هم با شاخ و شانه کشیدن در میدان واقعی و نه مانوری، کشورهای بزدل و شیرده را بیش از پیش بدوشند. در این دوران، ایران است که باید قوی و قوی تر شود؛ قوتی که اولا ما را از ظلم پذیری دور کند و ثانیا ما را به ظلم ستیزی موفق گرداند. ایران است که به واسطه ایدئولوژی و اعتقاد به اسلام باید پناه مظلومان عالم باشد.
مسعود پیرهادی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.