حضور فعال در اینترنت؛ بایسته قدرت نرم - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 78363
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۴۰۱ - ۶:۵۳ |
حضور فراگیر مردمی در پلتفرم‌های خارجی از نظر دیپلماسی عمومی یک ضرورت است

حضور فعال در اینترنت؛ بایسته قدرت نرم

فضای مجازی امروز مهم‌ترین شهر فرنگی است که با آن می‌توان جهان را نگریست. هیچ رسانه‌ای از نظر فراگیری محتوا و تعداد مخاطب، امروز دیگر به گرد پای فضای مجازی هم نمی‌رسد و اینترنت خوب یا بد، یکه‌تاز عرصه ارتباطات و رسانه است که انواع و سطوح متنوع ارتباط را پوشش می‌دهد. اینترنت تمام رسانه‌ها و تمام سطوح ارتباط را همگرا کرد؛ اپ تلوبیون شما می‌تواند کنار اپ رادیویتان باشد، با چند میلیمتر پیمایش انگشتتان می‌تواند یوتیوب یا آپارات برسید یا در کست باکس و گوگل پادکستز، به انبوهی از محتوای صوتی دست پیدا کنید. با کسی به طور خصوصی صحبت می‌کنید یا به کنفرانسی می‌روید که همزمان هزاران نفر از نقاط مختلف کشور در آن حضور مجازی دارند. این همگرایی، همه رسانه‌ها را در گوشه‌ای جمع کرده و یک ابررسانه تشکیل داده که از آن جز به انقلاب نمی‌توان یاد کرد. 
حضور فعال در اینترنت؛ بایسته قدرت نرم
گروه فرهنگی
فضای مجازی امروز مهم‌ترین شهر فرنگی است که با آن می‌توان جهان را نگریست. هیچ رسانه‌ای از نظر فراگیری محتوا و تعداد مخاطب، امروز دیگر به گرد پای فضای مجازی هم نمی‌رسد و اینترنت خوب یا بد، یکه‌تاز عرصه ارتباطات و رسانه است که انواع و سطوح متنوع ارتباط را پوشش می‌دهد. اینترنت تمام رسانه‌ها و تمام سطوح ارتباط را همگرا کرد؛ اپ تلوبیون شما می‌تواند کنار اپ رادیویتان باشد، با چند میلیمتر پیمایش انگشتتان می‌تواند یوتیوب یا آپارات برسید یا در کست باکس و گوگل پادکستز، به انبوهی از محتوای صوتی دست پیدا کنید. با کسی به طور خصوصی صحبت می‌کنید یا به کنفرانسی می‌روید که همزمان هزاران نفر از نقاط مختلف کشور در آن حضور مجازی دارند. این همگرایی، همه رسانه‌ها را در گوشه‌ای جمع کرده و یک ابررسانه تشکیل داده که از آن جز به انقلاب نمی‌توان یاد کرد. 
اینترنت در حال حاضر، مهم‌ترین ابزار ارتباط بی‌واسطه با ملت‌ها و اثرگذاری بر افکار جهانی یا ملی است. اما چرا باید با افکار عمومی جهان ارتباط برقرار کرد؟ ارتباط متقابل ملت‌ها با یکدیگر در همیشه تاریخ وجود داشته است. علوم ملت‌ها به زبان ملل دیگر ترجمه می‌شده و تجارت، سفر یا حتی جنگ، باعث آشنایی فرهنگ‌ها با یکدیگر بوده است. اما ارتباط همزمان انبوهی اعضای یک ملت با انبوهی از اعضای ملتی دیگر، پیش از فناوری اینترنت مطلقا سابقه نداشته است. چه در گذشته و چه در امروز، اثرگذاری بر ذهنیت ملت‌ها یک قدرت به حساب می‌آمده است. کشورها با القای محبوبیت یا قدرت خود در دل دیگر ملت‌ها، آن‌ها در راستای اهداف خود قرار می‌دهند و این خود تبدیل به اهرم فشاری برای حکومت‌های رقیب یا متخاصم می‌شود تا طبق اراده حکومتی رفتار کنند که قدرت نرم دارد. این سیاست امروز دیپلماسی عمومی نام دارد. دیپلماسی عمومی با دیپلماسی پنهان متفاوت است و عبارت از هر فعالیتی است که بدون روش‌های متعارف دیپلماتیک بر رفتار حکومت‌های رقیب تأثیر بگذارد. دیپلماسی عمومی به معنای اثرگذاری هدفمند بر افکار عمومی و ذهنیت ملت‌هاست، به نحوی که افکار عمومی بر اراده سیاست‌مداران تأثیر بگذارد. این شیوه در مذاکرات و جنگ‌های گرم و سرد و دیگر رقابت‌های بین‌المللی بسیار مؤثر است. یک شاخه از دیپلماسی عمومی، دیپلماسی فرهنگی است که در این رشته تلاش می‌شود با استفاده از محصولات فرهنگی و هنری قدرت نرم کشور افزایش یافته و اهداف دیپلماسی عمومی محقق شود. دیپلماسی فرهنگی و عمومی، در حکم تسهیل‌گران و بازوهای قدرتمندی برای دیپلماسی آشکار هستند. فرضا ما با کشوری در حال مذاکره هستیم؛ اگر کاری کنیم که مردم آن کشور به این عقیده برسند که مذاکره با ما و رسیدن به توافق مساوی با افزایش رفاه آن‌هاست، فشار افکار عمومی را بر گرده دولتی که با او در حال مذاکره هستیم سوار می‌کنیم. حال اگر با تولیدات هنری و تبلیغات متنوع کاری کنیم که مردم آن کشور ما را به عنوان کشوری قدرتمند، پیشرفته، منطقی، موفق و زیبا بشناسند و خلاصه ما را دوست بدارند، این فشار را چندبرابر می‌کنیم. سپس می‌توانیم با سیاه نشان دادن حکومت آن کشور این فشار را باز هم افزایش دهیم؛ در آن صورت کارمان در دیپلماسی چقدر راحت می‌شود. 
همچنین یکی از شقوق دیپلماسی عمومی، برندسازی ملی است. سامانت سوبرامانیان در مقاله‌ای که توسط نشریه ترجمان منتشر شده در توضیح برندسازی ملی می‌گوید: «برندسازی ملی، در قرن ۲۱، به کسب‌وکار پرطرفداری تبدیل شده است و دست‌اندرکاران آن خیلی تلاش کردند تا به دیگران بفهمانند آنچه آن‌ها انجام می‌دهند با فعالیت‌های تبلیغاتی و بازاریابیِ سرراست‌تری که قبل از آن‌ها انجام می‌شده فرق دارد. آگهی‌نویسِ به‌غایت ماهری [سرزمین] موسی در اسرائیل را «ارض موعود» نامید و فروخت؛ اریکِ سرخ تودۀ بزرگی از یخ را «گرینلند» نامید، به این امید که ساکنین بیشتری را به آنجا بکشاند؛ میلتون گلیزر نشان «من نیویورک را دوست دارم»۱ را روی یک تریلیون تی‌شرت چاپ کرد؛ آژانسی تبلیغاتی در لاس‌وگاس شعار «آنچه اینجا اتفاق می‌افتد همین‌جا می‌ماند» را ابداع کرد که تشویق به خطا را به خلاصه‌ترین شکل بیان می‌کند. اما از نظر آقا و خانم گرند همۀ این‌ها صرفاً شعارسازی محسوب می‌شوند. آن‌ها خط کاری خودشان را نوعی روان‌شناسی می‌دانند: خدمات مشاوره برای کشورها، روان‌درمانی برای شهرها. به درون خودت نگاه کن، خودت را کشف کن و جایگاهت را در جهان پیدا کن». این مفهوم به معنای وجهه و حیثیت یک شهر یا کشور است؛ احساس، ذهنیت و طرح‌واره‌ای که با شنیدن نام آن محل بلافاصله به یاد آن می‌افتیم. شبکه‌های اجتماعی محلی برای رقم زدن این مقوله مهم نیز هست. 
مقابله و مبارزه جریان‌های ایران‌ستیز با پروژه‌های مثل فم تریپ که چیزی نبود جز نمایش جذابه‌های توریستی ایران برای جذب گردشگران خارجی نیز به این دلیل بود که آنان به درستی می‌پنداشتند فعالیت برای جذب گردشگر، منجر به برندسازی مثبت به نفع ایران می‌شود. 
همچنین یکی دیگر از شقوق دیپلماسی عمومی و فرهنگی، دیپلماسی دیجیتال است که در بستر شبکه‌های اجتماعی و بافضاسازی در این محیط دنبال می‌شود. حساب‌های ارگان‌های رسمی دولت‌های مختلف، مثل وزارت خارجه آمریکا یا اکانت اسرائیل به فارسی، در راستای دیپلماسی دیجیتال این کشورها هستند.   
در دو سال گذشته فعالیت خودجوش و فراگیر عموم مردم در راستای بزرگداشت شهید حاج‌قاسم سلیمانی، در بستر شبکه‌های اجتماعی بود و هر بار نیز شدیدا مورد تقدیر رهبر انقلاب قرار گرفت. این یعنی ما به حضور مردمی و فراگیر در شبکه‌های اجتماعی خارجی نیاز داریم و این ضرورتی برای دیپلماسی عمومی و فرهنگی و نهایتا قدرت نرم ماست. اخیرا حامد بیدی یک فعال حوزه فضای مجازی در یکی از جراید نوشته: «محدودسازی حضور کاربران ایرانی در پلتفرم‌های بین‌المللی، حتی با معیارهای رسمی جمهوری‌اسلامی می‌تواند نقطه‌ضعف بزرگی محسوب شود. از نظر پدافند غیرعامل، چنین ایده‌ای مشکلات امنیتی جدی‌ای ایجاد و عملا عرصه دیپلماسی دیجیتال را رها می‌کند و کشور را در موضع ضعف قرار می‌دهد. حضور فعالانه ایرانیان در ترندهای محتوایی جهانی نظیر شبکه توئیتر، بارها توانسته توجه افکار‌عمومی دنیا را به‌خود جلب کند و امکان تولید و انتشار محتوا در عرصه بین‌المللی از نظر سیاست رسانه‌ای برای هر کشوری یک فرصت ارزشمند است. از این جهت کوچ کاربران ایرانی به پلتفرم‌هایی که محدود به داخل مرزهای کشور است، باعث می‌شود صدای ایرانیان در دنیا کمتر شنیده و حضور آنها کمرنگ‌تر از پیش شود. اهمیت چنین فرصتی را هنرمندان ایرانی (طراحان گرافیک و تصویرگران، انیماتورها و موشن‌گرافیست‌ها، معماران، طراحان صنعتی و طراحان جواهرات ایرانی، نقاشان و مجسمه‌سازان، هنرمندان صنایع‌دستی و…)، تولیدکنندگان (خانگی، محلی، کشاورزی، صنعتی و…)، دانشجویان و اساتید دانشگاه و اقشار و اصناف مختلفی که ازطریق پلتفرم‌های بین‌المللی، حتی در شرایط تحریمی توانسته‌اند ارتباطات خارجی اثرگذاری بگیرند، می‌دانند». 
|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.