مراتع کشور در خطر - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 86458
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۰۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۶:۴۲ |
نابودی پوشش گیاهی مراتع با افزایش چهار برابری چرای دام

مراتع کشور در خطر

حال مراتع بد است، بهره‌برداری خارج از ظرفیت و تخریب موضوعی است که بسیاری از کارشناسان منابع‌طبیعی و جنگل بر آن تأکید و درباره پیامدهای آن هشدار می‌دهند. چرای بی‌رویه و مفرط دام، سبب کاهش جمعیت گونه‌های گیاهی خوش‌خوراک و درنتیجه سیر قهقرایی مرتع شده و در مراتع ییلاقی به دلیل رطوبت بالای خاک، تردد و چرای زیاد دام منجر به فشردگی خاک و کاهش میزان تخلخل ذرات خاک و نفوذپذیری آن شده که درنهایت زمینه را برای فرسایش آماده می‌کند.
مراتع کشور در خطر

گروه اجتماعی
حال مراتع بد است، بهره‌برداری خارج از ظرفیت و تخریب موضوعی است که بسیاری از کارشناسان منابع‌طبیعی و جنگل بر آن تأکید و درباره پیامدهای آن هشدار می‌دهند. چرای بی‌رویه و مفرط دام، سبب کاهش جمعیت گونه‌های گیاهی خوش‌خوراک و درنتیجه سیر قهقرایی مرتع شده و در مراتع ییلاقی به دلیل رطوبت بالای خاک، تردد و چرای زیاد دام منجر به فشردگی خاک و کاهش میزان تخلخل ذرات خاک و نفوذپذیری آن شده که درنهایت زمینه را برای فرسایش آماده می‌کند. خاک، هنگامی‌که دارای پوشش گیاهی است کمتر در معرض فرسایش قرار می‌گیرد، اما در دهه‌های اخیر با افزایش چند برابری جمعیت انسانی، در اثر اجرای طرح‌های توسعه کشاورزی، صنعتی و شهرسازی، چتر حیات زمین در آستانه نابودی است! 
پوشش گیاهی مراتع در حقیقت مجموعه‌ای متشکل از گونه‌های گیاهی است که برای زمین پوششی گسترده فراهم و موجب حفاظت سطح خاک می‌شود. این‌گونه ها برای حفاظت از محیط‌زیست بسیار مهم‌اند و نقش مؤثری در اکوسیستم طبیعی دارند، زیرا گیاهان جریان چرخه‌ای بیولوژیک شیمیایی آب، کربن و نیتروژن را تنظیم و همچنین به ایجاد تعادل در انرژی کمک شایانی می‌کنند. 
علاوه بر این پوشش گیاهی نقش بسیار مهمی در حیات حیوانات دارد، چراکه منبع غذایی جانوران گیاهخوار است، از طرف دیگر پوشش گیاهی حتی در اقتصاد جهانی نیز تأثیر زیادی دارد، به این دلیل که در سطح جهانی برای تولید سوخت‌های فسیلی از پوشش گیاهی به‌عنوان منابع انرژی، چوب، مواد غذایی و موارد بسیار دیگری استفاده می‌شود. همچنین بعضی از گونه‌های گیاهی خواص درمانی داشته و در علم پزشکی از آن استفاده می‌شود.
از سوی دیگر پوشش گیاهی در کاستن آلودگی هوا که براثر آلاینده‌ها ایجادشده، نقش بسزایی دارد، چراکه درختان می‌توانند دوده‌های مضر هوا را جذب کنند، همچنین در اثر احتراق مواد سوختی سرب وارد اتمسفر می‌شود که امکان دارد وارد بدن انسان شده و باعث مسمومیت، کم‌خونی، بیماری‌های تنفسی و اختلالات عصبی شود و گیاهان با جذب این مواد مضر کمک شایانی به کاهش آلودگی هوا می‌کنند.
هرکدام از گونه‌های حیات‌وحش به دلیل تغذیه‌، بقا و تولیدمثل در زیستگاه خود، نیازهای خاصی به گونه‌های گیاهی دارند و این موضوع اهمیت پوشش گیاهی را دوچندان می‌کند، اما در ایران طی دهه‌های اخیر جمعیت انسان‌ها بیشتر از دو برابر شده و به دلیل پیاده‌سازی طرح‌های توسعه کشاورزی، صنعتی و شهرسازی و از طرفی با افزایش چرای دام، تعداد زیادی از پوشش‌های گیاهی طبیعی مورد هجوم و حمله قرارگرفته و از بین رفته است، به همین دلیل جانورانی که این محیط‌ها را به‌عنوان زیستگاه خود انتخاب کرده بودند، به‌اجبار به سمت زیستگاه‌های دوردست مهاجرت کردند.
اگر پوشش گیاهی سطح زمین حذف شود اول‌ازهمه سطح خاک توسط بارش نابود خواهد شد. اگر باران به سطح خاک برخورد کند خاک‌دانه‌ها جابه‌جا می‌شود و فرسایش خاک اتفاق می‌افتد و ازآنجایی‌که فرسوده‌شدن خاک باعث از بین رفتن حیات بشری می‌شود، بنابراین چنانچه حیات گیاهی به‌درستی مدیریت نشود؛ فرسایش آبی و بادی خاک، کاهش تولید محصولات کشاورزی، کم شدن ذخایر سدها و طوفان‌های شن را به دنبال دارد. درنهایت نبود پوشش گیاهی فشارهای شدید و بدی را به جامعه وارد می‌کند و حتی بر درآمد، اشتغال و سبک زندگی نیز تأثیرگذار است. همچنین با نابودی مراتع، آب به‌سرعت بر روی زمین جاری می‌شود و حرکت می‌کند و شاهد سیلاب‌های عظیم خواهیم بود و خسارت جانی و مالی زیادی به‌جای خواهد گذاشت. فعالان محیط‌زیست می‌گویند، «سایر کشورهای جهان به‌ویژه اروپا باسیاست نگهداری از کشاورزی و دامداری آشنا هستند و پوشش گیاهی خود را حفظ و تعداد احشام در مراتع را کنترل می‌کنند. دولت این کشورها، به کسانی که دامپرور یا دامدار هستند برای توقف تولید، درآمدشان را تأمین می‌کند. حال اینکه در کشور ما احشام، ۴ برابر استاندارد در مراتع وجود دارند. اگر سالی  ۶ سانتی متر گیاه و علف رشد کند، به‌اندازه  ۸ سانتی متر خورده می‌شود و زیرخاک می‌رود. حتی بز، علف را از زیرخاک بیرون می‌کشد. و به همین دلیل است که در صورت وقوع سیل، از آبخوان سرعت حرکت آب به پایین بیشتر و از انرژی به وجود آمده حتی پل سیمانی و بتونی نیز نابود می‌شود.»
 تأثیر پوشش گیاهی مناسب بر وقوع سیلاب‌ها
داریوش گل‌علیزاده، رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط‌زیست در گفت‌وگو با ایمنا، تغییرات توزیع الگوی زمانی و مکانی بارندگی‌ها را یکی از اثرات تغییر اقلیم بر محیط‌زیست می‌داند و می‌گوید: سیلاب‌ها یکی از نمونه‌های بارز دگرگونی زمان و مکان بارش‌ها است؛ در مناطقی که دچار خشکسالی شده است و پوشش گیاهی مناسب ندارد، به دلیل کاهش قدرت جذب منابع خاکی، سیلاب‌ها خسارت‌های جبران‌ناپذیری در آن مناطق ایجاد کرده است.
وی ادامه می‌دهد: بارش باران در زمان خشکسالی نعمت است که باید با اقدامات لازم، سیلاب‌ها را در مسیرها پخش‌کنیم تا علاوه بر اینکه مانع بروز خسارت می‌شویم، بتوانیم از این حجم آب بهترین استفاده را ببریم؛ با این کار می‌توانیم اراضی کشاورزی را از آب کافی سیراب کنیم، این در حالی است که این فرصت‌ها به علت بی‌برنامگی به تهدید تبدیل می‌شود.
رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌افزاید: با وقوع سیلاب‌ها سطح فوقانی خاک با برخورداری از پوشش مرغوب کشاورزی از بین می‌رود و اراضی کشاورزی و مراتع ازنظر ظاهری فقیر می‌شود و در سال‌های آینده با پوشش گیاهی اندک، تنوع زیستی و جانوری در زیستگاه‌های حیات‌وحش ازلحاظ جمعیت و گوناگونی تحت تأثیر قرار می‌گیرد که ایران نیز جزو کشورهایی است که بسیار تحت تأثیر تغییر اقلیم قرار دارد. بروز سیل، خشکسالی، آتش‌سوزی در جنگل‌ها و مراتع، به‌نوعی اثرات تغییر اقلیم است.
وی بابیان اینکه بعضی از گردوغبارها ناشی از نبود پوشش گیاهی و رهاسازی اراضی کشاورزی و تخریب سرزمین است، اظهار می‌کند: اگر موقعیت جوی بادها صعودی و خیزش گردوخاک با بادهای افقی همراه باشد، شاهد انتشار و انتقال ذرات گردوغبار با منشأ داخلی و خارجی در بسیاری از نقاط کشور خواهیم بود.
 نبود پوشش گیاهی و پیشروی گردوغبار در شهرها
بی‌تردید با نابودی پوشش گیاهی و ساخت‌وسازهای غیرقانونی در ارتفاعات بالای ۱۴۰۰ متر، گردوغبار به‌راحتی وارد شهرها می‌شود، در این زمینه اسماعیل کهرم، کارشناس محیط‌زیست و بوم‌شناس می‌گوید: این ارتفاعات باید رها شود تا رستنی‌ها پیش برود و جلوی ریزگردها را بگیرد، دست‌درازی انسان به طبیعت منشأ داخلی ریزگردها است که به‌طورکلی در بروز پدیده‌های طوفان و گردوخاک در کشور سهم مؤثری دارد. زمانی که مراتع و جنگل‌ها را از بین می‌بریم، جاده و سد درست می‌کنیم و مسیر رودخانه و دریاچه‌ها را خشک می‌کنیم، مثل این است که خانه‌ای را خراب کنیم و تنها با یک سقف و ستون بخواهیم مدیریت بحران کنیم، زیر جنگل‌ها آب‌انباری عظیم وجود دارد که با نابودی آن‌ها علاوه بر نابودی این منبع باارزش و عظیم، خاک و حیات‌وحش کشور نیز نابود خواهد شد. این کارشناس محیط‌زیست با اشاره به نابودی مراتع در پی ازدیاد سه تا چهار برابری چرای دام در کشور، می‌افزاید: میزان دام موجود سبب نابودی پوشش گیاهی در مراتع، رشد بیابان‌زایی و افزایش ریزگردهای داخلی می‌شود. پوشش گیاهی موجود در مراتع می‌تواند غذای مناسبی برای دام باشد، اما با بایر شدن زمین‌ها و بی‌حاصلی خاک از گیاهان، باد و طوفان ریزگردها را به سمت شهرها سوق خواهد داد و سلامتی مردم به دلیل هجوم ریزگردها و آلاینده‌ها در معرض خطر قرار می‌گیرد.کهرم با تأکید بر اینکه فرسایش خاک قدرت زایندگی و رویش را از آن می‌گیرد و خاک فرسایش یافته می‌میرد، عنوان می‌کند: قسمت اعظم فرسایش خاک براثر پدیده جنگل‌زدایی ایجاد می‌شود، جنگل‌ها را قطع می‌کنیم، لذا خاک از پوشش گیاهی جنگل عریان می‌شود و از بین می‌رود. این پدیده‌ها به‌صورت متوالی یکی پس از دیگری اتفاق می‌افتد. بنابراین لازم است پوشش گیاهی خاک در کشور افزایش یابد، اگر پوشش گیاهی مناسب باشد، فرسایش خاک صورت نمی‌گیرد. در حال حاضر علوفه‌ای که توسط باران و برف رشد می‌کند توسط چهارپایان خورده می‌شود، این چهارپایان خاک را خالی از پوشش گیاهی می‌کنند و زمینه‌ساز فرسایش می‌شوند. تنها راه کوتاه‌مدت برای کاهش فرسایش خاک این است که باید به خاک زمان استراحت داد تا تقویت شود. این کارشناس محیط‌زیست می‌افزاید: زیر جنگل‌ها آب‌انباری عظیم وجود دارد که با نابودی پوشش گیاهی جنگل‌ها علاوه بر از بین رفتن این منبع باارزش و عظیم، خاک و حیات‌وحش کشور نیز نابود خواهد شد، باید هرچه سریع‌تر جلوی تخریب این جنگل‌ها گرفته شود. اگر مسئولان و دستگاه‌های ذی‌ربط تصمیم بگیرند، با پوشش‌های گیاهی جنگل‌ها کاری نداشته باشند، طبیعت به‌روزهای خوب خود بازخواهد گشت.
 نابودی پوشش گیاهی با جاده‌سازی معادن
کنش‌گران محیط‌زیست جاده‌سازی‌هایی که در اثر فعالیت‌های معدنی صورت می‌پذیرد را به‌شدت در نابودی پوشش‌های گیاهی مناطق اثرگذار می‌دانند. در فعالیت معدن‌کاری باید از ماشین‌آلات قابل تردد در مسیرهای پرپیچ و دشوار استفاده کرد تا از جاده‌سازی و تخریب محیط‌زیست جلوگیری شود.
این کنشگران تأثیرات کیفیت هوا ناشی از افزایش میزان گردوغبار و ریزگردها را یکی دیگر از عوامل مخرب فعالیت معادن بر محیط‌زیست عنوان و اظهار می‌کنند: رهاسازی و ریختن نخاله فعالیت‌های معدنی در منطقه معدن‌کاری سبب تخریب پوشش‌های طبیعی، منابع آب‌وخاک و چشم‌اندازهای طبیعت می‌شود.
 فناوری‌های نوین راهکار کاهش مخاطرات معادن و حفظ پوشش گیاهی
آن‌ها استفاده از روش‌های علمی نوین را یکی از راهکارهای کاهش مخاطرات فعالیت‌های معدنی بر پوشش گیاهی و زیست‌محیطی دانسته و اضافه می‌کنند: اکنون بیشتر معادن بدون بررسی مسائل اقتصادی تنها با مراحل آزمون‌وخطا، رگه‌های معدنی پرسود را طی ایجاد انفجار پیدا می‌کنند، درحالی‌که با شیوه‌های مدرن و لیزر بدون تخریب منطقه می‌توانند رگه‌های موجود معادن را تجسس و مورد بهره‌برداری اصولی قرار دهند. طی بهره‌مندی از این روش‌های نوین در فعالیت‌های معدنی می‌توانیم استفاده از مواد منفجره را که به‌شدت باعث تخریب محیط‌زیست، از بین‌رفتن حیات‌وحش و پوشش‌های طبیعی گیاهان و افزایش ریزگردهای خطرناک هستند را تا حد امکان کاهش دهیم. کنشگران محیط‌زیست با تأکید بر اینکه فعالیت‌های معدنی باید در فاصله ۵۰۰ متری از منابع آب شیرین صورت گیرد، خاطرنشان می‌کنند: در رویشگاه‌ها و پوشش‌های گیاهی طبیعی کشورمان به‌ویژه در مناطق زاگرس و ارسباران نباید به بهانه استحصال مواد معدنی درختان ارزشمندی که مهم‌ترین عامل تولید اکسیژن، دفع دی‌اکسید کربن و تغییر اقلیمی در کشور است، را نابود کنیم.
 تغییر کاربری اراضی جهت توسعه کشاورزی و ساخت‌وساز
تغییر کاربری «چه به‌صورت تصرفات غیرقانونی توسط بهره‌برداران بومی و چه از طریق قانونی به­‌ویژه تبدیل آن به اراضی کشاورزی آبی و باغات با افزایش چاه­‌های عمیق و نیمه عمیق و کانال‌کشی‌ها و… باعث تخریب مراتع شده است.» موضوعی که احمد بیرانوند، دانش‌آموخته دکتری سیاست‌گذاری منابع‌طبیعی دانشگاه تهران بابیان این موارد، به پیام ما می‌گوید: «با توجه به افزایش جمعیت تغییر کاربری جهت ساخت‌و‌ساز­های مربوط به توسعه شهرها و مناطق روستایی و عشایری و طرح‌های توسعه‌ای ازجمله لوله‌کشی گاز و نفت، پادگان‌ها، سدسازی، جاده‌سازی، شهرک‌های صنعتی و… شاهد صدمه خوردن بیشتر مراتع هستیم که در طول دهه­‌های اخیر همواره وجود داشته است. تغییر کاربری اراضی مرتعی به‌صورت مستقیم با کاهش سطح مراتع و به‌صورت غیرمستقیم با افزایش فشار دام بر اراضی باقیمانده باعث تشدید تخریب آن‌ها شده است. علاوه بر موارد بالا همچنین آتش‌‌سوزی­‌های عمدی و غیرعمدی ناشی از اختلافات محلی، سهل‌انگاری گردشگران،… نیز باعث شده علاوه بر تخریب مراتع مورد آتش‌سوزی، فشار بر مراتع باقی‌مانده بیشتر شود. در چنین شرایطی می‌توان بیان کرد، رویکرد «بهره‌‌کشی حداکثری از مراتع در بین ذی‌نفعان و تضاد در شیوه مدیریت آنان»، مهم‌ترین مسئله فعلی مراتع کشور است. موضوعی که با نگاه بدبینانه می‌توان گفت باعث شده، بهره‌برداری از مراتع از بی‌رویه عبور کرده و به سمت بی‌شرمانه است! به‌طوری‌که از ۸۳/۳۱ میلیون هکتار مراتع کشور، ۵۷ میلیون هکتار (۶۸/۵ درصد) تراکم بین ۵ تا ۲۵ درصد، ۲۰/۹ میلیون (۲۵ درصد) تراکم بین ۲۵ تا ۵۰ درصد و فقط ۵/۴ میلیون هکتار (۶/۵ درصد) از مراتع کشور تراکمی بیش از ۵۰ درصد دارند.»
 افزایش تعداد دام و فشار بیشتر بر مراتع
همان‌طور که پیش‌تر  مطرح شد، دام نیز به‌عنوان یکی از عوامل تخریب پوشش گیاهی مراتع شناخته می‌شود. احمد بیرانوند، به فقدان برنامه‌های مدیریت چرای مراتع و ضعف رعایت ظرفیت چرا توسط بهره‌برداران اشاره و تأکید می‌کند: «باوجوداینکه در اکثر مراتع کشور، قلمروهای عرفی بهره‌‌برداران مشخص است، به‌طوری‌که عدم رعایت آن‌ها، یکی از عوامل مهم نزاع‌های محلی است و حفاظت عرفی بسیار جدی و پذیرفته‌شده‌ای بین بهره‌برداران وجود دارد، اما در خیلی موارد، چرای زودرس و بیش از ظرفیت توسط خود صاحبان عرف صورت و برنامه­‌های مدیریت چرا ازجمله تناوبی و تأخیری کمتر مورداستفاده قرار می‌گیرد. همچنین رقابت بین بهره‌برداران روستایی و عشایری و حتی بعضاً درون‌گروهی بهره‌برداران باعث کوچ زودرس بهاره و پاییزه بهره‌برداران عشایری و چرای زودرس بهاره بهره­‌برداران روستایی می‌شود. یکی از عوامل این مسئله عدم تفکیک مرز بین مراتع عشایری و مراتع حریم روستاها و عامل دیگر مشاع بودن مراتع در خیلی از مناطق است.»
بیرانوند در پاسخ به اینکه چه عواملی باعث افزایش جمعیت بهره‌برداران شده است؟ عنوان می‌کند: «نبود شغل، در کنار داشتن تخصص دامداری در بسیاری از روستائیان باعث شده تا با ارائه طرح‌های دامپروری، از تسهیلات مربوط به آن بهره‌مند شوند که نتیجه آن افزایش تعداد دام و فشار بیشتر بر مراتع است. ضعف در احیا و اصلاح مراتع نیز متأسفانه باعث شده شیوه­‌های سنتی بذرپاشی و احیا مراتع توسط بهره­‌برداران دیگر صورت نگیرد و احیا و اصلاح مراتع توسط دولت نیز پاسخگوی روند شدید تخریب آن‌ها نباشد.»
دانش‌آموخته دکتری سیاست‌گذاری منابع‌طبیعی دانشگاه تهران به اظهاراتش این موارد را هم اضافه می‌کند که «بخش زیادی از فشار موجود بر روی مراتع کشور ناشی از توسعه‌نیافتگی است. این مسئله باعث شده که جمعیت مازاد بر ظرفیت زیستی مراتع، نتوانند در بخش‌‌های دیگر مشغول به کار شوند.
 بنابراین توانمندسازی جوامع روستایی و عشایری و توسعه و حمایت از مشاغلی که باعث کاهش وابستگی جامعه روستایی و عشایری به طبیعت از طریق دامداری و کشاورزی می‌شود، به­‌ویژه مشاغلی که با تخصص آن‌ها نیز مرتبط است مانند پرواربندی، صنایع‌دستی، بسته‌‌بندی و فرآوری محصولات کشاورزی و دامی، گیاهان دارویی مرتعی، زنبورداری، گردشگری … می‌تواند مؤثر باشد. این برنامه باید به‌صورت بلندمدت و نه برای بهره­‌برداران بلکه برای فرزندان آنان طرح‌ریزی شود، به‌طوری‌که در بلندمدت فرزندان آنان به دلیل اشتغال در مشاغل دیگر نه‌تنها رغبت بلکه فرصتی برای دامداری و کشاورزی سنتی نداشته باشند. زیرا در صورت ادامه روند فعلی، علاوه ­بر هزینه­‌های مالی ناشی از هدر رفت منابع آب‌وخاک و خسارت سیل و پر شدن سدها،… هزینه‌های ناشی از افزایش علوفه دستی عملا ادامه حیات بهره‌برداران عشایری را تهدیدمی‌کند. بنابراین باید تلاش شود تا آنان در مدیریت مراتع قلمرو خود نگاه بلندمدت­‌تری داشته باشند. همچنین متغیر بودن زمان شروع، مدت و ظرفیت چرا در مدیریت عرفی و معین و ثابت بودن آن در مدیریت دولتی یا رسمی از طریق پروانه‌های چرا، نشان‌دهنده تضاد و ضعف همسویی بین آن‌ها است. 
با توجه به شرایط اقلیمی ناپایدار کشور، این تضاد ازلحاظ زمانی ممکن است به سه هفته تا یک ماه و ازلحاظ ظرفیت تعداد دام به نصف تا چندین برابر متغیر باشد. ازآنجایی‌که رویکرد مدیریت عرفی مبتنی بر شرایط اکولوژیکی و اقلیمی است به نظر می‌رسد پروانه‌های چرا باید به‌صورت سالیانه به‌روزرسانی شوند، برای این کار می‌توان یک کمیته متشکل از نمایندگان بهره‌‌برداران و کارشناسان مرتع و امور عشایر تشکیل داد و یک سامانه پایش و ارزیابی و پایگاه داده برخط (آنلاین) راه‌اندازی کرد. درهرصورت لازم است مدیریت را به بهره‌برداران واگذار و ابزارهای سیاستی را اصلاح و به‌روز کرد. کاری که در شرایط فعلی در عمل اتفاق می‌افتد و واگذاری رسمی آن، می‌تواند باعث افزایش مسئولیت‌پذیری بهره‌برداران شود. به‌علاوه ابزارهای سیاستی (مقررات، ابزارهای اقتصادی و آگاهی­‌رسانی) با توجه به سبک زندگی جدید بهره­‌برداران باشد. باید این واقعیت را بپذیریم که در زندگی عشایری امروزه کوچ سنتی به دلایل مختلفی مانند رفاه و آسایش بیشتر، نداشتن نیروی انسانی، ماشینی شدن زندگی عشایری (نقش حیوانات بارکش در زندگی عشایری به حداقل رسیده و جای خود را به وانت و موتورسیکلت و کامیون داده است)، از بین رفتن و ناامنی ایل‌‌راه‌ها (تغییر به جاده، کشاورزی،… و کاهش تعداد کوچندگان) کم‌رنگ شده است و برنامه‌ریزی‌های جدید باید با توجه به این اصل باشد. در مورد کوچ و مسیرهای آن، اولویت با مسیرهای ماشین‌رو است. بنابراین در ابزارهای سیاستی جدید به‌ویژه برای بهره‌‌برداران عشایری باید نگاه مبتنی بر کوچ سنتی به کوچ ماشینی، در تعیین مدت و ظرفیت مراتع به میزان مصرف علوفه دستی و در آگاهی‌رسانی‌ها از ظرفیت‌های ابزارها و شبکه­‌های اجتماعی استفاده کرد. در مورد ابزارهای اقتصادی نیز باید به این نکته توجه کرد، تأمین علوفه دستی درزمانی که دام به علوفه­ تازه و تر و چرای مراتع به‌خصوص در اوایل بهار یا اواخر زمستان در مراتع قشلاقی عادت کند، مشوق مناسبی نیست. در بخش مقررات نیز باید قوانین به‌طوری اصلاح شود که مؤثر و بازدارنده باشد.»

|
برچسب ها
,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.