مصباح فلسفه - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 74311
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۴۰۱ - ۶:۴۳ |
علامه محمدتقی مصباح یزدی از بزرگ‌ترین اندیشمندان معاصر بود که عنوان فیلسوف به خوبی در مورد او صدق می‌کند

مصباح فلسفه

غالب مردم، فلسفه را عرصه‌ای بسیار دور از زندگی می‌دانند. مقوله‌ای که به کار کسی در زندگی نمی‌آید و تنها کسانی به سراغ آن می‌روند که سرشان برای آن درد می‌کند و به آن علاقه دارد. کسی به فلسفه نیاز پیدا نمی‌کند و فلسفه تنها به عنوان یک علاقه مطرح است، علاقه‌ای که تنها در وجود افرادی معدود و خاص پدید می‌‌آید.
مصباح فلسفه

حجت‌الله آتش افروزمند
غالب مردم، فلسفه را عرصه‌ای بسیار دور از زندگی می‌دانند. مقوله‌ای که به کار کسی در زندگی نمی‌آید و تنها کسانی به سراغ آن می‌روند که سرشان برای آن درد می‌کند و به آن علاقه دارد. کسی به فلسفه نیاز پیدا نمی‌کند و فلسفه تنها به عنوان یک علاقه مطرح است، علاقه‌ای که تنها در وجود افرادی معدود و خاص پدید می‌‌آید. این نگرش عامه تنها در صورتی درست است، که زندگی را به زندگی روزمره محدود کنیم. زندگی‌ای که در آن باور نباشد، مرگ و عشق و مسائل بزرگ که به نیروی فکر و ذهن نیاز دارد نباشد، سؤالات بزرگ نباشد و قرار نباشد از آن درسی بگیریم، طبعا نیاز چندانی به فلسفه ندارد. هرچند کسی که برای خود فلسفه‌ای دارد، آن را خودآگاه یا ناخودآگاه در جزئی‌ترین امور زندگی‌اش جاری می‌کند. اما زندگی تنها واقعیت نیست؛ زندگی پر از حقایق است که همچون معماهایی در لابه‌لای آن می‌رویند. در زندگی ناگزیریم به فکر کردن در مورد اینکه زندگی چیست، مرگ چیست، زنده بودن چیست، چه چیز اهمیت دارد، به چه چیز باید باور داشت، چه چیز را باید پرستید، چه چیز خوب است و چه چیز بد، جهان چگونه به وجود آمده و الی آخر. با این نگاه، هیچ چیز برای زندگی مهم‌تر از فلسفه نیست. رهبر معظم انقلاب به عنوان یک دانشمند علوم اسلامی، نیاز زندگی فردی و اجتماعی مردم به فلسفه را در قالب یک انتقاد به فلسفه اسلامی، اینگونه بیان می‌کنند: «نقص فلسفه‌ ما این نیست که ذهنی است – فلسفه طبعاً با ذهن و عقل سروکار دارد – نقص فلسفه‌ ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفه‌های غربی برای همه‌ مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن می‌کند: سیستم اجتماعی را معیّن می‌کند، سیستم سیاسی را معیّن می‌کند، وضع حکومت را معیّن می‌کند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن می‌کند؛ اما فلسفه‌ ما به‌طور کلی در زمینه‌ ذهنیّاتِ مجرّد باقی می ماند و امتداد پیدا نمی‌کند». «لااله‌الا اللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمی‌ماند؛ وارد جامعه می شود و تکلیف حاکم را معیّن می کند، تکلیف محکوم را معیّن می کند، تکلیف مردم را معیّن می کند. می توان در مبانی موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریان های بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت به‌وجود می آورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن می کند.
در دوره‌ای که ما زندگی می‌کنیم، این توفیق را داشته‌ایم که انسان‌هایی ببینیم به راستی شایسته عنوان فیلسوف. افرادی که پس از ملاصدرا، رئیس حکمت متعالیه، علم فلسفه را بالا نگه داشتند. مهم‌ترین این فلاسفه، مرحوم علامه طباطبایی بود. پس از ایشان نیز افراد مهمی مطرح هستند که یکی از آن‌ها، مرحوم علامه محمدتقی مصباح یزدی است.   
رهبر معظم انقلاب در انتخاب تعابیر و عناوین در سخنرانی‌ها و نوشته‌ها دقت ویژه‌ای دارند. ایشان تعابیر «استاد فکر»، داشتن «خدمات در تولید اندیشه‌ دینی» و «نگارش کتب راهگشا» را برای آیت‌الله مصباح یزدی رضوان‌الله تعالی‌علیه به کار بردند. با نگاهی به آثار صوتی و متنی ایشان می‌توان راز این تعبیرهای حکیمانه را فهمید. یکی از وجوهی که استادِ فکر بودن و دیگر عناوین ذکر شده برای علامه مصباح را می‌تواند به ما نشان دهد، دیدگاه ویژه ایشان نسبت به علم فلسفه است. آيت‌الله مصباح؛ فیلسوفی صاحب‌رأی، مدرسی برجسته، فلسفه‌ورز و فلسفه پژوهی بود که فلسفه را از ساحت نظری به عرصه عمل و امتدادهای عملی رساند و نوآوری‌های مهمی در مباحث فلسفی ارائه دادند. با رجوع به مباحث فلسفی ایشان به‌ویژه در فلسفه‌های مضاف (فلسفه اخلاق، مباحث و موضوعات فلسفه دینی، فلسفه حقوق و فلسفه سیاست)، علوم اجتماعی و حتی معرفت‌شناسی می‌توان نگاه خاص و نوآوری‌های ایشان را دید.
فلسفه در خدمت دین
یکی از ویژگی‌های متمایز تفکر فلسفی علامه مصباح، به خدمت گیری فلسفه برای اعتقادات و معارف دینی است. علامه مصباح پس از تثبیت مبانی و اصول فلسفی، فلسفه نظری محض را رویه خود قرار نداد و آموزه‌های فلسفی را به خدمت معارف دینی می‌برد. ایشان با استفاده از فلسفه و روش تحلیلی، بسیاری از آموزه‌های اعتقادی و حتی اخلاقی دین را مورد دقت و تبیین منطقی قرار می‌دادند.
توضیح اینکه فلسفۀ اسلامی سنتی، بیشتر متمرکز بر مباحث فلسفی محض مثل مابعدالطبیعه یا هستی‌شناسی و احکام وجود بوده است و این فلسفه در واقع فلسفه‌ورزی برای فلسفه بوده است. این رویکرد سنتی به تأثیراتی که مباحث فلسفی بر مسائل زیربنایی مانند مباحث مرتبط با انسان به‌ویژه در علوم انسانی می‌تواند داشته باشد، توجهی نداشته است. آيت‌الله مصباح با استفاده از معارف اسلامی و فهم و نقد فلاسفه غربی به دیگر عرصه‌های فلسفی مانند فلسفۀ اخلاق، فلسفۀ دین، سیاست، حقوق، تاریخ، اجتماع و فلسفۀ علوم انسانی و به تعبیری به امتداد اجتماعی فلسفه در علوم انسانی توجه کند و در این زمینه‌ها افق‌هایی را گشوده و راه را برای پژوهشگران بازنمود تا تحقق علوم انسانی اسلامی ممکن بشود.
 به‌روزرسانی آموزش فلسفه
برخلاف اغلب کتب فلسفی که به زبان عربی است، استاد مصباح در تدوین و تعلیم فلسفۀ اسلامی نیز گامی نو برداشته‌است. وی با نگارش نخستین کتاب درسی فلسفه به نام «آموزش فلسفه» با استانداردهای امروزی و به زبان فارسی، خدمتی سترگ به فلسفه اسلامی و علاقه‌مندان فلسفه نمود.
مباحث کتاب «آموزش فلسفه» با زبان فارسی و البته با عمق فلسفی به صورت درسْ‌درسْ‌ آماده شده که مُدرس می‌تواند هریک از آن‌ها را در یک جلسه درسی تدریس کند. در پایان هر درس، چکیدۀ مهم‌ترین مطالب به صورت دقیق بیان شده تا جمع‌بندی بحث در ذهن مخاطب بهتر شود. در ادامه نیز با طرح پرسش‌هایی خواننده را به تأمل در مباحث طرح‌شده وامی‌دارد. قلم روان علامه و تعبیرهای دقیق فلسفی با زبان فارسی این کتاب را خواندنی و در واقع آموزشی جذاب از فلسفه را برای علاقه‌مندان فراهم نموده است. در پایان می‌توان وجه فیلسوف خاص بودن علامه مصباح را در یک سطر چنین خلاصه نمود: علامه مصباح با گفتار متقن، نوشتار روان در عرصه علمی و عملی، نقشی کم‌نظیر و چه‌بسا بی‌نظیر در تبیین عقلانی معارف دینی، فلسفۀ اسلامی و علوم انسانی اسلامی در جامعۀ علمی حوزوی و دانشگاهی داشته‌ است.

نویسنده : حجت‌الله آتش افروزمند |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.