ایران در سامرای تاریخ - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 73613
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 12 مهر 1401 - 6:49 |
ما انتقاد داریم ،اما دشمن بداند اگر تبرش را به تنه اصلی نظام نزدیک کند، کارد به استخوان ما می‌رسد

ایران در سامرای تاریخ

ما ساکن سامراییم. سامرای تاریخ. ساکن شهری که در حصار دشمن است.
ایران در سامرای تاریخ

جواد شاملو
ما ساکن سامراییم. سامرای تاریخ. ساکن شهری که در حصار دشمن است.
 امام عسکری را دشمن منزوی می‌خواست ایران اسلامی را هم همین‌طور. ما در این خفقان جهانی در حصار رسانه‌هاییم. اگر محاصره رسانه‌ای و تیرباران بی‌امان نبود، کجا یک تأثر، یک مطالبه و یک اعتراض به این خشونت افسارگسیخته تبدیل می‌شد؟ یک مرور بر قضیه جورج فلوید داشته باشیم. سیاه‌پوستی، زیر زانوهای یک پلیس، به شیوه قتل صبر کشته شد. فیلم این قتل به طور کامل پخش شد و مسلم بود که پلیس یک شهروند را به وسیله شکنجه کشته است. اعتراضات شکل گرفت اما غالبا بدون خشونت؛ همان اعتراض بدون خشونت هم شدیدا سرکوب شد. خشونتی هم اگر بود مربوط به قشر سیاه‌پوست جامعه آمریکا بود، قشری تبعیض‌دیده که روش اعتراضش اساسا خشن است و چند دهه پیش هم بعد از قتل مارتین لوتر کینگ مشابه همین رفتار را نشان داده بود. بعد از چند روز هم اعتراضات جمع شد. بیاییم به ایران. شهروندی به طور مشکوک از دنیا رفته. کسی نمی‌داند پلیس او را کشته یا نه، به عمد یا به سهو، با اذیت یا بی‌اذیت. مرگ او را با پلیس بی‌ارتباط نمی‌کنیم و حاکمیت هم خود را پیگیر این حادثه تلخ نشان می‌دهد. مهسا جوان بود، حاشیه‌نشینی کردتبار بود و در اداره پلیس هم رفتاری مظلومانه داشت. مگر می‌شود دل آدم نسوزد؟ اعتراض صورت می‌گیرد اما بلافاصله تبدیل می‌شود به یک خشونت کور. خشونت آن‌قدر زیاد می‌شود که وقتی در شهرهای مرزی تحرکات نظامی تروریستی صورت می‌گیرد، برای افکار عمومی این فاز نظامی در ادامه همان تحرکات باشد. اگر اعتراضات خشن و خونین باشد، پیوست تروریستی در مرزها را نمی‌توان در امتداد آن اعتراضات نشان داد. اعتراضات به سرعت توسط رسانه‌ها هدف‌گذاری می‌شود: براندازی نظام! چه ارتباطی بین یک مرگ مشکوک با براندازی یک نظام وجود دارد؟ بعد بعضی‌ها می‌گویند آمریکا قاتل فلوید را چنین کرد و چنان کرد. چرا نکند؟ چه تهدید امنیتی‌ای برای رژیم ایالات متحده مطرح بود؟ چه کسی از اعتراضات قصد براندازی رژیم را داشت؟ چند نفر از سلبریتی‌ها با سینمای هالیوود قهر کردند؟ چند نفر از نیروهای امنیتی آمریکا توسط معترضان کشته شدند؟ راستی قاتل فلوید را کشتند؟ نه! او به چند سال حبس محکوم شد. اعدام برای شخص قاتل مسلم و قطعی فلوید روا نبود، آن وقت برای نظامی که یک شخص در آن شائبه مقتول بودن توسط یکی از نهادهای حکومت را دارد، براندازی رواست؟ راستی آیا در آمریکا هم پسر یک عضو سازمان تروریستی همچون مجاهدین خلق می‌تواند در یک برنامه پربیننده همچون عصر جدید اجرا کند و مطرح شود تا چندی بعد سرود اعتراضات براندازانه را بخواند و در آن بخواند: برای آزادی… برای آزادی. اگر آزادی نبود، چرا به خودت اجازه دادی از بسترهای حکومت دیکتاتور استفاده کنی و مطرح شوی و چرا در همان بستر، دم از آزادی نزدی؟ نه. ما با آمریکا، این طاغوت بزرگ، این کاخ ابلیس که منفور تمام حرکت‌های بشردوستانه و انقلابی در گوشه گوشه عالم است، یکی نیستیم. 
این ماییم که در حصار رسانه‌هاییم. این ماییم که در سامرای انزواییم و همزمان بزرگ‌ترین نهضت شیعی و استکبارستیزانه جهان را پیش می‌بریم؛اما این خصیصه مکتب اهل بیت است که در آن مقتدرها مظلوم‌اند. 
حضرت آقا در جمع دانشجویان افسری ملت ایران را به سرورش آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام تشبیه کرد، اما امام حسن عسکری هم در اوج غربت سامرا، بزرگ‌ترین تشکیلات شیعه را رهبری می‌کرد. این امام آن اندازه اقتدار داشت که حکومت تنها تا بیست و هشت سالگی‌اش به او اجازه حیات داد. امام عسکری علیه‌السلام هیبتی ویژه در چهره داشت، دشمن هرچه او را محدود می‌کرد، از پس این هیبت بر نمی‌آمد. وقتی در کوچه‌ها راه می‌ رفت، مردم برای تماشایش جمع می‌شدند. این هیبت در آل هاشمیون موروثی است. معتقدم دشمن هم برای لحظاتی محو هیبت چهره سیدعلی می‌شود. 
ما انتقاد داریم و نسبت به بسیاری از رویه‌ها نگرانیم و دائما در حال انتقاد و گوشزد و خون دل خوردن؛ اما دشمن بداند، تبرش را به تنه اصلی نظام نزدیک کند، کارد به استخوان ما می‌رسد. ما هنوز داغدار حاج قاسمیم. هرکه می‌خواهد بداند در صورت تعرض به اصل جمهوری اسلامی چه چیزی انتظارش را می‌کشد، این عبارات را در اینترنت جست‌وجو کند: والله والله والله، سخنرانی حاج‌قاسم. 
امام زمان! در آستانه شهادت پدر مقتدر و مظلوم شماییم. مظلومیت همواره آن روی دیگر سکه اقتدار شیعی است؛ اما شما که بیایید، دیگر اقتدار است و اقتدار است و اقتدار. نصر است و نصر است و نصر. نصرت است و نصرت است و نصرت.
 ای زاده سامرا! تو را به حق پدرت، بیا فرزندانت را در آغوش بگیر. آقا! لحظه نماز خواندن بر پیکر پدرت را خاطر داری. بیا و خود، امام جماعت این عالم شو.

|
برچسب ها
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای ایران در سامرای تاریخ بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.