درختکاری به‌شرط درخت‌داری - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 82688
  پرینتخانه » اجتماعی, اسلایدر, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۰ |
درختکاری و توسعه پوشش سبز در کنار حفاظت از منابع طبیعی معنا پیدا می‌کند

درختکاری به‌شرط درخت‌داری

روزگاری تهران به چنارهایش شناخته می شد. آن دوران تهران باغ‌شهری بود با انبوهی از درختان کشیده و سایه‌گستر چنار، با تنه‌ها و شاخه‌های بلند. بعضی چنارهایی که امروز می‌بینیم، سال‌ها و قرن‌ها پیش کاشته شده‌اند. اما بسیاری از این درختان با گذشت زمان به واسطه‌ ساخت و سازها نابود شدند و تنها تعداد کمی از درختان چندصد ساله این شهر باقی مانده‌اند.
درختکاری به‌شرط درخت‌داری

گروه اجتماعی
روزگاری تهران به چنارهایش شناخته می شد. آن دوران تهران باغ‌شهری بود با انبوهی از درختان کشیده و سایه‌گستر چنار، با تنه‌ها و شاخه‌های بلند. بعضی چنارهایی که امروز می‌بینیم، سال‌ها و قرن‌ها پیش کاشته شده‌اند. اما بسیاری از این درختان با گذشت زمان به واسطه‌ ساخت و سازها نابود شدند و تنها تعداد کمی از درختان چندصد ساله این شهر باقی مانده‌اند. حالا در تهران خبری از انبوه چنارها نیست و بسیاری از خیابان‌ها خاطره سایه‌های بلند درختان چندصد ساله را به یاد می‌آورند اما دیگر از آن درختان نشانی باقی نمانده و هر سال ۱۵ اسفندماه که از راه می رسد، به جای پوشش سبز از دست رفته، در تهران و دیگر شهرها، میلیون‌ها نهال بین مردم توزیع و کاشته می‌شود.هرچند «با وجود این همه کاشت نهال، تغییر محسوسی در پوشش درختی شهرها مشاهده نمی‌شود و به عکس هر سال از تعداد درختان کاسته شده و شهرهای ما از سبزی دور و دورتر می‌شوند.

با یک حساب سرانگشتی اگر ۵ میلیون درخت در تهران کاشته شود و حداقل سطح پوشش ایجاد شده برای هر درخت را فقط ۵ متر مربع در نظر بگیریم، انتظار است که درختان کاشته شده یک سال، جنگل انبوهی به وسعت ۲۵ کیلومترمربع ایجاد کنند و در طی ۱۰ سال شهر دارای ۲۵۰ کیلومتر مربع جنگل باشد. با توجه به وسعت ۷۰۰ کیلومتر مربعی تهران و اینکه بخش عمده آن را ساختمان و خیابان اشغال کرده است، باید تا به حال این تعداد درخت کاشته شده، سیمای یک جنگل انبوه حاره‌ای به شهر می‌داد. ولی چرا چنین نیست؟ چرا حتی درختانی که سال‌ها در حاشیه خیابان‌هایی مانند ولی‌عصر بودند و به نوعی برای شهر تهران هویت تاریخی و طبیعی محسوب می‌شدند هر روز کم و کمتر می‌شوند؟ چرا سالانه دهها میلیون نهال، در نهالستان‌ها تولید می‌شوند اما خبری از موفقیت استقرار و تبدیل آنها به درخت و جنگل نیست؟» دکتر حسین آخانی، گیاه‌شناس و استاد دانشگاه تهران این گزاره را سال‌ها پیش مطرح کرده و بنابر مشاهدات و مستندات، تأکید می کند: سالانه بر اثر دخالت در منابع آبی، پروژه‌های عمرانی شهری و بین شهری (به‌خصوص جاده سازی)، تغییر کاربری اراضی، شهرسازی، زمین‌خواری، جنگل تراشی، آتش سوزی
 و آفات و سموم، ده‌ها و شاید صدها و میلیون‌ها درخت طبیعی سرنوشتی جز مرگ ندارند و این موارد، عامل تخریب سرزمین و نابودی جنگل‌های طبیعی بوده اند.
به گواه آمارها در خلال چند دهه اخیر از ۳/۳ میلیون هکتار جنگل‌های بی‌نظیر هیرکانی در شمال کشور بیش از دو میلیون هکتار که معادل حداقل ۵۰۰ میلیون اصله است، نابود شده. درختانی که هر کدام با قدمت صد‌ها سال، منبعی از طراوت و زندگانی بوده اند. در برآوردی دیگر هر۲۰ ثانیه یک هکتار از سطح جنگل‌های کشور تخریب و نابود می‌شوند. تنها در سه دهه گذشته ۳۵ درصد از سطح جنگل‌ها و مراتع شمال کشور به ویلا تبدیل شده است. برابر پیش‌بینی‌ها با چنین روندی باقیمانده جنگل‌های هیرکانی ظرف ۵۰ سال
آینده از بین می‌رود. سطح جنگل‌های زاگرس نیز که در ۱۲ استان کشور قرار دارد در خلال ۷۰ سال گذشته از ۱۲ میلیون هکتار به ۵ میلیون هکتار کاهش یافته و این درحالی است که مقام معظم رهبری همواره با تأکید بر نگهداشت درختان و عدم تخریب محیط زیست گفته اند: «کاشتن، مرحله‌  اوّل کار است، نگهداری هم مرحله‌  بعدی است؛ یعنی نگهداشتن درختان و حفظ درختان هم بسیار مهم است که بایستی رعایت بشود. بنابراین ایجاد گیاه زنده و حفظ گیاه زنده وظیفه‌  عمومیِ همه‌  انسانها است، چون انسان‌ها همه به گیاه وابسته هستند. به همین جهت است که تأکید می کنیم، همیشه هم تأکید کرده‌ایم که تخریب جنگل‌ها، تخریب محیط ‌زیست و نابود کردن رویش‌های گیاهی و درخت و سبزه‌  روی زمین، تخریب منابع ملّی است و ضربه‌ به منافع عمومی جامعه است؛ همه بدانند، این که یک بخشی از جنگل را تخریب کنند، ویران کنند برای اینکه فرض کنید یک ساختمانی، یک مرکزی بسازند، این قطعا به ضرر است.» بنابراین درختان به تیمار و نهاده نیاز دارند و بایستی سایه‌ای از مراقبت داشته باشند تا روزی سایبانی شوند.
 با آبگیری سد چمشیر دو هزار و ۲۰۰ هکتار جنگل را از بین بردند
دکتر حسین آخانی، گیاه‌شناس و استاد دانشگاه تهران در گفت و گو با «رسالت»، اشاره می کند به همین موارد، اینکه «کشور ما، با تخریب بیش از حد محیط های طبیعی مواجه است، درحالی که باید داشته ها را حفظ کرد.» آخانی در تشریح این عبارت می گوید: 

«حداقل در ۴۰- ۳۰ سال اخیر سالانه میلیون ها
 نهال کاشته شده و اگر این نهال ها به درخت تبدیل می شد، سیمای کشور، جنگل انبوه حاره‌ای بود. ایران، کشوری با میزان محدود بارندگی و اکوسیستم های بسیار ناهمگون است که آب در بخش های خاصی از آن در اختیار درخت قرار می گیرد. بنابراین در کنار کاشت، باید روند تخریب را متوقف کرد. به عنوان مثال با آبگیری سد چمشیر دو هزار و ۲۰۰ هکتار جنگل از بین رفت، آن هم در زیستگاهی که صدها میلیون دلار ارزش داشت. در حال حاضر هم می خواهند سدی به نام خرسان ۳ و مارون ۲ بسازند، پروژه‌هایی که جنگل ها و درختان کشور را نابود می کند. بنابراین برای حفظ سلامت و بقای درختان این کشور، باید رودخانه هایی که به طور طبیعی و خدادادی به ایجاد جنگل کمک می کنند را حفظ کرد.»
این استاد دانشگاه اگرچه کاشت درخت را اقدام درستی می داند، اما می گوید: «با قطع درختان بر اثر اجرای پروژه‌های عمرانی، در عمل آن هزینه صرف شده برای کاشت به هدر می رود. از طرفی رودخانه ها در ناحيه رويشی ايرانی- تورانی، شریان هایی هستند که آب را به بخش های مختلف؛ به تالاب ها و جنگل های رودخانه ای منتقل می کنند. اما با حیف و میل میلیاردها دلار از سرمایه های
کشور برای احداث سد، این رودخانه ها خشک می شوند. بنابراین در چنین وضعیتی کاشت درخت با اقدامات و عملکرد ما در تناقض است.» 
آخانی در همین ارتباط، با غیراثربخش خواندن پروژه «کاشت یک میلیارد اصله نهال در چهار سال آینده» ( ۲۵۰ میلیون اصله در هر سال) باتوجه به عدم حفاظت درختان موجود از دستبرد تخریب خاطرنشان می کند: «به علت حجم تخریب های صورت گرفته، این پروژه هم می تواند به سرنوشت دیگر پروژه‌های مشابه دچار شود. حال اینکه سال‌هاست اقدامی در جهت حفاظت از جنگل های شمال و غرب کشور و جنگل های تالابی صورت نپذیرفته است. با کاشت درخت مخالف نیستم، اما معتقدم در این چرخه باید به حفظ درختان و جنگل های موجود هم فکر کرد. نباید از یکسو کمر به تخریب و نابودی بست و از سوی دیگر درخت کاشت. این دو عمل در تضاد با یکدیگر است.»
 شرط و شروط درختکاری
این استاد گیاه شناسی در ادامه، با تشریح اصول درختکاری، می گوید: «درختکاری چندین شرط دارد، شروطی که طلایی و مهم هستند. مهمترین آن، حفظ تنوع زیستی است. نکته حائز اهمیت بعدی، دسترسی کافی به منابع آب و دیگری استفاده از گونه های

بومی و متناسب با اکوسیستم است و اگر بتوان بدون کاشت درخت، اکوسیستمی را احیا کرد، کاشت درخت در آن اکوسیستم اشتباه است. اغلب کشورهای دنیا نیز از این شروط تبعیت می کنند. کشورهایی مانند آلمان و ژاپن، در دوره ای جنگل های بومی خود را احیا کردند. به عبارت بهتر، گونه های بومی را دوباره کاشتند. از زمان امضای کنوانسیون تنوع زیستی که ایران هم جزء امضا کنندگان این کنوانسیون است، دیگر مسئله کاشت درخت مطرح نیست، بلکه احیای اکوسیستم مطرح است. بنابراین باید کاری کنیم که به طور طبیعی جنگل های بومی احیا شوند.»
عباس محمدی از کارشناسان محیط زیست نیز با حسین آخانی اشتراک نظر دارد. محمدی در گفت و گو با «رسالت» تأکید می کند: «درختکاری در جهت جبران برداشت هایی که طی ده ها و صدها سال صورت پذیرفته و بخش بزرگی از پوشش گیاهی و درختی از بین رفته، ضروری است، اما باید نگاهی به پشت سرانداخت و برای حفظ درختان موجود، گام های اساسی برداشت. در صورتی که معمولا به این مسئله توجه نمی شود، در یک نمونه آشکار می توان به برنامه ۲۰ ساله مهار کانون های بحرانی مناطق بیابانی اشاره کرد که سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور این برنامه را تدوین کرد. در حال حاضر حدود ۱۴ سال از آغاز آن گذشته است. در آن زمان، سازمان منابع طبیعی اعلام کرده بود، حدود ۱۴ استان کشور در وضعیت بیابان زایی قرار دارند؛ به این ترتیب که یا بیابان است و یا سطح بیابان های آن در حال افزایش است. در حال حاضر حدود ۶ سال به پایان این برنامه باقی مانده، اما تعداد استان های بیابانی و یا استان هایی که بحران بیابان زایی در آن ها شدت یافته، به ۲۳ استان رسیده، در واقع ۹ استان اضافه شده؛ از جمله آنها می توان به آذربایجان غربی و شرقی اشاره کرد. این دو استان جزء مناطق مرطوب و دارای مراتع و پوشش گیاهی مناسب بودند و دریاچه ارومیه به تعادل زیستی منطقه کمک می کرد، اما پس از خشک شدن این دریاچه، بخش عمده ای از مراتع خوب را از دست دادیم. هم اکنون در شمال غربی کشور و یا در استان گلستان که یکی از استان های مرطوب ایران است، با پدیده بیابان زایی مواجهیم. بنابراین در اجرای درختکاری و درخت‌داری توفیقات لازم را کسب نکرده ایم و پوشش گیاهی ما به شدت آسیب دیده و کشور به سمت هرچه بیابانی تر شدن پیش رفته است.» 
هیچ تردیدی در زیبایی و اهمیت روز یا هفته‌ای به نام درختکاری و منابع طبیعی نیست، اما کاشت درخت در هر جایی و با هر گیاهی نشانه خدمت به طبیعت نیست و این همان نکته ای است که از نگاه محمدی در روز درختکاری مورد غفلت واقع شده: «چه سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری و چه مردم عادی نهال ها را در هر نقطه ای از مناطق بیابانی تا استپی می کارند. آن هم گونه های غیربومی که با اقلیم ما سازگار نیستند. در صورتی که برای کاشت درخت، ابتدا باید ببینیم، آن منطقه در تاریخ زیستی خود درخت داشته و اگر چنین بوده، چه زمانی این اتفاق افتاده و آیا می توانیم آن را احیا کنیم؟ سپس با انجام محاسبات دقیقی می توان به این کار مبادرت ورزید، اما آنچه در سال‌های گذشته صورت گرفته بیشتر جنبه آزمون و خطا و نمایشی داشته است.» 
این کارشناس محیط زیست با مهم دانستن حفظ منابع طبیعی، از اقدامات متضادی می گوید
 که حاصل آن تخریب پوشش سبز است: «مجموع مساحت فضای سبز در شهرها کم نشده، بلکه افزایش هم داشته اما موضوع این است که باغ های قدیمی و درختزارهای ارزشمند و کهنسال عمدتا به دلیل ساخت و سازها در حال از بین رفتن است، و عجیب تر آنکه با صرف هزینه گزاف، پارک های جدیدی ساخته می شود. به عنوان نمونه در هسته مرکزی تهران، که به لحاظ تجاری و تاریخی اهمیت بیشتری دارد، نسبت به سال‌های گذشته فضای سبز کمتر شده و درختان خیابان ها  به طور مشخص خیابان ولی عصر که بخشی از هویت شهر است، به شدت آسیب دیده و کاهش یافته، اما از آن سو شهرداری با صرف هزینه گزاف؛ پارک احداث می کند. این مسئله در اصفهان هم مصداق دارد. فضای سبز شهری افزایش پیدا کرده ولی بافت کهن شهر و درختان و باغ های کهنسال از بین رفته است، بنابراین در محدوده شهرها و روستاها، ما با دو پدیده کم و بیش متضاد روبه رو هستیم، از یک سو برای افزایش فضای سبز شهری هزینه می کنیم، اما از سوی دیگر، فضاهای سبز قدیمی که یک درخت کهنسال آن؛ به لحاظ تولید اکسیژن و حفظ هویت، برابر چند صد نهال ارزش دارد را نابود می کنیم. در روستاها نیز باغ های کهن و درختان قدیمی و یا گونه های بومی که با آب و هوای منطقه سازگار بوده اند به سرعت نابود و باغ هایی با گونه های جدید جایگزین شده اند.»
 کشور به حدود  سه میلیارد درختچه نیاز دارد
براین اساس محمدی بر حفظ درختان کهنسال و قدیمی تأکید و در عین حال کاشت درخت را هم ضروری می داند، او در تبیین بهتر این موضوع به طرح کاشت یک میلیارد اصل نهال  در بازه زمانی چهارساله گریز زده و تشریح می کند: «ممکن است ظرفیت تولید نهال در سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری، سالانه حداکثر حدود ۴۰ میلیون نهال باشد. طبق این طرح بناست هر سال ۲۵۰ میلیون نهال کاشته شود، بنابراین اگر فقط بحث تولید را در نظر بگیرید، مسئولان باید به سرعت برای جذب بودجه، نهال های کوچکی را تولید کرده و هر سال آمار بدهند که حدود ۲۵۰ میلیون نهال کاشته شده است. اما نهال های کوچک درسرتا سر دشت‌ها به سرعت بر اثر چرا و لگد کوب

دام از بین می روند. بنابراین ابتدا باید نقشه راه طراحی و سپس مشخص کرد که در کجا می توان درختکاری کرد و چه گونه هایی کاشت تا پوشش طبیعی احیا و نهال ها حفظ شود. کشور ما نه تنها یک میلیارد، که باتوجه به مساحت از دست رفته جنگل ها شاید به حدود  سه میلیارد درختچه نیاز داشته باشد. از این منظر با طرح اخیر موافقم، ولی ابتدا باید بررسی کرد چه زیست بوم هایی دارای چه گونه هایی بوده اند تا بتوان در مسیر احیا قدم گذاشت. سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری سالانه ۴۰- ۳۰ میلیون نهال تولید می کند که بخش عمده آنها، نهال های غیر بومی اند و حداکثر ۳ تا ۴ گونه تولیدی این مجموعه، بومی است. ما در کشور  ۳۰۰ تا ۴۰۰ گونه درختی داریم که باید شناسایی و پس از یافتن راه تکثیر، مشخص کرد که هرکدام این گونه ها در کجا، چه فصلی و در چه شرایطی کاشته شود.» 
هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات نیز با این دیدگاه موافق است و در گفت و گو با «رسالت» تصریح می کند: «هیچ کس با یک میلیارد که هیچ، حتی با کاشت ۱۰ میلیارد اصله نهال هم مخالف نیست، اما باید منطقی حکمفرما باشد، تا مطمئن باشیم آنچه در دستور کار قرار گرفته، به معنای هدررفت سرمایه کشور نیست. در گام نخست باید جلوی تخریب ها را گرفت، شما می خواهید یک میلیارد نهال بکارید، اما به جای صرف این بودجه می توان جلوی چرای بی رویه دام را در جنگل‌ها گرفت. از طرفی این میزان نهال قرار است، با چه گونه هایی و در چه مناطقی کاشته شود؟ اگر بدون بررسی های لازم، در هرجایی، هر گونه ای کاشته شود، ظرف یکی دو سال خشک خواهد شد و سرمایه صرف شده به هدر می رود. اینگونه پروژه‌ها پس از تبدیل به طرح، ظرفیت و توان اجرای آن مشخص می شود. اما پروژه اخیر، فاقد طرح است و منابع مالی و مکان کاشت نهال ها نامشخص است. هم اکنون به طور متوسط ۱۰ تا ۱۵ میلیون نهال در سال تولید می شود که می توان با کلی تلاش، این میزان را به دو برابر افزایش داد، بنابراین چگونه
می توان یک میلیارد اصله نهال را در چهار سال کاشت؟ از طرف دیگر کاشت این میزان نهال، حداقل به ۶۰ هزار میلیارد تومان بودجه نیاز دارد، درحالی که ما، ۸۰ میلیارد تومان برای  حفظ جنگل های باستانی شمال کشور و یا جنگل های زاگرس که در حال نابودی است، در اختیار نداریم.» 
رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات، معتقد است: «مهمتر از کاشت، نگهداشت است. چگونه می شود جنگل طبیعی و درخت ۳۰۰ ساله را حفظ نکرد اما به نهال کاری روی آورد. تاکنون جنگلکاری های گسترده ای صورت گرفته، اما مطابق اظهارات برخی کارشناسان، حداکثر  ۲۰ درصد این پروژه‌ها موفق بوده است. بنابراین درختکاری و توسعه پوشش سبز در کنار حفظ منابع طبیعی معنا پیدا می کند.» 
 کاهش یک میلیون و ۵۰۰ هزار هکتاری جنگل‌های طبیعی
به اذعان، کیادلیری «تردیدی نیست که کشور ما به دلیل پوشش کم جنگلی، حتی به سایه شاخه های خشک هم احتیاج دارد و کاشت درخت ضرورتی غیرقابل انکار است، بنابراین در کنار توسعه پوشش درختی نیاز داریم که جنگل های طبیعی را حفظ کنیم. در زاگرس ۳۶ میلیون رأس دام وجود دارد که فقط ۱۶میلیون رأس آن مجاز است. حدود ۵میلیون دام در کشور وجود دارد و حالا تصور کنید اگر این تعداد روزانه یک نهال بخورند، ۵میلیون نهال در کشور نابود می‌شود. این مسئله نشان می دهد که ابتدا باید از تخریب جلوگیری کرد. طی سالیان گذشته قوانینی در راستای تغییر کاربری اراضی جنگلی و مرتعی به تصویب رسیده و آمارها از کاهش حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار هکتاری سطح جنگل های طبیعی در سال های ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۹ حکایت دارد که قسمت عمده این کاهش به دلیل تغییر کاربری اراضی  بوده است. طبیعتا قوانین اینگونه واگذاری ها را تسریع کرده و در ۱۶سال اخیر حدودسه میلیون و ۶۰۰ هزار هکتار از اراضی مرتعی و جنگلی کاهش یافته و تقریبا همین مقدار در حوزه کشاورزی و زراعت افزایش یافته است. در یکی از مناطق در دوره ای ۷ ساله حدود ۳۳۰ هکتار از منابع طبیعی به زمین کشاورزی و در همان دوره، ۳۱۲ هکتار زمین کشاورزی به ویلا تبدیل شده است. بنابراین باید از این مسائل جلوگیری کرد. پس از آن باید درختکاری به دو صورت انجام شود، ابتدا جنگل ها و نقاطی که تخریب شده را احیا و غنی سازی کرد و سپس در بیرون از عرصه های جنگلی به درختکاری روی آورد.»

رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست علوم و تحقیقات در بخش پایانی اظهاراتش، ضمن تأکید بر کاشت درخت طبق اصول علمی می گوید: «این مسئله مستلزم رعایت اصول و قواعد علمی است و براین اساس نباید در مراتع درخت کاشت. اکوسیستم های بیابانی هم باید با گونه های بیابانی پوشیده شوند. بنابراین قبل از کاشت، باید مشخص کرد «در کجا» و «چرا» می خواهیم درخت بکاریم  و قرار است «چه گونه ای» کاشته شود؟ برای این سه سؤال باید پاسخ علمی و دقیق ارائه کرد. اما تمرکز بر جنبه نمایشی کار، باعث شده به لحاظ فنی و تخصصی پاسخی برای این سؤالات نداشته باشیم.» 

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.