«تایم» نداریم!
جواد شاملو
یک زمانی استفاده از کلمات انگلیسی بیشتر مختص واژگانی بود که یا معادل فارسی دم دست و دقیقی نداشت، یا آن کلمه از اساس به صورت انگلیسی وارد زبان ما شده بود و هنوز برای آن معادلسازیای صورت نگرفته بود. مثلا اگر گفته میشود: «شیفت کردم روی آن موضوع» یعنی موضوعم را به موضوع دیگری تغییر دادم و در ادبیات عامیانه گفته میشود: «پریدم روی آن موضوع». در اینجا شیفت کردن هرچند معادل دارد، اما پیامی که در ذهن گوینده هست احتمالا با «شیفت کردن» آسانتر منتقل میشود. یا مثلا کلمه لوکیشن به معنای یک نقطه مکانی خاص که بیشتر در ادبیات سینمایی کاربرد دارد، یک مفهوم وارداتی است. همچنین اگر این کلمه به معنای پیامی باشد که در پیامرسانها منتقل میشود و حاوی نقطه مشخصشدهای در نقشه است و استفاده از الفاظ فارسی مکان یا محل، جایگزین کاملا دلچسبی برای آن نیست. یا کلمهای مثل فیدبک، معنایی دارد که دقیقا مساوی با عکسالعمل یا واکنش نیست. برای اینجور کلمات میشود معادلسازی کرد تا وارد زبان نشوند. مثلا میتوان برای فیدبک، واژه بازخورد را جعل کرد و یا آن را یافت به عنوان معادل فیدبک معرفی کرد. به هر حال زبان انگلیسی، زبان برخی از علوم و زبان تکنولوژی است؛ طبیعی است که لغات جدیدی را همراه با علوم و تکنولوژی دیگر وارد زبانهای دیگر كرده است. زبانهای دیگر میتوانند با معادلسازی و ساخت واژگان جدید یا معادلیابی و استفاده از واژگان قدیمی به عنوان معادل واژه بیگانه جدید، از خود محافظت کنند. اما در مورد لغتی همچون «تایم» هیچ کدام اینها صادق نیست. تایم هیچ مفهوم جدیدی را نمایندگی نمیکند، بلکه بر همان مفهوم بسیار کهن زمان اشاره دارد. هیچ علم یا تکنولوژیای هم حامل آن نیست. اما شاهد رواج روزافزون آنیم، در بین عامه مردم، کسانی که بسیاریشان در رشتهای تحصیل نمیکنند که لازمه تحصیل در آن استفاده از واژگان انگلیسی باشد و همانگونه که گفتیم تایم اصلا واژهای تخصصی نیست. در میان کسانی که بسیاریشان زبان انگلیسی را در مرحله بسیار پایینی آموختهاند. چرا مردم تصمیم میگیرند به جای استفاده وقت یا زمان که همیشه در این سرزمین دال بر مفهوم زمان بوده، برای این مفهوم ساده از واژه دیگری استفاده کنند؟ «تایم» چه چیزی در خود دارد که وقت، زمان، لحظه یا ساعت ندارد؟
چند دلیل به ذهن من میرسد که نمیدانم چقدر دقیق است و شاید بیشتر از اینها هم باشد. یکی اینکه وقتی مردم میگویند تایم، گاهی اوقات اشاره به زمانی مشخص و دقیق دارند که این دقت مثلا در کلمه زمان نیست. مثلا میگویند: «اون تایمی که منتظر مترو بودم». در اینجا گوینده به چند دقیقهای که در انتظار رسیدن مترو بوده، موضوعیت خاصی بخشیده و آن را پررنگ کرده است. اگر بگوید: «وقتی منتظر مترو بودم دوستم زنگ زد.» انگار به اتفاقی که در آن وقت و زمان افتاده موضوعیت و اهمیت بخشیده و اگر بگوید: «من تایمهایی که منتظر مترو هستم را کتاب میخوانم»، اهمیت را به زمان داده و استفادهای که از زمان کرده. در جمله آخر، کتاب بهانهای است برای استفاده از یک زمان مرده. اما اگر بگوییم: «من وقتی منتظر متروام کتاب میخوانم» اهمیت بیشتر را به کتاب دادهایم. پس آیا میشود نتیجه گرفت استفاده از تایم ریشه در اهمیت یافتن زمان در دوران مدرن دارد؟ در این دوران زمانهای مرده بیشتری داریم و با اینکه زندگیهایمان سرعت گرفته، نیاز بیشتری به زمان احساس میکنیم. در ابتدا نوشتم زمان مفهومی کهن است و مفهوم کهن نیازی به واژه جدید ندارد؛ اما آیا به راستی اینچنین است و مفهوم زمان در دوران مدرن دچار تغییر و تحول نشده؟ میتوان فهمید امروز زمان برای ما اهمیت بیشتری از گذشته دارد و برایمان پررنگتر است. وقتی زمان شخصیت جدیدی میگیرد واژه نوینی هم میطلبد. از اساس گاهی که مردم از تایم استفاده میکنند، یعنی دارند اهمیت بیشتر را به آن میدهند؛ وقتی میگویند: «من تایم خوابم به هم ریخته»؛ یعنی دارند با زمان سر و کله میزنند و با آن درگیرند. این معنای آن نیست که زبان فارسی امکانات کافی برای اشاره دقیق و مستقل به زمان را ندارد؛ در همین جمله اگر گفته شود: «من ساعت خوابم به هم ریخته» تقریبا همان معنا رسانده میشود. اما نکته و دلیل بعدی استفاده از تایم همان کلی بودن این لغت و متکثر بودن واژگان فارسی برای مفهوم زمان است. گوینده فارسیزبان باید انتخاب کند کی بگوید زمان، کی بگوید وقت، کی بگوید ساعت و حتی کی از دقیقه استفاده کند. استفاده از تایم این معما را حل میکند و تقریبا جوابگوی تمام این معانی است. تایم نه آن سنگینی و کلی بودن زمان را دارد و نه دقت ساعت و دقیقه را. «وقت» هم اهمیت زمان را آن طور که باید نمیرساند. تایم گوینده را از حرف اضافهها و اشارههای پس و پیش خلاص میکند. استفاده از آنها خیلی هم سخت نیست؛ اما زبان همینقدر عنصر راحتطلبی است. زبان خصوصا در حالت محاوره به شدت میل به آسانی و سادگی دارد؛ محاوره سریع است و گوینده و شنونده نیاز دارند به سرعت پیامی را منتقل کنند.
علاوه بر اینها اصولا مردم رواج یک واژه جدید را پس نمیزنند. اینکه به جای یک واژه کهنه و قدیمی، بتوان واژه تازهای را به کار برد، برای مردم خوشایند است و میل به آشناییزدایی و نیاز به تنوع را میتوان از جمله دلایل رواج واژهای همچون تایم دانست. همچنین دلیل این مسئله را میتوان در شوق و اشتیاق فراوان ایرانیها به تجدد، به روز بودن و پیوستن به مدرنیته نیز جست وجو کرد. جماعت ایرانی اینقدر که به روز بودن را دوست دارند، طرفدار سنت خود نیستند. نه تنها تایم، بلکه بسیاری بدشان نمیآید تمام زبان انگلیسی را جایگزین فارسی کنند. این یکی از بیماریهای فرهنگ ایرانی است که از سنت خود منقطع است و دوست دارد خود را با تمام وجود تسلیم فرهنگ «جدید و به روز» گرداند و «سرتاپا غربی شود». این بیماری، خود یکی از زمینههای بیماری خطرناک و مهلک غربزدگی است. غربزدگی و بیگانهدوستی که در مواقعی تبدیل به بیگانهپرستی نیز میشود ریشه در ناامیدی و دل کندن انسان ایرانی از سنت خود دارد. سنتی که انسان ایرانی طعم خوش ادبیات آن را نچشیده، با موسیقی آن آشنایی کافی ندارد، زبان نقاشی آن را نمیفهمد و با معماری روحانگیز آن ارتباط برقرار نمیکند. ما از سنت خود تنها کمی آداب و رسوم به ارث بردهایم؛ که البته همان هم غنیمت است.
اینکه مردم برای اشاره به مفهوم زمان از «تایم» استفاده کنند یک زنگ خطر است. یک تجاوز از خط قرمزها است و یک رخنه است در سد زبان. آنکه باید برای زبان فارسی دل بسوزاند، خود مردماند. کسی که روی خاک و سرزمین و فرهنگ خود غیرتی ندارد که از اساس طرف صحبت ما نیست؛ اما اگر به اینکه در طول هشت سال جنگ جوانان این سرزمین به یاری خدا و اهل بیت علیهم السلام اجازه اشغال وجبی از خاک مملکت را به بیگانگان ندادند، افتخار میکنیم؛ اگر اینکه کشورمان بر روی معادن ارزشمند بنا شده برایمان دلگرمکننده است باید بدانیم زبان هم مرز است و زبان میراث ملی است. هر کلمه زبان فارسی، یک سنگ قیمتی است؛ یک کوه نور و یک دریای نور است؛ با دست خودمان این الماسها را دور نریزیم و سرزمین فرهنگی و زبانی خود را رها نکنیم.
جواد شاملو , زبان فارسی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.