بایستههای دعوت کاربران به سکوهای وطنی
جواد شاملو
در میان هجمه دشمنانی آنهمه عنود از بستر شبکههای اجتماعی نه تنها برای نشر اخبار دروغ و رواج ناامیدی و نفرت در جامعه، که حتی برای آموزش انواع روشهای خشونتورزی شهری، جنگاوری و تروریسم استفاده میکنند؛ دغدغههای امنیتی کاملا قابل فهماند. یکی از روشهای عمامهپرانی میگوید، یکی از روشهای مأمورکشی، یکی از ضبط سلاح، یکی از نمایش اسلحههای ضبط شده، یکی از چگونگی برخورد با اقشار مثلا نظامی یا انتظامی در ادارات دولتی برای تحت فشار گذاشتن این گروه و انواع محتواهای مخرب و تأسفآور دیگر. وقتی دشمن از پلتفرمها یا سکوهای جهانی خود برای جهانگشایی استفاده میکند و وقتی به جای دفاع از حقوق بشر، در پلتفرمهایش فضایی شبیه دارک وب و دیپ وب پدید میآورد که فقط مانده قاچاق انسان و اسلحه در آن صورت بگیرد، وقوع واکنشهای امنیتی تند چندان هم غیرقابل پیشبینی نیست. اما هرچه دغدغههای امنیتی قابل درک است، دغدغههای مردم نیز ساده و فهمیدنی است.
مروری بر جایگاه اینترنت برای آدمهای امروز
فضای مجازی برای مردم، مایه تفریح و سرگرمیای اعتیادآور است. سرگرمی و اعتیادی که ما آن را بیاندازه منفی و محتاج مدیریت و فرهنگسازی میدانیم؛ اما با پدیدهای که هست نمیتوان تنها بر مبنای بایدها رفتار کرد. اینکه شبکههای اجتماعی یا سریالهای انبوه و مصرفگرایانه نتفلیکس و اچبیاو یا ویدئوگیمهای مختلف ماهیتا پدیدههای خوب، بد یا خنثی هستند، بحث دیگری است و رشته دیگری. اما ما با واقعیت موجود طرفیم و در این واقعیت، نمیتوانیم و نباید مردم را بیازاریم. نوجوان ما به کالآفدیوتی و کلشآف کلنز اعتیاد دارد و به آن محتاج است؛ این را نمیتواند به اجبار و حتی به پشتوانه دغدغههای امنیتی از او گرفت. از این گذشته، شبکههای اجتماعی محملی برای مقوله بسیار مهم ارتباط هستند که یکی از مهمترین شئون حیات بشری است. این ارتباط و رد و بدل اطلاعات، باید امن باشد. همچنین منفعت اقتصادی قشری از مردم با آنها گره خورده است.
اعتیاد، اعتماد، اقتصاد
برای پیادهسازی سیاستها و راهکارهای امنیتی، باید این چند مؤلفه و احیانا مؤلفههای دیگر را در نظر داشت. مبارزه با اعتیاد به اینترنت، روی اعصاب مردم رفتن است. فیلترینگ و جبر آنها به استفاده از پلتفرمهای داخلی، اعتماد آنها را از بین میبرد و فیلترینگ بدون زمینهسازی، برنامهریزی و بسترسازی پیشینی، ضربه سختی به اقتصاد مردم است.
دغدغههای امنیتی محترم؛ اما آرمانگرایی امنیتی به نارضایتی دامن خواهد زد. برای مثال ادامه فیلترینگ سکویی مانند واتساپ بیانگر آرمانگرایی امنیتی است. واتساپ به نسبت باقی سکوها، مخاطرات امنیتی کمتری دارد چراکه ساختار آن اساسا به عنوان یک رسانه ساخته نشده است. در آن افراد نمیتوانند یک صفحه شخصی داشته باشند که در آن صفحه با هویت فردی مشخص، مطالب خود را انتشار دهند. همچنین کانال و گروههای پرجمعیت شخصی ندارد و با اینکه میتوان با روشهایی این پدیدهها را در آن شبیهسازی کرد؛ استفاده غالب مردم از آن به عنوان ابزاری ارتباطی و حتی کمتر اطلاعاتی است. کسبوکار و روابط روزمره و تماسهای تصویری با آشنایان دور بیشتر استفاده مردم از سکو را تشکیل میدهند و کوچ اجباری آنان به سکوی وطنی، نه ممکن است و نه رواست. کمااینکه مسدودیت کنونی آن هم سبد تلگرام را پروارتر کرده است.
چه باید کرد…
ما برای کوچ پایدار و همراه با رضایت مردم به سمت سکوهای ایرانی، نیازمند کار قوی و تمیز هستیم؛ از جنس کاری که صاحبان و مؤسسان کسبوکارهایی همچون اسنپ و دیجیکالا و دیوار و بلد انجام دادند. تنها و تنها رقابت کسبوکاری است که میتواند یک محصول مناسب به مردم ارائه کند. در این مسیر بهترین تبلیغ، ایجاد منفعت برای کاربر است. فعالیتهای سودآور و مبتنی بر دانش و تجربه تخصصی باید در ساخت پیامرسانها نیز آغاز شوند و محصولاتی به دست مردم برسد که کارآمد و قابل اعتماد باشد. این قابل اعتماد بودن یک جنبه بیرونی دارد و یک جنبه درونی. یعنی از یک جهت باید جلوی سوءاستفادههای آماری، اطلاعاتی و تبلیغاتی دشمن را بگیرد و از سوی دیگر باید آزادی و رواداری داخلی را به همراه داشته باشد. اینکه کانال سردبیر اسبق روزنامه کیهان به دلیل حرفهایی که بسیاری از ما هم غلطشان میدانیم بسته شود، یعنی تضمین شکست پروژه دعوت مردم به سکوهای داخلی. چندی پیش یک تحلیلگر و فعال رسانهای و سیاسی لندننشین اما انساندوست و وطنگرا که در حوادث اخیر نیز یگانه تبیینگر واقعی میدان بود؛ میگفت برنامههایش که سرشار از بدوبیراه به غرب و آمریکاست در یوتیوب اجازه پخش دارد و حتی برایش درآمد دارد؛ اما همین برنامه که مهمانش آقای احمدینژاد بوده از آپارات، احتمالا به دستور ساترا حذف میشود. طرفداران صیانت، زیاد از تأکید رهبر گرامی انقلاب بر شبکه ملی اطلاعات سخن میگویند؛ اما آیا این دوستان میتوانند همچون ایشان، روادارانه و هوشمندانه حکمرانی کنند؟
در راستای همین امنیت و آزادی که همچون دو کفه ترازو باید در پلتفرمها وجود داشته باشند؛ افراد پرمخاطب که رسانهای جمعی به حساب میآیند، باید محدود و زیر نظر باشند و در همین حال مردم عادی در مکالمات فردی، کاملا آزاد. حریم خصوصی باید خط قرمز یک سکوی ارتباطی باشد چراکه خط قرمز کاربران است. همچنین مردم عادی در مکالمات اجتماعی و غیرفردی (مثل کامنت گذاشتن) هم باید آزادی بسیار بیشتری از صاحبان رسانههای جمعی (افراد یا حسابهای پرمخاطب) و طبعا آزادی محدودتری از مکالمات شخصی داشته باشند.
همچنین در ساخت سکوهای وطنی، باید به ماهیت و دستهبندی سکوها توجه داشت. یک دسته از پلتفرمها کاربردیاند؛ مثل تاکسیهای اینترنتی یا فروشگاههای دیجیتال یا سکوهای مسیریاب. دستهای دیگر پیامرسانها هستند و دسته آخر، شبکههای اجتماعی. دو قسم اول از پلتفرمها را میتوان فقط ناظر به داخل ساخت. اما شبکه اجتماعی بومی، به این معنا که فقط ایرانیها داخل آن باشند وجود ندارد. میتوان شبکه اجتماعی ایرانی داشت؛ اما بومی بودن به معنای محدود به جغرافیای ایران بودن با ساختار شبکه اجتماعی ناهمخوان است و طبعا نمیتواند یا اینستاگرام و یوتیوبی که کاربران میلیاردی دارند رقابت کند. در ساخت سکوهای داخلی شبکههای اجتماعی باید جهانی و حداقل منطقهای اندیشید. آنانی که رؤیای اینترنت ملی سفت و سخت چین را دارند؛ همت ساخت تیکتاک و ویچت را هم دارند؟ همچنین ساخت شبکه اجتماعی، به رواداری نیاز دارد؛ حتی اگر به غلط محدود به مرزهای جغرافیایی کشور باشد.
دم سیمای ملی، گرم!
در نهایت نسخه مطلوب برای مبارزه تبلیغاتی با دشمن، جهاد تبیین است. جهاد تبیین هم با فیلترینگ گسترده، از بیخ و بن منتفی میشود! جهاد تبیین مثل گزارش اخیر صداوسیما است که پروژه اعتصابات شبکههای معاند را تقریبا خنثی کرد و نه تنها یک دفاع خوب، که یک حمله متقابل کاری هم بود. صداوسیما با هوشمندی، نشان داد خدا دشمنان را در دریای حمق مغروق ساخته. یک ویدئو از کوچهای بینام که معلوم نیست کجاست به صرف ادعای یک گوینده صد در صد مجهول، انتشار مییابد؛ حتی اگر پشت قضیه بچههای تلویزیون ایران باشند؛ ایول!
جواد شاملو , شبکه های اجتماعی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.