پتک روانشناسی - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 62426
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ - ۷:۰۳ |
چرا تأکید روانشناسان موفقیت بر حال خوب دائمی یک تجویز غیرانسانی است؟

پتک روانشناسی

از ابتدای خلقت بشر تاکنون فیلسوفان و اندیشمندان بزرگی درباره انسان و حالات درونی‌اش سخن گفته‌اند.
پتک روانشناسی

عطیه نجارچی
از ابتدای خلقت بشر تاکنون فیلسوفان و اندیشمندان بزرگی درباره انسان و حالات درونی‌اش سخن گفته‌اند.
تمام اندیشمندان دنیا انسان را صاحب احساسات چندگانه‌ای می‌دانند که بنا به شرایط و اقتضائات هرکدام از این احساسات برای نجات بشر به کمک او می‌آیند.
روانشناسان و فیلسوفان معاصر هم انسان را واجد انواع مختلفی از احساسات می‌دانند که معروف‌ترین آن‌ها نظریه چرخه احساسات پلاچیک است.
خداوند در قرآن هم بارها درباره عواطف و احساسات صحبت به میان آورده. مثلا درآیات مربوط به داستان مادر حضرت موسی، خداوند می‌فرمایند «اگر ما دل او(مادر موسی) را محکم نمی‌کردیم نزدیک بود (از شدت اضطراب یا ترس) راز خود را آشکار کند».
یا در داستان حضرت یوسف خداوند از ترس یا اضطراب ایشان هنگامی‌که زلیخا او را به خلوت می‌خواند سخن می‌گوید.
درباره سایر احساسات مانند شادی و اعتماد و ترس و غم و خشم و…. هم در قرآن به‌کرات یاد شده.
رابرت پلاچیک استاد روانشناسی دانشگاه فلوریدا و معروف به پدر نظریه هیجان‌ها، احساسات را به هشت دسته‌ «خشم، ترس، غم، تنفر، تعجب، پیش‌بینی، اعتماد و شادی» تقسیم می‌کند و معتقد است هرکدام از این احساسات برای بقای بشر لازم و ضروری است.
روانشناسی زرد اما با رویکرد «حال خوب خودت را بساز» و تأکید بر این گزاره که مسئولیت اصلی انسان در زندگی خوشحال بودن و لذت بردن است، مخاطب خود را از بیشتر احساساتی که برای زندگی‌اش ضروری است دور کرده و به او القا می‌کند که فقط باید خوشحال باشد. مثلا یک انسان در حالت معمولی از مرگ عزیزانش باید دچار غم شود و مراحل سوگ را سپری کند و این ابداً با آنچه روانشناسی زرد بدان تأکید دارد همخوانی ندارد.
روانشناسان زرد که غالباً مروج کسب موفقیت‌های کپسولی، مثل یک‌شبه پولدار شدن، توسعه‌ فردی، تغییر ناخودآگاه و فنگ‌شویی از طریق برگزاری کلاس‌ها و دوره‌های بسیار گران‌قیمت هستند درواقع با استفاده از تکنیک‌های اقناعی در تبلیغات خود، یک پروپاگاندای رسانه‌ای ایجاد کرده و درنهایت با خالی کردن جیب مخاطبان خود و نمایش ثروت حاصل‌شده از همین طریق، به سایر مخاطبان اثبات می‌کنند که موفقیت به همین آسانی‌ است که می‌بینید.
آن‌ها با استفاده از تکنیک اقناعی «تکرار» و «بزرگ‌نمایی» در مخاطبان خود نسبت به حقیقت خطای ادراکی و شناختی ایجاد می‌کنند و به او این‌طور وانمود می‌کنند که موفقیت همان نقطه‌ای است که ما به آنجا رسیده‌ایم.
تکنیک دیگری که روانشناسان زرد برای فریب مخاطبان خود استفاده می‌کنند تکنیک «یک حقیقت و چند دروغ» می‌باشد. این تکنیک را می‌توان در بسیاری از شبکه‌های رسانه‌ای که علیه کشورها و حکومت‌ها ایجاد می‌شود دید. مثلا شبکه بی‌بی‌سی به‌خوبی از این تکنیک برای ایجاد خطای ادراکی در مخاطبین خود بهره می‌برد به این شکل که با اعلام یک خبر واقعی و ارائه تحلیل صادقانه از آن خبر، چند خبر فیک یا خبرهایی با تیترهای دوپهلو منتشر می‌کند که ضمن ارائه تحلیل نادرست، ذهن مخاطب خود را هم از این طریق به تسخیر خود درمی‌آورد.
به این نمونه توجه کنید: 
تصادف یک دستگاه اتوبوس با یک کامیون در محور اراک_قم چهل کشته و زخمی به‌جای گذاشت.
اما اصل خبر چه بوده؟ 
در محور اراک_قم یک دستگاه اتوبوس با یک کامیون برخورد کرده و در پی آن‌یک نفر از سرنشینان اتوبوس به خاطر نبستن کمربند ایمنی کشته‌شده و ۳۹نفر هم جراحت سطحی برداشته‌اند.
همان‌طور که واضح است سبک اول این خبر ذهن را مشوش و دل را نگران می‌کند درحالی‌که اصل خبر تشویش و نگرانی کمتری در پیش دارد.
روانشناسی زرد هم دقیقا با ایجاد یک پروپاگاندای غیرواقعی می‌خواهد آنچه از ثروت و شادی، خود بدان رسیده را تبلیغ کند درحالی‌که قبلا اثبات کردیم انسان برای تکامل و بقا به‌طور طبیعی در زندگی با همه‌ عواطف و احساسات باید روبه‌رو شود و این گزاره که انسان همیشه باید درحال تجربه‌ شادی و لذت باشد به‌هیچ‌عنوان پذیرفته و قابل‌قبول نیست.
روانشناسان زرد از این تکنیک حتی برای جذب مخاطبان مذهبی و نیمه‌مذهبی خود هم بهره می‌برند. مثلا آن‌ها در کلاس‌ها و دوره‌هایشان به این افراد می گویند
 خداوند هم هیچ‌گاه راضی به غم و نگرانی و اضطراب انسان نیست، این در حالی است که گرامی‌ترین انسان‌ها در نزد خداوند(انبیاء، ائمه و …) در طول تاریخ بشر همواره در رنج و سختی بوده‌اند.
اما بزرگ‌ترین تفاوتی که روانشناسی زرد با روانشناسی حقیقی دارد این است که در علم روانشناسی هیچ انسان معقولی حق ندارد برای رسیدن به خواسته‌اش، به خود یا دیگر انسان‌ها آسیب بزند همین امر باعث می‌شود انسان‌ها راه رسیدن خود به کمال و آرامش را در احترام به احساسات، آسیب‌نزدن و کمک‌رساندن به دیگران بدانند و معتقدند اگر احساس انسان‌های اطرافمان درک شود حال ما نیز خوب می‌شود، اما در روانشناسی زرد تمرکز و تأکید فقط بر خود است. تلاش این است که اگر حال خودمان خوب شود بر همه‌چیز تقدم دارد.
این تفکر می‌تواند آن‌قدر خطرناک باشد که فرد را دچار خودشیفتگی یا اصطلاحاً نارسیسیم کند.

نویسنده : عطیه نجارچی |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.