رشته ریاضی در آستانه تعطیلی! - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 65363
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۶:۲۶ |
هشدار کارشناسان درباره کاهش گرایش به رشته ریاضی و پیامدهای آن

رشته ریاضی در آستانه تعطیلی!

حتما خبر «تعطیلی رشته ریاضی برخی دبیرستان‌ها به دلیل عدم تقاضا» را شنیده‌اید، خبری که آماری هم به آن ضمیمه‌شده است: «کمتر از ۱۵ درصد دانش آموزان متوسطه دوم، رشته‌ ریاضی را انتخاب می‌کنند» اما کاهش کمی و کیفی دانش‌آموزان این رشته، باتوجه به آنکه در زمره علوم پایه قرار دارد، قطار پیشرفت و توسعه کشور را به مخاطره می‌اندازد.
رشته ریاضی در آستانه تعطیلی!

گروه اجتماعی
حتما خبر «تعطیلی رشته ریاضی برخی دبیرستان‌ها به دلیل عدم تقاضا» را شنیده‌اید، خبری که آماری هم به آن ضمیمه‌شده است: «کمتر از ۱۵ درصد دانش آموزان متوسطه دوم، رشته‌ ریاضی را انتخاب می‌کنند» اما کاهش کمی و کیفی دانش‌آموزان این رشته، باتوجه به آنکه در زمره علوم پایه قرار دارد، قطار پیشرفت و توسعه کشور را به مخاطره می‌اندازد. نکته بعدی، برهم خوردن توازن رشته‌ای است که به‌عنوان زنگ هشداری از سوی کارشناسان به صدا درآمده و آمار ثبت‌نام‌کنندگان در کنکور امسال، عدم توازن و تراکم بیش‌ازاندازه در رشته تجربی را تایید می‌کند. امسال فقط۱۰ درصد دانش‌آموزان در کنکور ریاضی شرکت می‌کنند، درحالی‌که این رقم برای رشته تجربی ۳۹ درصد است. آمار اعلامی در یک دهه قبل، با آنچه اکنون ارائه‌شده متفاوت است و براین اساس ۲۵ درصد دانش‌آموزان در رشته ریاضی و ۴۲ درصد در رشته تجربی ثبت‌نام کرده‌بودند. اما چرا رشته تجربی مورد استقبال قرارگرفته است؟ رشته‌ای که تا چندی پیش عمدتا برای دختران جذاب بود و حالا در کمال ناباوری، پسران هم به آن تمایل زیادی نشان می‌دهند. در این رابطه فرضیات زیادی مطرح است که عباس فرجی- کارشناس مشاوره در آموزش‌وپرورش تأکید می‌کند هرکدام این فرضیات دلایل خاص خود رادارند، به‌عنوان‌مثال شغل پزشکی فی‌نفسه جذاب است و اغلب دانش‌آموزانی که به رشته تجربی می‌روند خود را با روپوش سفید یا در اتاق عمل می‌بینند. فرضیه دومی که می‌توان متصور شد پول است که با توجه به شرایط اقتصادی، پول‌سازی این رشته برای دانش آموزان و والدین اهمیت دارد. حال‌آنکه دانشگاه‌ها، این‌همه ظرفیت برای پذیرش دانشجو در رشته پزشکی را در اختیار ندارند و آیا با فرض بر اینکه بسیاری از دانش‌آموزان در رشته پزشکی تحصیل کنند، جامعه به این‌همه پزشک نیاز دارد؟
فرجی از سیاست‌های اشتباه در آموزش‌وپرورش می‌گوید که اوضاع را روزبه‌روز بدتر کرده است و اگر همین روال ادامه یابد، سایر رشته‌ها با صندلی خالی مواجه خواهند شد. 
پرسش مهم این است که چه فردی مسبب این عدم توازن بوده است؟ آیا اولیاء و دانش آموزان قدرت بر هم زدن توازن رشته‌ای را داشته‌اند؟ عباس فرجی، این فرض را بسیار کمرنگ می‌بیند ولی بی‌تأثیر نمی‌داند: «ازاین‌جهت می‌گویم کمرنگ است که هدایت دانش‌آموزان و برگه‌های آن‌ها همیشه توسط آموزش‌وپرورش تنظیم و در اختیار اولیاء و دانش‌آموزان قرار داده‌شده است و دانش آموزان فقط در انتخاب گزینه‌ها مخیر هستند نه بیشتر یعنی اگر این برگه‌ها کارشناسی و انتخاب رشته بر اساس یک الگوی برنامه‌ریزی‌شده طراحی می‌شد چه‌بسا هم‌اکنون درگیر چنین دردسرهایی نمی‌شدیم.»
 به ‌رشته ریاضی بها نمی‌دهند
بدین طریق می‌توان سرچشمه اصلی اشکال را در آموزش‌وپرورش جستجو کرد، پروفسور امیدعلی شهنی کرم‌زاده- چهره ماندگار ریاضیات ایران نیز دلیل اینکه ریاضیات به چنین حال‌وروزی افتاده را آموزش‌وپرورش و دانشگاه و جامعه‌ای می‌داند که به آن بها نمی‌دهد؛ به فارغ‌التحصیلان ریاضی توجه نمی‌شود و بر اهمیت ریاضی  تأکید نمی‌شود وگرنه ریاضی در تمام دنیا هم در دوران مدرسه و هم دانشگاه جایگاه ویژه‌ای دارد. 
چهره ماندگار ریاضیات ایران بر این باور است که کم‌کاری از سوی آموزش‌وپرورش و وزارتخانه‌ها است وگرنه کم‌کاری از دانش‌آموزان نیست. او البته محیط خانواده را نیز بی‌تأثیر نمی‌داند؛ چراکه والدین برای فرزندان خود نگران‌اند و به فکر آینده شغلی آن‌ها هستند. وقتی خانواده‌ها می‌بینند که فارغ‌التحصیلان ریاضی امکانات شغلی ندارند اما در رشته‌های دیگر ازجمله پزشکی وضعیت خوب است، طبیعی است فرزندان خود را تشویق کنند که به سمت ریاضی نروند. 
 تأثیر عدم توازن در رشته‌های تحصیلی بر بازار کار
در ادامه به سراغ کارشناسان رفته‌ایم تا از زبان آن‌ها این اتفاق و پیامدهایش را موردنقد و بررسی قرار دهیم. براین اساس محمد داوری- کارشناس ارشد آموزش‌وپرورش در مورد برهم خوردن توازن در رشته‌ها ابراز دلواپسی کرده و به ما می‌گوید: «این عدم توازن، چهره خود را در بازار کار نشان می‌دهد. به این مفهوم که در برخی مشاغل، با بیکاری تحصیل‌کردگان مرتبط با آن حرفه و یا کمبود نیروی تحصیل‌کرده در آن رشته و یا شغل مواجهیم، بنابراین نبود توازن در رشته‌های دوره دبیرستان، عدم توازن مشاغل را به دنبال دارد.»
داوری بر گسستگی میان مدرسه و دانشگاه و دانشگاه و بازار کار تأکید دارد که این موضوع نشانگر فقدان سیاست‌گذاری پیوسته و درازمدت و انسجام بین دستگاهی است، بنابراین سیاست‌گذاری‌های گسسته و کوتاه‌مدت و مقطعی این مشکل را ایجاد کرده و از طرفی به لحاظ فرهنگی، خانواده‌ها و دانش آموزان به این مسئله دامن زده‌اند و رقابت‌ها بر سر کرسی‌های محدود است و بی‌توجهی به نیازهای نامحدود باعث شده که این مسائل به وجود آید و سیستم کنکورمحور و ضعف در فرآیند هدایت تحصیلی و شغلی هم مزید بر علت شده، در اینجا سیاست‌گذاری کلان، قابل نقد است و ضعف در اجرای سیاست‌های اعلامی که موجب شده فرآیند هدایت تحصیلی به‌درستی و باقوت انجام نشود. درحالی‌که هدایت تحصیلی باید بر سه‌گانه استعداد، علاقه و زمینه شغلی استوار باشد؛ آن‌هم علاقه پایدار، استعداد واقعی و زمینه شغلی موجه و وقتی‌که هدایت تحصیلی براساس این شاخص‌ها انجام نمی‌شود، خروجی مدارس و دانشگاه‌ها؛ عدم توازن میان رشته‌ها و مشاغل خواهد بود.
ازنظر داوری، این پیش‌بینی محتمل است که در سال‌های آینده رشته تجربی هم اشباع‌شده و فارغ‌التحصیلانش با بیکاری مواجه و کمبود نیرو در رشته‌های فنی مهندسی تشدید شود. بالطبع این روند، بی‌انگیزگی تحصیلی را به دنبال دارد و به‌مرور خود را در قالب افت آموزشی و خروج از فرآیند تحصیل نشان می‌دهد که در حال حاضر هم تا حدودی این جریان رخ‌داده و براین اساس باید اعمال سیاست‌گذاری‌های جدی و دقیق موردتوجه باشد و در سطح کلان، شورای عالی آموزش‌وپرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی ریل‌گذاری اصلی را با چشم‌اندازی طولانی‌مدت در دستور کار داشته باشند. وقتی فرآیند اشتغال را درنظر می‌گیریم، برای یک دوره ۲۵ ساله است و باید نقشه‌ای بلندمدت طراحی و آن را در اختیار خانواده‌ها و دانش آموزان و مدارس و دانشگاه بگذاریم و توزیع رشته‌ها مطابق آن صورت پذیرد و دانش آموزان بدانند که ظرف ۲۵ سال آینده، چه مشاغلی موردنیاز جامعه است. 
 عدم خوش‌بینی خانواده‌ها به آینده بازار کار و ادامه تحصیل 
روند فعالیت آموزش‌وپرورش به‌گونه‌ای بوده است که هم‌اینک بی‌انگیزگی و افت تحصیلی در دانش آموزان به‌طور کامل مشهود است، بحث کرونا و عدم اطاعت‌پذیری از والدین و تضاد بین نسلی و ده‌ها عامل دیگر هم باعث شده دانش آموزان از درس و مدرسه فاصله بگیرند، اما سعید فیروز- در قامت مشاور تحصیلی، دلیل مهم‌تر را عدم وجود بازار کار ارزیابی کرده و به ما می‌گوید: «این مسئله، بی‌انگیزگی را تقویت کرده و از طرفی تعارضات فراوان در بحث آموزش و بازار کار و شیوه‌های تربیتی خانواده‌ها و عملکرد آموزش‌وپرورش روزبه‌روز از میزان رغبت و انگیزه و هدف دانش آموزان کاسته است. ما معتقدیم که در موفقیت تحصیلی سه عامل نقش دارد؛ عامل اول را اصطلاحا به‌عنوان عوامل فردی (هوش و استعداد و رغبت و علاقه و تلاش) می‌شناسند که تمامی این موارد در حال حاضر زیرسوال رفته است. عامل دوم، حمایت خانواده و نوع نگاه آنان به بازار کار و آینده فرزندان و بحث معیشت است و متأسفانه خانواده‌ها در این زمینه به آینده بازار کار و ادامه تحصیل خوش‌بین نیستند و حتی بسیاری از افراد با مدارک دیپلم و فوق‌دیپلم به دنبال خروج از کشور و درواقع مهاجرت هستند. اینکه صرفا ۱۵ درصد دانش آموزان جذب رشته ریاضی می‌شوند، به‌این‌علت است که آینده روشنی را متصور نیستند و گرایش نسبت به رشته تجربی، صرفا امیدی واهی است تا شاید دریکی از رشته‌های پزشکی قبول‌شده و درآمد آن‌چنانی کسب کنند اما چندسال بعد رشته تجربی هم اشباع‌شده و محصلان سرخورده‌تر می‌شوند. هم‌اینک در اطراف ما بسیاری از افراد وارد دانشگاه شده و مدرک لیسانس را اخذ کرده‌اند و به دلیل نیافتن شغل، به تحصیل در مقطع فوق‌لیسانس و یا دکتری روی آورده‌اند اما درنهایت بازهم احساس کرده‌اند به درد جامعه نمی‌خورند، چراکه شغلی برای آن‌ها مهیا نیست، درنتیجه سرخورده‌تر شده‌اند. لذا با این روند معیوب بعید نیست که دانش آموزان در سال‌های بعد، پس از تحصیل در مقطع اول دبیرستان، از ادامه مسیر منصرف شوند.» 
برخی از مشاوران تحصیلی، مدیریت غلط و عدم وجود تخصص در امر هدایت تحصیلی درست دانش آموزان در نظام آموزشی و سیاست‌های کلی کشور را عاملی اثرگذار دانسته و معتقدند که این موارد سبب شده ظرفیت رشته ریاضی درمقطع  متوسطه و به‌تبع آن رشته‌های فنی و مهندسی در دانشگاه‌ها تکمیل‌نشده و بسیاری از صندلی‌ها خالی بماند. بتول مروی ازجمله این مشاوران است که کمبود نیروی متخصص دررشته‌های  مهندسی باتوجه به نیاز کشور به ساخت‌وسازهای زیربنایی وتاسیسات مهم و صنایع را نگران‌کننده می‌داند. او در گفت‌وگو با ما بیان می‌کند: «رشد تکنولوژی و فناوری اطلاعات در دنیا و دستیابی به آن و هم‌ترازی با علم روز و اعمال تغییراتی در آینده به‌منظور جایگزینی سوخت هسته‌ای با سوخت فسیلی، نیاز به نیروی متخصص و اهل‌فن دارد و این جز با تحصیل در رشته‌های ریاضی و فنی و محاسباتی میسر نخواهد بود و قطعا کمبود نیرو آسیب جبران‌ناپذیری به بدنه کشور وارد می‌کند. همان‌طور که اکنون هم این اتفاق نامطلوب به وقوع پیوسته است.»
مروی دلیل کاهش اقبال دانش آموزان به رشته ریاضی را همان موضوع پرتکرار بازار کار و مشکلات فراوان معیشتی و اقتصادی عنوان کرده و می‌گوید: «یک مهندس به لحاظ مادی و وجه اجتماعی از جایگاه مناسب و درخوری برخوردار نیست و در کشور هم شرایط و امکاناتی برای تحقیق و پژوهش و خلاقیت و نوآوری و تولید فراهم نیست و فارغ‌التحصیلان  این رشته‌ها برای امرارمعاش به شغل‌هایی غیراز تخصص خود رو می‌آورند و اگر دارای رزومه علمی قوی باشند، در مراکز آکادمیکِ کشورهای صنعتی دنیا جذب می‌شوند.»  
 عدم تحقق نظام جامع هدایت تحصیلی 
اظهارات کارشناسان و تحلیل‌هایی که ارائه می‌دهند، گویای آن است که آموزش‌وپرورش فاقد راهبرد و یا استراتژی بلندمدت در بحث هدایت و مشاوره تحصیلی است، حال‌آنکه در رشته‌های علوم پایه، نیازمند شناسایی نخبگان هستیم و یکی از اقدامات سازمان استعدادهای درخشان باید بر همین مسئله معطوف باشد، چراکه نگرش مبتنی بر توسعه و پژوهش بسیار حائز اهمیت است، بنابراین در جریان انتخاب رشته حتما باید توزیع متوازن و متعادل اتفاق بیفتد، نه توزیع اجباری.  به گفته ابراهیم سحرخیز- معاون اسبق آموزش متوسطه و کارشناس آموزش‌وپرورش، قرار بود در این زمینه براساس سند تحول بنیادین، نظام جامع هدایت تحصیلی پیاده‌سازی شود و این نظام باید تمامی دوره‌های تحصیلی را پوشش دهد که این مسئله محقق نشده است.
 البته سحرخیز در گفت‌وگو با ما، تبیین می‌کند که برای مدتی، طرح شناسایی و هدایت استعدادهای برتر در قالب طرح شهاب در دستور کار بود که تاکنون خروجی و دستاوردی نداشته است: «سال ۱۳۸۷ کارگروهی با عضویت برخی از اساتید به نام حوزه روانشناسی تربیت و معاونین وزیر و سازمان استعدادهای درخشان و معاونت علمی رئیس‌جمهور تشکیل شد و بنا بود در قالب طرح شهاب، شناسایی استعداد دانش آموزان به عهده معلمان و در کنار آن‌ها به عهده معاونان و مدیران مدرسه باشد که این اتفاق رخ نداد. آنچه اکنون اجرایی می‌شود، همان است که سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ در مقطع تحصیلی راهنمایی، پیش از انقلاب روی داد و براین اساس، باتوجه به نمراتی که 
دانش آموزان در طول سه سال اخذ می‌کنند و همچنین نمره‌ای که از محل آزمون هوش به دست می‌آید، بعد از تست رغبت سنجی، دانش‌آموز را هدایت می‌کنند که عملا تشریفاتی است و به علائق و رغبت دانش آموزان توجهی نمی‌شود، به این دلیل که استراتژی بلندمدتی در کار نیست.»
پیش‌تر عباس فرجی- کارشناس مشاوره در آموزش‌وپرورش دراین‌باره مطرح کرده بود که مهم‌ترین فاکتور مورد استناد مسئولان آموزش‌وپرورش در انتخاب رشته دانش‌آموزی، تست‌های استعداد و رغبت است که بر اساس هوش عمومی و علائق دانش‌آموزان آن‌ها را هدایت می‌کنند اما این تست‌ها محل اشکال است: «یکی از آزمون‌های تشخیصی که در پایه نهم از دانش‌آموزان گرفته می‌شود تست استعداد تحصیلی است این تست ۱۱ خرده آزمون دارد که شامل معنی واژه، استدلال کلامی، کفایت اطلاعات، مبانی ریاضی، استدلال عددی، استدلال انتزاعی، استنباط منطقی، تجسم فضایی، چرخش شکل، ترکیب قطعات و استدلال مکانیکی است یکی از مهم‌ترین ایرادهایی که به این آزمون می‌توان گرفت زمان ۱۳۰ دقیقه‌ای آن است دانش‌آموزان غالباً در این سن تجربه کافی برای چنین آزمون سنگینی را ندارند اما همین آزمون ملاک مهمی برای تعیین رشته دانش‌آموز بوده آزمونی که ۱۵ درصد از نمره هدایت تحصیلی در آن نهفته است. دومین ایرادی که به این تست گرفته می‌شود این است که هیچ خرده آزمونی از یازده خرده آزمون، استعداد دانش‌آموز برای ورودبه رشته‌های تجربی را محک نمی‌زند لذا می‌شود این‌گونه استناد کرد که این تست اساساً نمی‌تواند ملاک انتخاب دانش‌آموز برای رشته تجربی باشد ولی این اتفاق در حال رخ دادن است. سومین و مهم‌ترین ایراد این آزمون این است که ملاک ارزیابی تست برای تعیین رشته نمره عمومی و معدل کل استعداد دانش‌آموز است. لذا سؤال مهم این است که اگر قرار است بر اساس نمره عمومی استعداد دانش‌آموز ارزیابی شود پس چرا ما آزمون ریون را کنار گذاشتیم؟ مگر آنکه فرض بگیریم آموزش‌وپرورش می‌خواسته هدفمندتر تعیین رشته کند که در عمل این‌گونه به نظر نمی‌آید.»
 هدررفت منابع و سرمایه ملی 
به هر ترتیب نکته مشهود و قابل‌لمس، سایه سنگین دانشگاه بر سر آموزش‌وپرورش است و دانش آموزان به توانایی و استعدادهای خود بی‌توجه‌اند و والدین و فشارهای اجتماعی نیز در این جریان نقش دارد. ابراهیم سحرخیز دراین‌باره می‌گوید: « بیکاری جامعه و نبود کارآفرینی و بی‌توجهی به رشته‌های فنی حرفه‌ای سبب شده خانواده‌ها آمال و آرزوی فرزندان خود را در رشته‌هایی جستجو کنند که هنوز اشباع‌نشده و دارای بازار کار است. ۲۰ سال پیش گرایش‌ها به سمت رشته‌های فنی مهندسی بود، اما در حال حاضر تعداد مهندسان بیکار افزایش‌یافته و زمینه‌ای برای کارآفرینی و اشتغال وجود ندارد. بنابراین علائم هشداردهنده این موضوع قابل‌درک است و هنگامی‌که محصلان رشته‌های مهندسی به‌جای یافتن شغل در رشته خود، جذب مشاغل خدماتی و کسب‌وکارهای غیرمرتبط می‌شوند، طبیعی است که خانواده‌ها فرزند خود را به سمت تحصیل در رشته‌ای هدایت کنند که به لحاظ شغلی و درآمدی آینده دار است. این نکته را هم باید مدنظر قرار داد که بیکاری محصلان رشته‌های فنی مهندسی، به اقتصاد جامعه آسیب می‌زند، به هر ترتیب، اگر آن‌ها در دانشگاه دولتی هم تحصیل‌کرده باشند، جامعه و آموزش‌وپرورش سال‌ها هزینه کرده است. شاید اگر پس از اخذ دیپلم، فعالیت در مشاغل آزاد را پیگیری می‌کردند، صاحب مغازه و ثروت و مکنت بودند اما در حال حاضر فردی با مدرک رشته مهندسی عمران در گلخانه کار می‌کند که این موارد، هدررفت منابع و سرمایه ملی کشور است. اخیرا خانواده‌ها دیده‌اند که کاروبار در رشته پزشکی سکه است و نسبت پزشکان باتوجه به نیازی که به ازای هر ۱۰ هزار نفر داریم، تا رسیدن به آن نُرم، فاصله زیادی دارد. تا پیش‌ازاین یک سری محدودیت‌ها برای رشته‌های پزشکی قائل بودیم ولی در این زمینه گشایشی ایجادشده و جاذبه‌های کاذب آن، باعث شده که گرایش‌ها به این سمت‌وسو افزایش یابد.»
 راه‌اندازی هنرستان مستلزم تأمین تجهیزات و اعتبار
 چیزی در حدود ۶۰ درصد از داوطلبان کنکور را دختران تشکیل می‌دهند و تعداد داوطلبان پسر به حدود ۴۰ درصد تنزل یافته و دلیل این مسئله را سحرخیز، نبود آینده شغلی می‌داند: «درحالی‌که اوایل انقلاب این نسبت معکوس بود. درحال حاضر تمامی محصلان، فارغ از توان و استعداد خود، طالب ورود به رشته‌های پزشکی هستند. بنابراین چندان بعید نیست که طی سال‌های آینده رشته علوم تجربی نیز اشباع و تعداد داوطلبان آن در آزمون سراسری کاهش یابد و سرخوردگی و بی‌انگیزگی شدت بگیرد. درحالی‌که اگر استراتژی باثباتی حاکم بود، ۱۶ میلیون دانش‌آموز بین رشته‌های پزشکی و پیراپزشکی توزیع نمی‌شدند، بلکه نیاز کشور در سال‌های آینده موردسنجش قرار می‌گرفت. در سند تحول آمده است که هر دانش‌آموز بعد از ۱۲ سال تحصیل، باید توان انجام یک شغل را داشته باشد، اما اسمی از مهندسی و پزشکی به میان نیامده، چراکه جامعه ما به آرایشگر و خیاط و قصاب و مشاغل خدماتی هم نیاز دارد. ما در رشته کار و دانش به دنبال تربیت کارگر ماهر و در فنی و حرفه‌ای به دنبال تربیت تکنسین ماهر هستیم. در این جریان آموزش‌وپرورش به‌تنهایی مقصر نیست، ما در بحث فنی و حرفه‌ای فاقد مرجعی واحد در امر سیاست‌گذاری هستیم و هنرستان‌های ما، پاسخگوی نیاز امروز جامعه نیستند و رشته‌ها متناسب‌سازی و به‌روزرسانی نشده و فاقد اعتبار و ردیف تجهیزی است. 
دولت روحانی با یک‌میلیون دانش‌آموز، مدارس غیردولتی را تحویل گرفته، اما در پایان عمر هشت‌ساله این دولت، به ۲ میلیون نفر رسیده و به‌رغم افزایش دوبرابری مدارس غیردولتی، هنرستانی در کار نیست و اغلب رشته‌ها، نظری است، چراکه راه‌اندازی هنرستان غیردولتی مستلزم تهیه تجهیزات و تأمین اعتبار است و باید بخش خصوصی سرمایه‌گذاری کند اما این بخش هنگامی ورود می‌کند که دولت تسهیلاتی ارائه و ضمن بخشودگی مالیات، وام‌های بلندمدت اختصاص دهد و به‌طورکلی سیاست‌های تشویقی و ترغیبی اعمال کند. به‌عنوان‌مثال ماشین‌سازی تبریز، اگر موردحمایت قرار گیرد و روی پای خود بایستد، هرسال می‌تواند از میان دانش آموزان هنرستانی۱۰۰ نفر را استخدام کند. در این صورت بسیاری از دانش آموزان تبریزی به سراغ رشته‌های تجربی و انسانی نمی‌روند. تمامی کارخانه‌ها به کارگر، تکنسین و مهندس نیاز دارند و قادرند از ظرفیت هنرستان‌ها استفاده کنند و آموزش‌وپرورش می‌تواند آموزش دروس عمومی و کارخانه‌های بخش خصوصی، آموزش دروس تخصصی را به عهده بگیرند. بنابراین هدایت تحصیلی، بسته‌ای سیاستی است که باید جامع دیده‌شده و مهم‌ترین دستور کار رئیس دولت و معاون اول باشد. مگر قرار نیست با اشتغال‌زایی، بیکاری را کاهش داده و مانع اتلاف منابع شویم؟ بنابراین دولت باید نشستی را با حضور وزرای علوم و آموزش‌وپرورش و وزارت کار و متولیان بخش خصوصی برگزار کند. تحقق این موضوع نیازمند کمک‌های فرابخشی است، تحول در نظام آموزشی صرفا به عهده وزارت آموزش‌وپرورش نیست و دیگر دستگاه‌ها نیز باید به این موضوع ورود کنند.»

|
برچسب ها
,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.