عوارض تک سرپرستی - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 90882
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۰۹ شهریور ۱۴۰۲ - ۶:۲۵ |
کارشناسان بر آسیب‌پذیری خانواده‌های تک والد تأکید می‌کنند؛

عوارض تک سرپرستی

«حدود ۸۷ درصد خانواده‌های تک سرپرست توسط مادر و ۱۳ درصد توسط پدر اداره می‌شود و ۷ درصد خانوارها تک سرپرست هستند.» این آمار نشان می‌دهد، یکی از مهم‌ترین تغییرات در دو نسل گذشته، پیرامون ازدواج و نهاد خانواده رخ داده است، به‌گونه‌ای که رشـد فزاینده رخدادهایی نظیر طلاق، خانواده‌های تک والد را افزایش داده است و باید این نوع خانواده‌ها را به‌عنوان یک واقعیت در جوامع امروزی پذیرفت.
عوارض تک سرپرستی

«حدود ۸۷ درصد خانواده‌های تک سرپرست توسط مادر و ۱۳ درصد توسط پدر اداره می‌شود و ۷ درصد خانوارها تک سرپرست هستند.» این آمار نشان می‌دهد، یکی از مهم‌ترین تغییرات در دو نسل گذشته، پیرامون ازدواج و نهاد خانواده رخ داده است، به‌گونه‌ای که رشـد فزاینده رخدادهایی نظیر طلاق، خانواده‌های تک والد را افزایش داده است و باید این نوع خانواده‌ها را به‌عنوان یک واقعیت در جوامع امروزی پذیرفت. این پدیده به‌شرط آسیب‌شناسی و مدیریت و برنامه‌ریزی لزوما به معنای ظهور آسیب‌های فراوان و مضرات غیرقابل‌جبران نخواهد بود. 
بااین‌حال اغلب پژوهش‌ها بر پیامد منفی عدم حضور پدر و وضعیت نامطلوب اقتصادی خانواده‌های تک سرپرست تأکید دارند. پژوهشگران معتقدند مهم‌ترین زیان فقدان پدر در خانواده‌های تک والدی که زن سرپرست اداره می‌شود، از دست دادن درآمد است و گاه مردان از تأمین معاش فرزندان خود دست می‌کشند و مادران را وامی‌دارند تمام بار مالی خانواده را برعهده گیرند، درنتیجه فشار اقتصادی باعث می‏شود که این مادران فرصت کمتری برای مراقبت از کودکان خود داشته باشند. 
زمانی که سرپرست خانواده، در تنگنای اقتصادی به سر برده و شاغل است، غالبا برای انتخاب میان کیفیت تربیت کودک دچار مشکل می‌شود. اغلب مشاغلی که درآمد کافی دارند، مستلزم صرف وقت
 به مدت طولانی و یا صرف ساعات غیرمعمول برای کار هستند و این شرایط، برای اکثر والدین تنها، بدین معناست که آن‌ها به‌عنوان سرپرست خانواده، کمتر می‌توانند از تجربیات و آموزش‌های تربیتی بهره گیرند، زیرا به میزان طولانی کار می‌کنند. معمولا در اغلب این خانواده‌ها، بار مسئولیت بر دوش مادر گذاشته می‌شود، به این دلیل که به هنگام جدایی یا از دست دادن همسر، مردان به‌مراتب سریع‌تر از زنان موفق به تشکیل زندگی مجدد می‌شوند و تحت‌فشار نیستند که حتما فرزندشان را به‌تنهایی بزرگ کنند و از طرفی حضانت کودک زیر
 ۷ سال در اختیار مادر است. اغلب مادران در چنین شرایطی اداره یک خانواده را به عهده گرفته و تحت‌ فشارهای روانی، اقتصادی و اجتماعی قرار می‌گیرند.  اين زنان به علت نبود پشتوانه مالی و همچنین كمبود سرمایه‌های اجتماعی، در معرض آسیب‌های جدی رفتاری، اجتماعی و اخلاقی هستند و برمبنای تأکیدات آسیب شناسان باید تدابيری اتخاذ شود تا مشكلات این‌گونه زنان به‌طور شايسته حل شود. اما آنچه درطول اين سال‌ها از نگاه‌ها دورمانده  همين مشكلات است كه شناخت آن‌ها و ارائه راهكارهای مناسب يكی از وظايف عمده دولت، نهادها و سازمان‌های خدمات اجتماعی هر كشور است.
خانواده‌هایی که سرپرستی آنان بر عهده زنان است، نه‌تنها در همه کشورهای جهان گسترش‌یافته بلکه به درصد خانوارهای سرپرست زن که در جمعیت کم‌درآمد قرار می‌گیرند افزوده شده است، این مسئله حتی درکشورهایی که پیشرفته‌ترین قوانین را به نفع زنان داشته‌اند، دیده شده است. در این کشورها به‌رغم کمک‌های دولتی به این زنان فرآیند فقیر شدن آنان همچنان ادامه دارد. از طرفی مشکلات این زنان عدم دسترسی به مشاغل با منزلت اجتماعی بالا است، این زنان عمدتا با مشکل بیکاری هم دست‌به‌گریبان‌اند یا دارای مشاغل نیمه‌وقت با درآمدی کم هستند. بنابراین نبود مرد در کنار خانواده، وظایف مادر را در تأمین معیشت مضاعف کرده و وظیفه زن را به‌عنوان سرپرست خانوار طاقت‌فرسا می‌کند. 
 آسیب خانواده‌های تک سرپرست
احمد مهری در قامت روانپزشک و عضو هیئت‌علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی با اشاره به چالش‌های متعدد در خانواده‌های زن سرپرست می‌گوید: «طلاق یا فوت همسر می‌تواند یک بحران جدی برای مادر به وجود آورد و درحالی‌که مسئولیت فرزندان بر دوش او قرار دارد، به‌سختی خواهد توانست بدون کمک مشاور و روانشناس، سلامت روان خود را به‌دست آورد. عبور از بحران، سازگاری با وضعیت جدید، آمادگی برای پذیرش شرایط جدید و مواجهه با معضلات پیش رو، تلاش برای کسب استقلال فردی و اجتماعی، کسب استقلال مالی برای مدیریت خانواده و حفظشان و جایگاه خود در مقام اداره‌کننده یک خانواده از سوی کسانی که احتمالا او را مورد توهین یا سرزنش یا حتی تهدید قرار داده‌اند، از ابتدایی‌ترین چالش‌های  پیش روی این دسته از والدین است.»
مهری درزمینه  تلاش کسانی که در  خانواده‌های تک والد به‌تنهایی فرزندان خود را بزرگ می‌کنند، می‌گوید: «باوجود تلاش  یک نفره این دسته از افراد در چارچوب خانواده، ساختارها و ارگان‌های اجتماعی، مدرسه، رسانه‌ها هر یک به نحوی در تربیت کودکان مؤثر هستند و زنان یا مردانی که می‌خواهند به‌تنهایی از عهده تربیت فرزند خود برآیند باید آگاه باشند که به‌هرحال در این راستا نیازمند کمک دیگران هستند. درواقع اغلب این والدین با ازخودگذشتگی بی‌دلیل تمام زندگی خود را وقف فرزندان می‌کنند و به دلیل حادثه‌ای که رخ‌داده  دست به یک رفتار جبرانی می‌زنند و تلاش می‌کنند هم پدر باشند و هم مادر. چنین چارچوبی برخلاف تصور عموم تقریبا غیرقابل اجراست و نقش جنسیتی چیزی نیست که یک نفر به‌راحتی بتواند از پس آن برآید.
 یک مادر هرگز نمی‌تواند تمام خصوصیات یک پدر را ایفا کند و بالعکس هم همین‌طور است. این کار باعث می‌شود مادر یا پدر از نقش واقعی خود نیز فاصله بگیرد و نتواند وظایف واقعی خود را نیز انجام دهد. بنابراین جایگزین کردن نقش مادر یا پدر توسط مادربزرگ و خاله یا در مورد پدر توسط پدربزرگ یا دایی می‌تواند کارساز باشد. اگرچه ارتباط آن‌ها با فرزندان هرگز نمی‌تواند به ارتباط نزدیک مادر یا پدر با فرزند خود تبدیل شود اما به‌هرحال  بهتر از به عهده گرفتن هر دو نقش توسط والد است. حفظ جایگاه اجتماعی، حفظ شغل و شأن، اثبات صلاحیت شغلی و اجتماعی ازجمله مواردی است که مادر یا پدری که به‌تنهایی تربیت فرزندان را به عهده گرفته‌اند باید از پس آن برآیند.»
مهری معتقد است: «این وضعیت در مورد زنان وخیم‌تر است زیرا هنوز نگرش به زنان بیوه یا مطلقه منصفانه و دوستانه نیست و آن‌ها دائما باید خود را اثبات کنند و یا در محیط کاری خود را از اتهامات تبرئه کنند. در مورد مردان نیز فشار برای ازدواج مجدد، معضل نگهداری و مراقبت از فرزندان، تحمیل هزینه‌های اضافی در این خصوص و لزوم افزایش ساعات کاری برای تأمین مخارج جزو مشکلات رایج است که هر یک به‌نوعی آن‌ها را تحت‌فشارهای روانی، اجتماعی و اقتصادی قرار می‌دهد.»
پیامدهای اجتماعی و هیجانی در فرزندان خانواده‌های تک سرپرست از دیگری مواردی است که این روانپزشک با اشاره به آن عنوان می‌کند: «در صورت فوت پدر نقش پدری برای فرزند پسر با خلأ و اگر با فقدان مادر روبه‌رو باشیم نقش مادری در فرزندان دختر دچار خلأ می‌شود. در سنین بالاتر اغلب بچه‌ها همواره آرزو می‌کنند والدین یک‌بار دیگر در کنار هم زندگی کنند و باهم باشند. 
در این موارد نیز باید به بچه‌ها متذکر شد که هرچند از وجود پدر یا مادر محروم شده‌اند، اما هر دو والد خود را از دست نداده‌اند و در صورت جدایی طرفین باید اجازه دهند بچه‌ها بتوانند با والدی که از او دور است، دیدار کند. از طرفی در سنین نوجوانی که فرد به دنبال کسب هویت و استقلال است و از والدین خود کمتر الگو می‌گیرد و گرایش به گروه همسالان داشته و یا تحت تأثیر بزرگسالانی که علاقه‌مند به آن‌هاست قرار می‌گیرد، کار پدر یا مادرهایی که به‌تنهایی به پرورش و تربیت فرزندان خود اقدام می‌کنند دشوارتر است. 
با آسیب‌شناسی دقیق وقایعی که در یک خانواده تک والد انجام می‌شود، می‌توان از بروز بسیاری از آسیب‌ها جلوگیری کرد تا جایگاه والد در خانواده از دست نرود و معضلاتی نظیر بزهکاری، الگوگیری ناسالم، ناکامی در اجتماع و زندگی خانوادگی در مورد فرزندان آن‌ها رخ ندهد. به‌هرروی، علاوه بر تلاش برای تشکیل خانواده مجدد در مورد این افراد و زدودن بار منفی از واژه‌های «ناپدری» یا «نامادری» در جامعه، ناچاریم با واقعیات موجود راهکارهایی را عرضه کنیم تا از بروز آسیب‌های جدید به فرد، خانواده و جامعه جلوگیری کنیم.»
این عضو هیئت‌علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی تأکید می‌کند: «چنین معضلاتی را باید به‌صورت یک شبکه بررسی کرد و نه یک فرد در یک خانواده، چراکه جامعه به‌هرحال متأثر از وجود چنین خانواده‌هایی خواهد بود.» 
 کاستی الگوپذیری نقشی در فرزندان تک والد
«زن و مرد مکمل هم هستند و نبود یکی از آن‌ها باعث نبود نقش‌پذیری یکی از والدین در فرآیند جامعه‌پذیری فرزندان خواهد شد.» گوینده این جمله مرتضی پدریان، آسیب‌شناس اجتماعی است که عنوان می‌کند: «این پدیده در جامعه‌پذیری فرزندان سهم دارد، اما به دلیل عدم ایفای نقش یکی از والدین، فرزندان دچار خلأهای عاطفی شده و الگوپذیری نقشی در آن‌ها دچار کاستی می‌شود، اگر در این فرآیند مادر ازدست‌رفته باشد جنسیت فرزندان بیشتر به سمت جنسیت مردگونه حرکت می‌کند و اگر پدر ازدست‌رفته باشد جنسیت فرزندان به سمت جنسیت زن گونه می‌رود.  حوزه بین جنس و جنسیت متمایز است تا حدی که جنسیت به حوزه اخلاق، رفتار و حوزه‌های کنشی فرد اشاره دارد و جنس ساختار فیزیولوژی فرد را نشان می‌دهد.»
وی بابیان این‌که تکمیل فرآیند جنسیتی در این فرزندان به‌خوبی اتفاق نمی‌افتد، تصریح می‌کند: «دلیل این مسئله این است که فرد با الگوهای جنسیتی زنانه یا مردانه در خانواده آشنا نیست، همچنین اگر میزان تعهد والد به خانواده دچار خلل شود و  به دلیل نیازهای عاطفی و جنسی تمایل به مرد یا زن دیگری پیدا کند این فرآیند در الگوگیری زندگی اجتماعی فرزندان تأثیر منفی خواهد داشت. چون نقش پدری و مادری متفاوت است و اگر والد مادر باشد و بخواهد نیازهای مالی فرزندان را هم برآورده کند خودبه‌خود زن باید نقش مرد خانواده را هم ایفا کند بنابراین میزان رسیدگی به حوزه‌های تربیتی فرزندان هم با مشکل مواجه می‌شود.» این نظریه‌پرداز حوزه‌های اجتماعی بیان می‌کند: «اگرچه در چنین حالتی فرزندان به‌نوعی خودکفایی و استقلال در جامعه‌پذیری خود می‌رسند و این پدیده از این نظر کارکرد مثبتی برای فرزندان دارد؛ اما ازآنجاکه هدف تشکیل خانواده هم تداوم نسل و هم تأمین نیازهای عاطفی افراد است، نبود یکی از اعضای خانواده باعث می‌شود والد موجود، دچار نوعی خلل یا نقصان شود و این امر در شکل‌گیری افسردگی و بیماری‌های روحی و روانی فرد تأثیر بسزایی دارد. اگر والد حاضر بتواند نقش دوگانه پدری و مادری را حتی در حداقلی‌ترین شکل خود انجام دهند احتمال این‌که افراد در بزرگسالی وارد مشکلات و عوارض این نوع زندگی خانوادگی شوند، کمتر است و والد موجود باید بتواند نقش دوگانه خود را ایفا کند و خلأ نقش پدر یا مادر را جبران کند.» 
«برخی والدین مهارت کافی برای فرزندپروری را ندارند و سرخوردگی ناشی از مسائل انگیزشی آمادگی روانشناختی آن‌ها را کاهش داده و فقدان انگیزه‌های فرزندپروری و مشکلات اقتصادی آن‌ها بر تربیت فرزند آن‌ها تأثیرگذار است.» پدریان ضمن تأکید بر این موضوع، با انتقاد از برخی سمن‌ها و انجمن‌های خیریه‌ که نقش ضعیفی برای حمایت این قشر از جامعه دارند، خاطرنشان می‌کند: «این نوع والدین نمی‌دانند به کدام مرکز تخصصی و حمایتی مراجعه کنند تا بتوانند مشکلات خود را مطرح کنند و این مؤسسات بتوانند در قالب خدمات مددکاری والد را حمایت کنند چراکه نهادهای حمایتی دولتی به دلیل مشکلات بودجه‌ای و دیگر مشکلات خود به این قشر خدمات خاصی ارائه نمی‌دهند.» امان‌الله قرایی‌مقدم، جامعه‌شناس نیز در خصوص خانواده‌های تک والدی اظهار می‌کند: «فرزندانی که در خانواده‌های تک‌والد رشد می‌کنند با درصد بیشتری جذب ناهنجاری‌ها می‌شوند و درصد بالایی از افرادی که  به سمت ناهنجاری‌های اعتیاد، فحشا  یا دزدی جذب می‌روند، عضو خانواده‌های تک‌والد یا بی‌خانواده هستند، رشد خانواده‌های تک‌والد خطرناک است و حتی در آینده می‌تواند باعث افزایش آسیب‌های اجتماعی شود.»بررسی‌های این جامعه‌شناس نشان می‌دهد: «این خانواده‌ها در معرض آسیب بیشتری هستند چراکه وجود اقتدار پدر در هر خانواده‌ای لازم است و اقتدار مردانه می‌تواند از گرایش فرزندان به بسیاری از آسیب‌ها و لغزش‌ها جلوگیری کند و‬ شکل‏‌گیری شخصیت، روحیات و آینده یک فرد نیازمند وجود پدر و مادر هر دو با هم است.»

|
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.