نغمه‌ای از عشق و مقاومت - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 68740
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۱۱ تیر ۱۴۰۱ - ۶:۳۳ |
زندگی مشترک امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیهما توأم با سختی اما سنگری برای محبت و جهاد بود

نغمه‌ای از عشق و مقاومت

یکی از مشهورترین و معتبرترین ریشه‌هایی که برای واژه انسان ذکر می‌کنند؛ اُنس است. یعنی انسان موجودی است که انس می‌گیرد و الفت برقرار می‌کند. نیاز به انس و الفت، اینکه کسی باشد در کنار آدم و مقارن او، کسی که همچون قطعه پازلی او را تکمیل کند نیازی است حیاتی برای روح و روان. همانگونه که آب و غذا و هوا برای جسم حیاتی است.
نغمه‌ای از عشق و مقاومت

جواد شاملو
یکی از مشهورترین و معتبرترین ریشه‌هایی که برای واژه انسان ذکر می‌کنند؛ اُنس است. یعنی انسان موجودی است که انس می‌گیرد و الفت برقرار می‌کند. نیاز به انس و الفت، اینکه کسی باشد در کنار آدم و مقارن او، کسی که همچون قطعه پازلی او را تکمیل کند نیازی است حیاتی برای روح و روان. همانگونه که آب و غذا و هوا برای جسم حیاتی است. بدن سخت و خشن است؛ اگر نیازش را برآورده نسازی می‌میرد و نمی‌تواند از خود انعطافی نشان دهد. اما روح می‌تواند  با برآورده نشدن نیازهایش بسازد و این به آن معنا نیست که آن نیاز برطرف شده. اینگونه حس می‌شود که در روزگار ما نگاه به ازدواج از یک نیاز و یک ضرورت به انتخابی برای زندگی بهتر تقلیل یافته است. نشانه‌اش این است که زیاد می‌شنویم که گفته شود چون زندگی سخت شده و معیشت تنگ، پس ازدواج نکن! بدبخت می‌شوی! این حرف، درست به آن می‌ماند که گفته شود چون هوا آلوده است پس نفس نکش! سکته می‌کنی! نفس کشیدن آدم معطل خوبی یا بدی هوا نمی‌ماند. اما دستورالعمل‌هایی هست در روزهایی که هوا خوب نیست، کمتر اذیت شویم. با بینی نفس بکشیم و هوا را از طریق بازدم کاملا خارج کنیم، ماسک بزنیم و از مایعات بیشتر استفاده کنیم. 
می‌بینیم که در بسیاری مواقع، فراهم بودن شرایط ازدواج نه منجر به زود ازدواج کردن می‌شود و نه منجر به پایداری زندگی‌ها. وقتی نگاه به ازدواج به صورت گزینه‌ای باشد برای بهتر کردن زندگی و نه ضرورتی برای ادامه آن، وقتی ازدواج بیشتر معنای عشق و تفریح بدهد تا انس و نیاز دیگر فرقی نمی‌کند شرایط مادی و مالی مهیا است یا نه. نیاز به انس، پیش‌نیازی برای زندگی و گذراندن سختی‌ها است. اگر روزگار دشوار است، پس نیاز به انس هم بیشتر است و اتفاقا ازدواج باید زودتر و بیشتر پیش بیاید. نگاه به ازدواج به صورت یک نیاز که در بطن زندگی وجود دارد و نه در ورای آن در صدر اسلام به شدت پذیرفته شده بوده است. چنانکه در روایات می‌بینیم رسول‌الله در مسجد اعلام می‌کردند کسی خواهان ازدواج است یا خیر؟و این سؤال را از مردان و زنان می‌پرسیدند و کسانی که ازدواج نکرده بودند را به یکدیگر متصل می‌کردند. منظور از این صحبت‌ها این نیست که ازدواج هیچ پیش‌نیاز مادی‌ای نمی‌خواهد. ازدواج در هر دوره‌ای نیاز به مقدمات مادی داشته و دارد که این نیازها را یا خود طرفین، یا خانواده‌ها و یا حکومت وظیفه دارند فراهم کنند؛ اما مهم‌تر از همه این‌ها نگاهی است که ما به ازدواج داریم. ما به ازدواج و به اینکه کسی در کنار ما باشد محتاجیم. ما به یک انسان دیگر محتاجیم. گردن برای نگاهداشت سرمان کافی نیست و ما به شانه‌ای دیگر محتاجیم. وقتی این احتیاج درک شود، از خودگذشتن که عنصر ذاتی نهاد خانواده است نیز درک می‌شود. مرد پناهی برای جسم و روان زن و زن پناهی برای قلب و روح مرد. این دو بهای پناهگاهی که از آن بهره‌مند می‌شوند را با از خودگذشتگی می‌پردازند. و فرزندان؛ آن‌ها ضمانت بقای مایند. ما خودمان را در آن‌ها می‌بینیم و آنان امتداد وجود مایند. ما به فرزند داشتن محتاجیم و بهای این احتیاج را با از خودگذشتگی می‌پردازیم. وقتی خود را محتاج خانواده ببينیم راحت‌تر منطق از خودگذشتگی و مدارا را درک می‌کنیم. 
زندگی را جز در جانب سختی‌ها نمی‌توان یافت. یک نویسنده ایرانی که اسمش را نمی‌دانم جایی نوشته زندگی جرعه‌ای عسل است که باید آن را از روی یک خار لیسید. چه ترجمه زیبایی برای «ان مع العسر یسرا». ما معمولا از این آیه برای تسکین در هنگام هجوم سختی‌ها استفاده می‌کنیم اما این آیه علاوه بر تسکین اسباب تشجیع است. اگر به دنبال آسایشی، آن را در دل سختی‌ها  بجو؛ آن را همراه و قرین سختی‌ها خواهی یافت. چطور می‌توان گفت با وجود سختی‌ها ازدواج نکن، وقتی حتی حیوانات شکارجو که صبح و شام طبیعت وحشی را در جستجوی قوتی لایموت زیر پا می‌گذارند، برای خود جفتی دارند؟  
زندگی امیرالمؤمنین و صدیقه اطهر سلام الله علیهما توأم با سختی‌ها بود. سختی‌های معیشتی از یک سو و سختی‌های اجتماعی و سیاسی از سوی دیگر. امیرالمؤمنین به عنوان دومین شخصیت جامعه اسلامی، فرمانده سپاه پیامبر بود و وزیر او و دست راست او؛ پس دائم در خطر بود چنانکه در اُحد تا پای شهادت رفت. اتفاقات بعد از وفات رسول شهادت نیز که به نوبه خود یک بحران سیاسی تمام‌عیار بود اما تمام این مشکلات تبدیل به جلوه‌هایی برای بروز عشق میان حضرت امیر و حضرت صدیقه بود و در پایان حکایت عشق را به حماسه بدل کرد و رابطه زناشویی را به رابطه امیر و علمدار. در کوچه بنی‌هاشم، فاطمه لشکر علی بود؛ در جنگ پرستار زخم‌هایش و در خانه کسی که زهر فقر را می‌گرفت. هر سختی‌ای که به سمت زندگی آن‌ها می‌آمد، آن‌ها با سختی بیشتری پاسخ آن‌ را می‌دادند. فقر با روزه و انفاق پاسخ می‌گفتند! فشار سیاسی و اجتماعی را با حضور بیشتر در صحنه جامعه در هم می‌کوفتند و اینگونه با مقاومت همدلانه نه تنها می‌توان زندگی ساخت، نه تنها می‌توان آن را عاشقانه ساخت بلکه در نهایت می‌توان حماسه آفرید. 

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.