«نه» بزرگ به حماقت آمریکا - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 27686
  پرینتخانه » بین الملل, سیاسی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۰۱ شهریور ۱۳۹۹ - ۷:۳۳ |
واکاوی دومین اقدام آمریکا در شورای امنیت؛

«نه» بزرگ به حماقت آمریکا

همه تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌های یک هفته گذشته در مورد اقدام آمریکا، واکنش اروپا و همچنین روسیه و چین در مورد دومین اقدام آمریکا در شورای امنیت علیه ایران مو به مو درست از آب در آمد. 
«نه» بزرگ به حماقت آمریکا

معصومه پورصادقی-دبیر گروه سیاسی
همه تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌های یک هفته گذشته در مورد اقدام آمریکا، واکنش اروپا و همچنین روسیه و چین در مورد دومین اقدام آمریکا در شورای امنیت علیه ایران مو به مو درست از آب در آمد. 
وقتی مایک پومپئو در روز پنج شنبه با انتشار چندین توییت، بازی در فضای رسانه‌ای برای آغاز فرآیند فعال سازی «مکانیسم ماشه» و به دنبال آن «اسنپ بک» را آغاز کرد، کاملا روشن شد که بعد از آن «پلیس و جورج فلوید»، که آمریکا را شوراند و هنوز هم‌ کم و بیش ترکش‌هایش ادامه دارد، حالا یکی زانویش را بر گلوی برجام نهاده تا نفسش را ببرد و همین کافی بود تا چیزی فراتر از وتو در تاریخ شورای امنیت اتفاق بیفتد. 
شورای امنیت و دارندگان حق وتو و ساختار بین‌المللی تاکنون چنین تجربه‌ای را به خود ندیده است. 
در شورای امنیت تاکنون سه حالت متصور و عادی برای پیشبرد امور مربوط به صلح و امنیت بین‌المللی معمولا وجود داشته است: 
_ یا همه اعضای دائم موافق بودند و قطعنامه‌ای در شورا، تصویب می‌شد.
_ یا یکی از اعضای دائم مخالف بود و وتو‌ می‌کرد. 
_ و گاهی هم مخالفت‌های ظاهری، معامله‌ها و توافق‌های پشت پرده‌ای را بین  پنج قدرت دائم این شورا شکل می‌داد که با وجود عدم مواضع مشترک بین آن‌ها، در نهایت قطعنامه‌ای تصویب می‌شد و هر کشوری سهم خود را از کیکی که پخت و پز کرده بودند بر می‌داشت.
ارمغان این سه حالت یا جنگ بوده و ویرانی و یا صلحی معامله شده و عموما ناپایدار و یا تحریم بوده و محاصره و فشارهای ظالمانه و غیرانسانی بر کشورهایی که نمی‌خواستند موضوع معامله قدرت‌های بزرگ باشند. 
واقعیت امروز جامعه بین‌المللی و رژیم‌های ساخته و پرداخته شده بعد از جنگ جهانی دوم همین است که تنها گوشه‌ای از آن را پنج شنبه شب ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ در نیویورکجهان شاهد آن بود. ساختاری که تحت تأثیر جنگ سرد شکل گرفت و به مرور تقویت و مستحکم شد و در کوران بحران‌های مختلف ناشی از رقابت ابرقدرت‌های آن دوران و قدرت‌های منطقه‌ای، آزمون و خطاهای زیادی را پشت سر گذاشته که امروز شاهد آن هستیم. 
نه جهان فارغ از جنگ و خونریزی شده ، نه توسعه‌ای متوازن در میان کشورها شکل گرفته و نه ثروت به صورت برابر توزیع شده است. 
جهان همان جهان است اما با رنگ و لعاب جدید و بزک‌هایی که به لطف فناوری‌های جدید، دست ما انسان‌ها را باز گذاشته است که به هر کارمان، هر جلایی می‌خواهیم بدهیم. 
جهانی غیردموکراتیک برخاسته از همسویی و یا تضاد منافع قدرت‌های بزرگ و شاید تا حدودی منافع و مصالح قدرت‌هایی که در اردوگاه یکی از این قدرت‌ها قرار می‌گیرند. 
دولت ترامپ در دومین گام خود علیه ایران در شورای امنیت دست به ریسک و قمار بزرگی زده است. با این‌که حتی نزدیک‌ترین متحدین و دوستان دیروز ترامپ مصرا بر این باور بودند که درخواست آمریکا برای فعال سازی مکانیسم ماشه از نظر حقوقی هیچ جایگاهی ندارد و شکست خواهد خورد اما، وزیر خارجه این کشور لجوجانه بر موضع خود اصرار و در نهایت درخواست خود برای این موضوع را به شورای امنیت داد.
نامه‌ای که دقیقا مطابق با چیزی نوشته شده است که در برجام آمده است. در این نامه (در واقع همان notification که در برجام اشاره شده است) آمریکا هیچ درخواستی از شورای امنیت ندارد و صرفا اعلام کرده است که ایران به تعهدات خود ذیل برجام پایبند (non-performance) نبوده است. 
همین یک جمله دقیقا همان چیزی است که اختیار را به ۶ قدرت طرف مذاکره برجام برای فعال سازی مکانیسم ماشه می‌دهد و هیچ چیز دیگری لازم نیست. این ابلاغیه نیازمند هیچ‌گونه اسناد و ادله‌ای برای اثبات نیست. در عرف رایج، notification ساده ترین و معمولی ترین اعلامی است که می‌توان تهیه و صادر کرد. 
صرفا یک درخواست و طرح یک ادعا با هدفاطلاع رسانی یک موضوع. اما نکته مهم و حقوقی مسئله این است که صدور این ابلاغیه صرفا در اختیار کشورهایی است که در قطعنامه ۲۲۳۱ (ماده ۱۰) از آن‌ها به‌عنوان «مشارکت کنندگان برجام» (JCPOA participants) نام برده شده است: ایران، روسیه، چین، آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان. واژه ای که عبارت کامل آن یعنی  JCPOA participants سه بار در قطعنامه ۲۲۳۱ و حدود۳۰ بار در متن اصلی توافق برجام به کار رفته است.
در واقع برای هیچ کس در جهان تردیدی وجود نداشته و ندارد که منظور از مشارکت کنندگان برجام چه کشورهایی هستند. کشورهایی که در روند مذاکرات هسته ای بین ایران و۱+ ۵    حضور داشته اند و منجر به دستیبابی به توافقی به نام «برجام» و یا همان «برنامه جامع اقدام مشترک» و به زبان خارجی ها JCPOA شده است. و نکته مهم تمام این تحولات این است که در بیانیه خروج ایالات متحده آمریکا از برجام دقیقا به این عبارت اشاره شده است که «آمریکا به مشارکت خود   در برجام خاتمه می دهد» و «اجرای تعهدات خود در برجام را متوقف می کند». «خروج در برابر توقف اجرای تعهدات». آمریکا اگر با باقی ماندن
در برجام به صراحت اعلام می کرد که اجرای تعهدات خود را متوقف می کند، متهم به نقض آشکار برجام می شد و این موضوع دست ایران را برای هرگونه اقدامی باز می کرد. از ابتدای شکل‌گیری برجام این صحبت وجود داشت که «برجام» یک توافق سیاسی است و موافقت نامه ای حقوقی که تعهدی الزام آور برای طرف های آن ایجاد کند، نیست.
برای رفع این مشکل به شورای امنیت متوسل شدند. براساس منشور ملل متحد تمامی کشورها ملزم به اجرای قطعنامه های شورای امنیت هستند. موضوع «کناره‌گیری» از برجام در این توافق پیش بینی نشده است اما براساس اصول اولیه حقوق بین الملل اجرای قطعنامه‌هایشورای امنیت برای تمامی کشورها الزام آور است.  اقدامی که آمریکا به آن متوسل شد «کناره گیری» از برجام بود چرا که امکان خروج از قطعنامه شورای امنیت را نداشت و عملا نمی توانست این کار را انجام بدهد لذا در بیانیه خروج از برجام، به صراحت اشاره می کند که به «مشارکت» خود در «برجام» (و نه قطعنامه ۲۲۳۱) خاتمه داده و از آن کناره گیری می کند. اینجا دقیقا همان نقطه‌ای است که اختلافات و منازعات روزهای اخیر بین اندیشکده‌ها و محافل بین‌المللی و سیاستمداران و قدرت‌ها شکل گرفته  و شورای امنیت را بعد از حدود ۷۰ سال فعالیت در یکی از پیچیده‌ترین دوران تصمیم گیری‌های خود قرار داده است.آمریکایی‌ها می‌گویند ما از برجام خارج شده‌ایم ولی همچنان به قطعنامه ۲۲۳۱ پایبندیم و براساس آن هم هنوز «مشارکت کننده» برجام هستیم چرا که در مذاکرات این سند بوده‌ و نقش داشته‌ایم و این نقش چیزی نیست که خاتمه پیدا کند.درواقع اصل مشارکت در برجام را قبول می‌کنند اما در بخش اجرای تعهدات، حاضر به قبول آن نیستند، دقیقا همان مثل معروف ما ایرانی‌ها که هم خدا را می‌خواهد هم خرما را. برخلاف دیدگاه آمریکا که براساس آن، نامه روز پنج شنبه را به شورای امنیت نوشتند، از نظر قاطبه کسانی که در این روزها در خصوص برجام و اتفاقی که از مدت‌ها پیش زمزمه‌اش بود ولی از روز پنج شنبه و با ارسال  notification آمریکا به شورای امنیت کلید آن زده شد، «قطعنامه ۲۲۳۱» و «برجام»دو سند مجزا از یکدیگر نیستند و اصولا فلسفه وجود قطعنامه ۲۲۳۱ چیزی جز برجام نبوده است و اگر نبود توافقی به نام برجام اصولا قطعنامه‌ای به نام ۲۲۳۱ در شورای امنیت شکل نمی‌گرفت لذا، این دو متن «ساختار توافقی واحدی» را شکل می‌دهند که هر دو در نهایت یک هدف واحد را دنبال می کرده‌اند و دو جزء یک شاکله واحد هستند.
به غیر از بند ۴ مقدماتی قطعنامه ۲۲۳۱ که در آن به صراحت برجام را ضمیمه این قطعنامه و موضوع قطعنامه دانسته است، تقریبا در تمامی بندهای مقدماتی و اجرایی قطعنامه ۲۲۳۱ به گونه‌ای عبارت بندی‌های ساخته و پرداخته شده‌اند که نشان می‌دهد که این دو سند مکمل یکدیگرند و دو سند مجزا از یکدیگر نیستند و لذا از نظر حقوقی هیچ یک از کشورهایی که به‌عنوان مشارکت کننده برجام از آن‌ها یاد شده است نمی توانند صرفا به یکی از این دو پایبند باشند و اعلام کنند که یکی را اجرا و دیگری را اجرا نمی‌کنند.پایبندی به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت به خودی خود الزام در اجرای ضمیمه آن هم که یک سند توافق شده مذاکراتی بین هفت  کشور جهان بوده است، را به دنبال خود دارد. تفسیری که تیم دو نفره ترامپ و پمپئو حاضر به پذیرش آن نیستند و بر روی آن قمار ویرانگری را علیه خود، سیاست خارجی آمریکا و اعتبار و جایگاه شورای امنیت و حتی تمامیت «حق وتو» آغاز کرده‌اند.
با تمام این تفاسیر، در بند۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱ که موضوع بازگشت تمامی قطعنامه‌های قبل از برجام شورای امنیت مطرح و آیین کار بازگشت این قطعنامه ها را تشریح می‌کند، در پایان عبارتی دارد که هر چند عبارتی رایج و مرسوم در بسیاری از اسناد و قطعنامه‌های بین‌المللی است ولی حداقل در مورد برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ و شرایط تنش آلودیکه کاخ سفید ایجاد کرده است، می توانداین امیدواری را ایجاد کند که در مدت ۳۰ روزی که در این بند برای فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه‌ها پیش بینی شده است، شورای امنیت بتواند راهکاری جدید را پیش‌بینی و عملیاتی کند که البته این راهکار قطعا باید از دل توافق بین تمامی اعضای شورای امنیت و همچنین ایران عضو شورای امنیت نیست ولی از مشارکت کنندگان برجام بوده است، در آید.
این عبارت این اختیار را به شورای امنیت (و قطعا باید آن را به‌علاوه ایران دانست) می دهد که با وجود مفاد بند ۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱ تصمیم دیگری بگیرد:
 unless the Security Council decides otherwise;
با تمام این تفاسیر، اگر بخواهیم صرفا براساس تفسیر و نظریه پردازی‌های محض حقوقی تصمیم‌گیری کرده و خوشبین باشیم قطعا تیم دو نفره رئیس جمهورآمریکا و وزیر خارجه کینه توزش بازنده قطعی و اصلی این ماراتن خواهند بود اما در جهان سیاست که بازی قدرت و منافع ،حرف اول و آخر را می‌زند هر لحظه ممکن است میان قدرت‌های بزرگ توافقی انجام شود و دیگران هم در نهایت مجبور به پایبندی و تبعیت از آن باشند.
از این رو، برای ما که مار گزیده تصمیمات قدرت‌های بزرگ هستیم، باید که از ریسمان سیاه و سفید بترسیم و تنها چیزی که به آن امیدوار باشیم این است که حقانیت ایران و پایبندی‌هایی که تاکنون به توافقات خود با جامعه بین‌المللی داشته است بر دیگر کشورها اثبات شود و مهر رسوایی و بی‌آبرویی بشود برای کسانی که به چیزی جز به زانو در آوردن و به بند کشیدن دیگر ملت‌ها راضی نیستند. اروپایی‌ها در این« نه» بزرگ ، کار کوچکی در برابر عدم اجرای تعهدات خود در قبال کشورمان در سال‌های بعد از نهایی شدن برجام انجام دادند. حداقل کاری که می‌توانستند بکنند و نباید انتظار داشته باشند در قبال این عدم همراهی کم سابقه با آمریکا، ایران تن به خواسته‌های جدیدی فراتر از برجام بدهد.اروپایی ها فقط تا حدودی ناتوانی‌شان در برابر آمریکا و جبران خسارت‌ها و امتیازات ایران را کردند و منتی نباید بر سر ملت ایران داشته باشند و نباید قطعا از ایرانیان انتظار داشته باشند که در قبال این موضع شان، تعهدات جدیدی را در موضوعات هسته‌ای و یا حتی غیرهسته‌ای بپذیرند. آن‌ها با وجود این موضع، باید همچنان به دنبال پیدا کردن راه‌هایی برای اجرای تعهدات اقتصادی‌شان در قبال برجام و در قبال ملت ایران باشند.

نویسنده : معصومه پورصادقی - دبیر گروه سیاسی |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.