از غدیر تا غارات
جواد شاملو
حاجقاسم سلیمانی کتاب الغارات رایک مقتل کامل نامیده و سپس همه را توصیه به خواندن آن کرده است. در الغارات نه امیرالمؤمنین علیه السلام و نه هیچ امام دیگری کشته نمیشود اما باز هم اطلاق عنوان مقتل برای آن بسیار بجاست. حاجقاسم توضیحی درباره جمله زیبایش نمیدهد اما با خواندن کتاب معنای جمله کاملا واضح میگردد. الغارات کتابی است در مورد دورهای از خلافت حضرت امیر که در آن حضرت بارها از دست مردم مرگ خودش را طلب میکند. اینکه مردم امامی را به قتل برسانند با اینکه کاری کنند او مرگ خودش را از خداوند به التماس بخواهد چندان فرقی نمیکند و اگر هم فرقی کند، دومی سختتر و سنگینتر و برای دوستدار مولا، ناگوارتر است. الغارات کتابی است در شرح جمله حضرت که فرمود «لا رأی لمن لا یطاع». داستان بر زمین ماندن مداوم سخن کسی است که پیروز بودن و فاتح بودن در ذات اوست اگر که تنها پای خودش در میان باشد و اگر ظاهرا شکست میخورد و به اهدافی که برای جامعه در نظر داشت نمیرسد به آن دلیل است که مردم با او همراه نیستند. آن علی که فاتح بدر و خیبر و خندق بود بار دیگر در دو سال پایانی خلافت همچون کوچههای بنیهاشم دستش بسته است. دوران خلافت حضرت خصوصا دو سال پایانی و پس از غائله نهروان، گودال قتلگاه روح امیرالمؤمنین است. در زیارت معصومین میخوانیم: «اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَكَ وَ اتَّهَمُوا نَبِيَّكَ وَ جَحَدُوا بِآيَاتِكَ وَ سَخِرُوا بِإِمَامِكَ وَحَمَلُوا النَّاسَ عَلَى أَكْتَافِ آلِ مُحَمَّد». برای آنکه معنی این عبارات را درک کنیم به شدت محتاجیم به خواندن الغارات. با خواندن این کتاب کاملا درک میکنیم که اینکه مردم بارشان روی دوش امام باشد یعنی چه. در این دوران امام زیر بار اتهام است. از یک سو اتهام به خونریزی و بیرحم بودن با مسلمین و از سوی دیگر اتهام به نرمخویی و ناتوانی در اداره حکومت و ایجاد تفرقه در مردم. گروهی او را به حکمیت مجبور میسازند و سپس همان گروه او را بازخواست میکنند. گروهی ابوموسی اشعری را به عنوان حکم به امام غالب میکنند در حالی که نظر امام بر عبدالله بن عباس بود اما در نتیجه حکمیت امام را مقصر میدانند. دوره غارات، که اشاره به غارتهای متعدد معاویه از حکومت امیرالمومنین دارد، دوره عدم فرمانبرداری مردم از امام است. ریشه این گردنکشی به صفین باز میگردد. این نکتهای است که حاجآقای پناهیان در مقدمهای که بر ترجمه این کتاب نوشته مورد اشاره قرار میدهد. در جنگ صفین سپاه امام در حال پیروز شدن بود. اما افرادی منافقسیرت همچون اشعثبن قیس ابتدا جنگ را متوقف ساختند و افرادی جاهل گول قرآنهای بر سر نیزه را خوردند و از مرتضی علی مقدستر شدند و حکمیت را بر او تحمیل کردند و اینگونه برای رأی و نظر خود محلی از اعراب یافتند و از آن پس رابطه آنها با حضرت عوض شد. آنها فهمیدند علی علیه السلام با آنان با قاهریت و جباریت رفتار نمیکند. حضرت خود در خطبهای میفرمایند: «دیگر راهی جز شمشیرم برای به راه آوردن شما باقی نمانده، یقینا چیزی که شما را به راه میآورد میشناسم ولی نمیخواهم با شما آنگونه رفتار کنم…»
برای دریافتن غربت امیرالمؤمنین در این دوران، میتوانیم این صحنه را در خیال خود مجسم کنیم. صحنهای که حضرت در خطبهای اینگونه به آن اشاره میکنند: «برای شما سخن حکمتآمیز میگویم و موعظه نیکو میکنم و به جهاد با دشمن ستمکار ترغیب مینمایم اما هنوز صحبتم تمام نشده است که میبینم متفرق شدهاید!»
الغارات نوشته ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی از علمای دوران غیبت صغری است. ویژگی این کتاب آن است که دورانی کمتر شنیده شده را روایت میکند. وقتی از تاریخ حکومت امیرالمومنین سخن میگوییم معمولا جنگهای جمل، صفین و نهروان به یادمان میآیند حال آنکه بخش مهمی از حکومت حضرت پس از نهروان آغاز میشود. در این بخش آنچه تبلور فراوان دارد، نقش مردم در حکومت و اهمیت نوع رابطهای است که آنان با امام برقرار میکنند. منظور الغارات در عنوان کتاب، غارتهای معاویه است اما غارت بزرگتری هم در این کتاب به چشم میخورد. آنچه مردم تحت حکومت امام علیهالسلام را غارتزده میکند؛ غارتی است که سالها پیش در مدینه و در سقیفه بنیساعده رخ داد. ریشه تمام نافرمانیهایی که مردم نسبت به حضرت روا میدارند این است او را ولی نمیبینند؛ خلیفهای میبینند که خلافتش در امتداد خلافت عثمان است. حق خلافتی که رسول الله
از جانب خدا به امام عطا کرده بود غارت شد و مردم غیرت نورزیدند؛ پس از عثمان و بر اثر شدت رنجی که در حکومت او کشیده بودند به امیرالمومنین پناه آوردند؛ اینچنین بیعتی چگونه میتواند فرمانبرداری کامل در خود داشته باشد؟ آن هم فرمانبرداری از کسی که مرد میدان است و اشجع الناس. ریشه بیغیرتی مردم در برابر غارات معاویه، بیغیرتی آنان در برابر غارت غدیر بود.
کتاب ترجمه الغارات توسط انتشارات بیان معنوی به چاپ رسیده است. این ترجمه با به روزسازی ادبیات کتاب و همچنین تلخیص آن همراه است. خواندن یک کتاب تاریخی مهم و پایهای با شکل و شمایل امروزی و دلپسند از بخت خوب نسل ما در این روزگار است. خواندن کتابهای پایهای فهم ما را از دین عمیق میکند. باعث میشود ببینیم که نوع حکومتداری حضرت امیر تا چه اندازه پیچیده بوده است و فهم آن برای دانش و درک محدود ما تا چه اندازه سخت است. بعد از خواندن کتابهایی چنین تحلیلهایمان چه از امروز و چه از تاریخ واقعبینانهتر میشود. انتشار کتابهای تاریخی با شکل و شمایلی غیر از چاپهای زیبا اما سنگین و تخصصی بیروتی و با ادبیاتی سادهتر و قابل فهمتر، باعث میشود نسل امروزی و مخاطب عام از این کتابها نترسند و آنها را دست بگیرند. اما این کتابها هرچقدر که شفاف و روشنگرند، میتوانند شبههزا و سؤالآفرین نیز باشند و خواندن آنها باید با منظومهای از اطلاعات تاریخی و معارفی همراه باشد. این مهم است که مخاطب عام و غیر حوزوی، اینگونه کتابها را به عنوان یگانه منبع و دریچه شناخت اهل بیت و تاریخ آنان در نظر نگیرد.
جواد شاملو , کتاب ترجمه الغارات
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.